هگل یکی از مشهورترین فلاسفه آلمانی و متفکران قرن نوزدهم است. او به عنوان یکی از مهمترین فلاسفه مکتب ایده آلیسم شناخته می‌شود و نظریه‌های بسیاری را درباره فلسفه، آموزش، هنر و جامعه ارائه داد. وی با توجه به مطالعه فلسفه یونان باستان و همچنین مطالعه نتایج فلاسفه بزرگی مانند باروخ اسپینوزا، ایمانوئل کانت و جان لاک، برای رسیدن به حقیقت تلاش بسیاری کرد.
هگل جهت دستیابی به حقیقت از روش خاصی استفاده نموده و از آن با نام دیالکتیک یاد می‌کرد. این واژه از کلمه‌ای یونانی وام گرفته شده و گفتار و دلیل معنا می‌دهد. مفهوم دقیق این واژه گفتگو و مجادله بر سر موضوعی جهت روشن شدن حقیقت می‌باشد. او اعتقاد دارد که فلسفه همان دیالکتیک است.
اطلاعاتی درباره 5 ایده مهم در فلسفه هگل
هگل ایده‌های مختلفی در حوزه دین، اخلاق، هنر، آموزش، جامعه و … را مطرح کرد که در اینجا به 5 ایده مهم او می‌پردازیم:
• با نگاه به تاریخ، می‌توانیم قسمت مهمی از خودمان را باز یابیم: در دوره‌ای که هگل می‌زیست، نگاه رایج این بود که گذشته کاملا ابتدایی و به درد نخور است و جامعه به پیشرفت‌هایی که به دلیل عصر مدرنیته به وجود آمده بود افتخار می‌کرد. اما او در کتاب پدیدار شناسی جان به این موضوع اشاره کرد که هر دوره‌ای از تاریخ، مخازن خاصی از خرد را در خود دارد و برای باز یافتن چیزهای گمشده، باید به گذشته برگشت.
• یادگیری از عقایدی که از آن‌ها متنفری: یادگیری از دشمنان فکری یکی از مواردی بود که هگلشدیدا به آن اعتقاد داشت. از نظر او، بخش‌های از حقیقت در همه جا حتی جاهای ناخوشایند و عجیب و غریب گسترده شده و لذا باید با نگاه دقیق، ریزبینانه و عمیق به هر پدیده و عقیده‌ای، از آن مطالب درست را یاد گرفت.
• پیشرفت، بدون دست انداز و آشفتگی ممکن است: از نظر او، پیشرفت دنیا بدون دست انداز، آشفتگی و تلو تلو خوردن ممکن نیست. از نگاه او دنیا پیشرفت خواهد کرد اما بین افراط و تفریط در حرکت است که دلیلش تلاش برای جبران اشتباهات گذشته است.
• هنر حاوی هدفی است: در فلسفه هگل، هنر یکی از بهترین و موثرترین راه‌ها برای بیان احساسات و عقاید است.
• لزوم ایجاد نهادهای تازه: در نظر هگل، نهادهای تازه می‌توانستند دنیا را به سمت پیشرفت و کارآمدی هل بدهند. او شدیدا به قدرت نهادهای تازه خوشبین بود. از نظر او، نهادهای تازه با ایده‌های نو و انگیزه‌ای که برای رشد و پیشرفت دارند، می‌توانند موجب پیشرفت جامعه شده و دریچه‌های جدیدی را بر روی انسان باز کنند.
فلسفه دین و تاریخ هگل
درباره فلسفه دین هگل لازم به ذکر است که هگل در این مورد که اشیا به تنهایی برای انسان قابل فهم نیستند، با کانت مخالف بود. او معتقد بود که ما می‌توانیم مفهوم خدا را درک کنیم. به عقیده او، خدا از جهان جدا نبوده و در واقع یک تجرید و مفهومی واکنشگرا و غیرعینی به حساب نمی‌آید. هدف ما به عنوان انسان، آگاهی از خداست که موضوع خلقت و آفرینش جهان است. هگل معتقد بود که داشتن آگاهی در این زمینه، هویت واقعی ما را مشخص می‌کند. به نظر او، در سطح بالاتری از این آگاهی می‌توان گفت که آنچه خدا ایجاد می‌کند، خودش است، به طوری که خلقت جهان در واقع تجلی خداوند است. به عبارت دیگر، روح واکنشگر عینیت مطلق به حساب می‌آید.
در دیدگاه هگل، تاریخ نقش کلیدی و اساسی در فلسفه دارد. به نظر او، فلسفه به معنای شناخت تاریخ جهان می‌باشد. فلسفه، شناخت واقعیت و دربردارنده تاریخ است. بنابراین، فلسفه‌ای که گزارش تاریخ نباشد، فلسفه نیست! در نظر او، تاریخ جهان، مسیر و مقصدی دارد که تابع عقلی مطلق است.
برای درک فلسفه تاریخ، او کتاب “اصول فلسفه حق” را پیشنهاد می‌کند و مدعی است که این کتاب اثری ناب و بی‌نظیر حتی در تمام دوران تاریخ فلسفه به شمار می‌آید. هگلمعتقد است که انسان‌ها در زندگی باید به دنبال یافتن چیزی باشند و آن آزادی است. از نظر او، هدف غایی جهان و علی الخصوص انسان‌ها خودآگاهی یا به بیانی دیگر آزادی می‌باشد و او خوشبختی را هدف غایی انسان نمی‌داند.
در فلسفه تاریخ هگل، فلسفه تاریخ به معنای نگاه اندیشمندانه به آن است. در نظر او، هر چند دولت یکی از بالاترین اشکال جامعه انسانی است اما فلسفه تاریخ از فلسفه دولت بزرگتر و دقیق‌تر است.
دانشگاه کسب و کار، مرجع تخصصی کارآفرینی
وب سایت دانشگاه کسب و کار یک رسانه تخصصی در حوزه کارآفرینی و استارتاپ است که تمامی موضوعات مرتبط با کارآفرینی را پوشش می‌دهد. در صورتی که به کارآفرینی علاقه مند هستید، به دیگر مقالات سایت ما سر بزنید.
همچنین اگر به مباحث کارآفرینی و استارتاپی علاقه‌مند هستید می‌توانید از وبسایت‌هایی مانند entrepreneur.com، economist.com، businessuni.net، bloomberg.com، hbr.org و wsj.com استفاده کنید و از جدیدترین مطالب دنیای کارآفرینی و استارتاپ مطلع شوید.
