ترند های روز

قتل فجیع همسرش 20 روز قبل از عروسی

همشهری نوشت: صبح دیروز 2 محکوم قصاص برای اجرای حکم اعدام خود که به تایید دیوان عالی کشور رسیده بود در زندان رجایی شهر پای چوبه دار رفتند اما تنها یکی از آنها قصاص شد و دیگری به حبس ابد محکوم شد.

زندانی که دیروز به دار آویخته شد، دکترای علوم کامپیوتر داشت. پرونده این مرد در تاریخ 9 بهمن 98 در دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد. در آن روز گزارشی مبنی بر وقوع یک حادثه آتش سوزی در طبقه اول ساختمانی در غرب پایتخت به آتش نشانی اعلام شد و با حضور نیروهای آتش نشانی به محل حادثه با جسد زنی مواجه شدند که در یکی از آنها جان باخته بود. از اتاق خواب ها 20 روز قبل از عروسی شما.

خانواده این زن برای دعوت از مهمانان به عروسی دخترشان به شهر رفته بودند و بررسی ها نشان داد که داماد جوان در زمان وقوع حادثه در پارکینگ ساختمان دیده شده است. همین امر باعث شد تا بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت وی را صادر کند. آقای داماد مورد بازجویی قرار گرفت تا اینکه تصمیم گرفت اسرار قتل هولناک خود را فاش کند.

در آماده سازی برای مراسم عروسی.

داماد متاهل که 20 روز قبل از مراسم عقد نامزدش را به قتل رسانده بود، در بازجویی ها گفت: همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد و من اصلا نمی خواستم او را بکشم.

وی ادامه داد: من دکترای IT دارم و نامزدم فوق لیسانس بود. ما در دانشگاه هم اتاقی بودیم و بعد از آشنایی از او خواستگاری کردم و ازدواج کردیم اما اختلافات ما از 3 سال پیش شروع شد و این همه سال طول کشید تا زندگی مشترکمان را شروع کنیم زیرا نامزدم هرگز از چیزی که دارد لذت نمی برد. همیشه امیدوار بود که مثلاً او را به سفرهای خارج از کشور ببرد یا یک ماشین لوکس برایش بخرد. هر روز توقع جدیدی داشت که نمی توانست به آرزوهایش برسد تا اینکه روز حادثه در یک لحظه کنترل را از دست دادم و جانش را گرفتم.

قاتل گفت: آن روز خانواده همسرم برای تحویل کارت عروسی به بستگان خود به شهر رفته بودند. داشتیم برای عروسیمون آماده میشدیم و روز حادثه خونه پدرشوهرم بودم. مثل همیشه با همسرم دعوام شد. گفت باید عروسی مجلل می گرفتی و از سالنی که برای مراسم رزرو کرده بودیم راضی نیست. من هم عصبانی شدم و گفتم چرا همیشه ناراضی هستی؟ چرا حرف مردم همیشه برای شما مهم است؟ برای خودت زندگی کن وقتی این حرف ها را زدم بیشتر عصبی شد و بحث بین ما شدت گرفت.

وی افزود: من هم مشغول کار روی سیم برق بودم که در یک لحظه کنترل خود را از دست دادم و جان همسرم را گرفتم. بعد به خودم آمدم و دیدم مرده است. من هرگز قصد کشتن او را نداشتم، واقعاً از بهانه های او خسته شده بودم. سال‌ها بود که برای زندگی بهتر کار می‌کردم، اما همسرم همیشه ناراضی بود و رفتار او باعث می‌شد کمتر به زندگی ادامه دهم. تمام دارایی ام را به نام او گذاشته بودم، اما او خوشحال نبود. اسم خانه ام را به نام او گذاشتم اما او گفت اسم ماشینم را هم بگذارم. بعد از قتل ترسیده بودم و می خواستم صحنه ای بسازم تا خود را بی گناه نشان دهم. به همین دلیل مواد قابل اشتعال را داخل اتاق ریختم و کبریت را روشن کردم. من خودم سریع به پارکینگ رفتم تا وانمود کنم خانه بر اثر تصادف آتش گرفته و در پارکینگ بودم که نامزدم فوت کرد اما در نهایت دستم را گم کردم.

انتقام قاتل عروس آتش نشان.

قاتل نوواروس در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. پرونده وی پس از تایید و قطعی شدن حکم به اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران ارسال شد تا مقدمات اجرای حکم فراهم شود. بالاخره 21 جولای تاریخ در نظر گرفته شده برای انتقام داماد بود.

سحرگاه دیروز وی با پاهای لرزان به اعدام زندان رجایی شهر رفت و با دیدن پدر و مادر متوفی از آنها خواست که او را ببخشند اما پدر و مادر مقتول همچنان در غم دخترشان بودند و گفتند که هرگز او را فراموش نمی کنند. قتل وحشتناک دخترش چگونه داماد ظالمانه و تنها 20 روز قبل از عروسی به طرز وحشتناکی جان خود را از دست داد و نه تنها از قتل پشیمان نشد بلکه نشست و به این فکر کرد که چگونه صحنه بسازد و بی گناه جلوه کند.

به این ترتیب قاتل تحصیلکرده سحرگاه دیروز به دار مجازات آویخته شد و پرونده زندگی او برای همیشه بسته شد تا علت جنایتی که مرتکب شده بود تشکیل شود.

از چوبه دار برگشت

دومین نفری که دیروز به دار آویخته شد به جرم قتل پدرش به قصاص محکوم شد. او در یکی از روزهای خرداد 1365 پدرش را در دعوا کشته بود. با اینکه خواهرش او را بخشیده بود، برادرش اصرار داشت که انتقام بگیرد.

ماجرا از این قرار بود که قاتل و برادرش بر سر مسائل خانوادگی با یکدیگر اختلاف داشتند و در روز حادثه با هم درگیر شدند. با شروع درگیری بین آنها، قاتل قصد داشت برادرش را با چاقو بزند که در این بین پدرش برای میانجیگری و پایان دادن به درگیری وارد درگیری شد. اما دخالت پدر به قیمت جانش تمام شد زیرا پسرش به جای کتک زدن برادرش به قلب پدرش زد و جان او را گرفت.

وی پس از دستگیری ابراز پشیمانی کرد و گفت هرگز قصد کشتن برادر یا پدرش را نداشته است. او گفت که در یک لحظه عصبانی شده و کنترلی بر رفتار خود ندارد. پشیمانی او اما فایده ای نداشت و قاتل پدر مدتی بعد در دادگاه محاکمه شد. برادرانش خواهان قصاص او شدند و به این ترتیب قصاص این جوان توسط قضات دیوان عالی کشور دیکته و تایید شد.

شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شده بود و در همین حین قاتل مدام از زندان با برادر و خواهرش تماس می گرفت و از آنها می خواست که او را ببخشند. التماس های او به خواهرش نتیجه خوبی داشت و چندی پیش با حضور در دادگاه کیفری برادرش را بخشید، اما یک ولیدم دیگر هم بود که باید نظرش را اعلام می کرد.

همان برادری بود که قاتل با او اختلاف داشت و چون از مرگ پدرش متاثر شده بود، همچنان اصرار داشت که از برادرش انتقام بگیرد، چون می گفت در جریان دعوا پدرش مقصر نبوده و به اشتباه کشته شده است. . اصرار این پسر برای قصاص قاتل پدرش تا صبح دیروز که ساعت اعدام فرا رسید ادامه داشت.

برادرش در آستانه مرگ بود و در آستانه مجازات بود. به پای برادرش افتاد و التماس کرد که به جوانی او رحم کنند و جانش را از دست بدهند. در آخرین لحظات دل برادر به شکم رسید و حکم قصاص را اجرا نکرد. او به برادرش 6 ماه حبس داد و مرد محکوم به قصاص که باورش نمی شد دوباره زندگی اش را پیدا کند، با خوشحالی به زندان بازگشت، به امید اینکه برادرش به زودی رضایت نامه را امضا کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا