Nadereh Rezaei نسخه موفق یک مدیر فرهنگی

ایران می گوید: “چند سال پیش ، در تابستان که کل شهر به دلیل کرونا بسته شد ، من در تلاش برای راه اندازی موزه دانشگاه خارزمی با کمک یک یا دو همکار بودم.” در روزهایی که احساس کمبود پول دائمی و هزار نفر کردم و یک بار دیگر ، وقتی از دوستان موزه شکایت کردم که دیگر نمی توانم ادامه دهم و می خواستم استعفا دهم ، به یک زن گفته شد که می توانم موزه علوم و نشریات فرهنگی را قبل از من راه اندازی کنم. گفته می شود که اسناد این نشریات و نویسندگان و مترجمان مانند نجف دارربانداری و محمد قاضی و … در استخر بیان شده و سپس توسط وی سازماندهی شده اند.
وی گفت: “صادقانه ، من به نام او اهمیتی نمی دادم ، و من اهمیتی نمی دادم که او کیست ، مهم بود که یک زن از من غرق و جسورانه تر باشد.” چند سال بعد ، هنگامی که وزیر راهنمای دولت پزشکی پس از انتظار طولانی برای دلبستگی هنری خود اعلام کرد ، من فکر کردم که معاون وزارتخانه ای که بیشتر هنرمندان آن غرق شده اند ، چه کار دشواری بود ، زن چقدر فقیر! به نام من ، فکر کردم او آشنا است ، همان زنی که نسخه بهتری از دوستانم بود.
به گفته وی ، نادره رضای با همان پایداری که موزه نشریات علمی و فرهنگی راه اندازی شده بود ، توانست فاصله بین بسیاری از هنرمندان و دولت را سیل کند ، اگرچه نمی دانم چگونه. این ممکن است فروتنانه و تحصیل کرده به اندازه کافی برای همکاران هنری ایران باشد تا یک نسخه بهتر و صمیمی تر از یک مدیر فرهنگی را برای ما و بسیاری از هنرمندان دیگر برای ما فراهم کنند.
۵۹۵۹