حمید طالقانی، بازیگر فیلم دبیرستان در بستر بیماری

در روزگاری که سینمای ایران بیش از همیشه به ریشه‌ها، صداقت و منشِ انسانی هنرمندانش نیاز دارد، نام حمید طالقانی بار دیگر با همان روشنایی همیشگی بر سر زبان‌ها افتاده است؛ این‌بار نه برای حضورش در فیلمی تازه یا کارگردانی اثری جدید، بلکه برای بیماری دشواری که او را بستری کرده اما نتوانسته روح آرام و نجیبش را خم کند. انتشار خبر بیماری او در گروه واتس‌اپی «سینما گفت‌وگو» موجی از احساس، خاطره‌گویی و دعا را میان همکاران و دوست‌دارانش برانگیخت؛ موجی که نشان می‌دهد هنرمند وقتی در سکوت کار می‌کند و در آرامش زندگی، چگونه در دل‌ها جا خوش می‌کند.

به گزارش عصرایران، طالقانی از آن چهره‌هایی است که ریشه‌اش را باید در دهه ۶۰ جست‌وجو کرد؛ دوره‌ای که بسیاری از بازیگران با انرژی جوانی وارد سینما شدند اما تعداد کمی توانستند با صداقت، پشتکار و احترام به حرفه ماندگار شوند. او با بازی در فیلم‌هایی چون «دبیرستان» (۱۳۶۵)، «قربانی» (۱۳۷۰)، «گل‌های داوودی» و حضور در ۱۲ فیلم سینمایی، جایگاهی ساخت که نه بر پایه هیاهو، بلکه بر ستون احترام و اعتماد استوار بود.

فریدون جیرانی در پیام احساسی‌اش یادآوری کرد که چگونه حافظه‌اش هنوز میان لوکیشن‌های «دبیرستان»، کلاس‌ها، خیابان‌های شمال و آن ماشین‌سواری‌های پرشور به جا مانده است؛ روزهایی که او جلوی دوربین بازی می‌کرد و تیم سازنده با او حرف می‌زدند و با انرژی او فیلم نفس می‌کشید.

اما کارنامه طالقانی تنها به بازیگری ختم نشد. او با کارگردانی آثاری چون «آشیانه‌ای برای زندگی» (۱۳۸۷) و خصوصاً «رهاتر از دریا» (۱۳۸۹) نشان داد که توانایی‌هایش محدود به بازی در مقابل دوربین نیست؛ بلکه می‌تواند جهان خود را پشت دوربین نیز بسازد. «رهاتر از دریا» بارزترین نمونه توان و فهم سینمایی اوست؛ فیلمی که نشان داد طالقانی علاوه بر تجربه، نگاه شخصی و شناخت عمیق از قصه‌گویی دارد.

با این همه، مهم‌تر از کارنامه حرفه‌ای، «شیوه بودن» اوست: مردی آرام، بی‌حاشیه، کاربلد. محمدحسین لطیفی در پیام خود این ویژگی را چنین توصیف کرد: «مردی که همیشه خارج از هرگونه حاشیه تلاش می‌کرد و لبخند همیشگی او زبان‌زد بود و در کنارش همیشه آرامش بود و محبت.» این توصیف فقط یک تعریف دوستانه نیست؛ منش و شخصیت طالقانی را برای نسل‌های همکارانش روشن می‌کند. کسی که با وجود سختی‌های مسیر، هرگز پرخاش، ادعا یا بی‌صبری از او دیده نشد.

و بعد، خودِ  حمید طالقانی؛ متنی خطاب به دوستانش نوشت ، بخشی از روح و جهان درونی او را آشکار می‌کند. 

« سلام زندگی سلام.قربون همه مرام و لبخند حال و هوای حس بودن و خوبتون، که با لذت و امید و لبخند دعا گوی سلامتی همه مریض ها و من از خداوند هستید، قربون همه خواسته و امید های قشنگتون که مثل زیباترین کهکشان های آسمانی در دل خودتون و عزیزانتون متلاشی میشه تا در بهترین جای ممکن دلتون جا خوش کنه، تا دوست داشتن آدمها براتون مثل رنگین کمان دیدنی و خاص بشه.

تازه وقتی در خلوت تنهایی و درد و بیمارتون ، برای خدا فریاد آه و ناله بی صدا می کشید در سکوت آرزوهاتون برای ماندن و زندگی کردن متوجه میشود بهترین عزیزان و دوستان تون می شوند برای شما زنجیره مهربانی و تلاش برای مبارزه و ماندن و تحمل کردن برای ورق یا پاورقی تازه برای بودن و خواستن و خود را رساندن به همه شادی و خنده ها و نگاه‌های قشنگشون تا دوباره بیمه کنید خودتون را برای ساخت و ساز و خاطرات قشنگ زندگی.. علی یارتان باد که لایق و شایسته بهترین ها برای زندگی هستید….»

متن او سرشار از عشق به زندگی، احترام به انسان‌ها و ایمان به ادامه راه است. او از لبخندها، از حال خوب، از کهکشان امیدها، از فریادهای بی‌صدای درد و از زنجیره مهربانی گفت؛ از اینکه چگونه دعاهای دوستان، در خلوت سخت بیماری، به انسان نیرو می‌دهد تا ادامه دهد و برای بازگشت به زندگی و کار بجنگد. این نگاه شاعرانه و انسانی، بیش از هر سخنی، باطن مردی را نشان می‌دهد که ریشه‌اش در اخلاق و معنویت است.

دوستان و همکارانش نیز با پیام‌های گوناگون تلاش کردند امید را در دل او زنده نگه دارند. هر پیام نه فقط یک دل‌گرمی، که اعترافی بود به ارزش سال‌ها کار صادقانه او، به حضور آرامش‌بخشش، به مشارکتی که در سینما از خود برجا گذاشت. یکی نوشت: «حمید جان، مثل همیشه با قدرتی که در تو سراغ دارم به این بیماری غلبه می‌کنی و بهترین فیلم عمرت را بازی می‌کنی.» دیگری گفت: «تو باز هم فیلم خواهی ساخت، باز هم صحنه را روشن خواهی کرد.» این پیام‌ها نشان می‌دهد که حمید طالقانی برای همکارانش فقط یک بازیگر یا کارگردان نیست؛ بخشی از خاطره و تاریخ مشترک سینمایی است.

امروز که اهالی سینما دعاگوی او هستند، بهتر می‌توان فهمید که سینما، فراتر از قاب‌ها و پرده‌ها، مجموعه‌ای از روابط انسانی است؛ شبکه‌ای از محبت‌ها، خاطره‌ها و لحظه‌های مشترک. حمید طالقانی یکی از چهره‌هایی است که این شبکه را رونق داده و اکنون نیز در همان شبکه، با همان عشق، حمایت و دعا احاطه شده است.

دعا می‌کنیم این مردِ شریفِ دهه‌ها تلاش، با همان قدرت درونی و لبخند همیشگی، از این بیماری سخت عبور کند و بار دیگر پشت و جلوی دوربین بایستد. سینما به او نیاز دارد.

حمید جان، بمان، برگرد و باز هم بساز.

حمیدرضا ریحانی

دیدگاهتان را بنویسید