بهرام صادقی؛ نویسندهای که داستان نمینوشت!
فرارو- در میان علاقهمندان به ادبیات داستانی، نام بهرام صادقی از اهمیت ویژهای برخوردار است. صادقی از آن دست از نویسندگانی است که علارغم اینکه زندگی کوتاهی داشت و آثار زیادی را از خود به یادگار نگذاشت، همچنان از نویسندگان برتر تاریخ ادبیات به شمار میرود.
به گزارش فرارو، زندگی بهرام صادقی به دو بخش تقسیم میشود. بخش اول آن یادآور روزگاری است که بهرام صادقی با ذوق بینظیری که داشت، باعث تعجب همه شده بود؛ بخش دوم زندگی صادقی اما، بخشی بود که با رکود خلاقیت مواجه شده بود و پذیرش این مسئله برای علاقهمندان به او ممکن نبود.
زندگی بهرام صادقی
صادقی در 15 دی 1315 در نجفآباد اصفهان متولد شد. روزگار کودکیاش را در خانوادهای اهل فرهنگ در نجفآباد سپری کرد. پدر بهرام، باوجوداینکه سواد خواندن و نوشتن نداشت، اما دلداده ادبیات بود و هر هفته کسی را دعوت میکرد تا کتاب جدیدی را برای او بخواند. بااینحال، صادقی بیشترین تاثیر را از مادرش گرفت. رابطه بهرام با مادرش رابطهای عاشقانه بود. شاید بههمیندلیل بود که بهرام مرگ مادر را تاب نیاورد و دقیقا یک سال پساز مرگ وی، بهرام نیز از دنیا رفت.
بههرحال، بهرام در روزگار نوجوانی بههمراه خانواده به اصفهان رفت. با ورود به دبیرستان ادب، صادقی دچار تحول شد. این برهه از زندگی او بود که شخصیتش را بهتمامی دچار تغییر کرد و از او انسانی ساخت که بود.
بهرام که شیفته ادبیات بود، با تشویق خانواده به تهران رفت و به تحصیل در رشته پزشکی مشغول شد. هنوز از رساله دکتریاش دفاع نکرده بود که به خدمت سربازی رفت و در دوران خدمت سربازی بهعنوان عضوی از سپاه دانش، در یاسوج مشغول شد.
پساز بازگشت از سربازی و پساز چند سال وقفه، برای دفاع از رسالهاش آماده شد و در نهایت مدرکش را از دانشگاه تهران دریافت نمود. در نهایت، بهرام صادقی در 12 آذر سال 1363، براثر ایست قلبی از دنیا رفت.
بهرام صادقی از اوج تا حضیض
زندگی ادبی صادقی فرازونشیبهای زیادی داشت. روزگاری بود که او را بهخاطر طبع روانی که داشت میشناختند. صادقی برای نوشتن داستان، نیازی به قلم و خودکار نداشت. بهکرات پیش آمده بود که داستانی را بهشکل بداهه برای دوستانش تعریف کند و آنها حتی متوجه این مسئله نیز نشوند. روایتی است که صادقی ملکوت را تنها در یک شب نوشت. داستان بخش جداییناپذیری از وجود بهرام صادقی بود و بدون اینکه تلاش ویژهای برای نوشتن بکند، تخیل وسیع او بهخودیخود داستان را بر زبان و قلم او جاری میکرد.
بسیاری معتقدند که کمکاری صادقی به این دلیل بود که او در بسیاری از مواقع ترجیح میداد که داستانهایش را بهشکل شفاهی برای دیگران بخواند و بههمیندلیل، از نوشتن آنها پرهیز میکرد. بهرام صادقی علاوهبر اینکه یکی از پیشتازان ادبیات داستانی مدرن در ایران بود، شعر هم مینوشت؛ البته اظهارنظرها در مورد اشعار او کمی ضدونقیض به نظر میرسند، اما بههرروی، این مسئله نیز نشان از روح هنرجوی وی دارد.
بااینهمه، صادقی در سالهای پایانی عمرش درگیر اعتیاد و همچنین زندگی مشترک شد، و آن روح مستعد، دیگر رمقی برای نوشتن در خود نمیدید. بههمینسبب، روزهای پایانی عمر وی در تنهایی و رکود سپری شد. گاهگاهی نیز اگر داستانی بود، بهشکل شفاهی برای دوستانش میخواند و از خیر نوشتن آن میگذشت. باوجوداین، «ملکوت» و «سنگر و قمقمههای خالی»، همچنان نیز از نمونههای تراز اول ادبیات داستانی ایران به شمار میروند.