ترند های روز

علی لاریجانی و “عقل و متوقف کردن در حکمرانی”

سال گذشته ، کتابی از علی لاریجانی توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد. “دلیل و توقف در مدیریت” عنوان کتابی است که در طول سالهای انصراف نویسنده از قدرت و اوقات فراغت کار سیاسی نوشته شده است.

رویکرد ضد چپگرای

در یک دیدگاه کلی ، این کتاب یک رویکرد فلسفی دارد و اگرچه به متن و متن مذهبی اشاره دارد ، اما یک رویکرد کلامی ، فقهی و مذهبی کلی ندارد. روح کتاب نیز لیبرال و حتی لیبرال است و هیچ خبری از چپ گرایی مورد نظر هواداران اسلام سیاسی وجود ندارد. نویسنده نه تنها سعی در رد انحصار دولت در جامعه داشت ، بلکه از مارکس نیز در تئوری ارزش مازاد انتقاد کرد و به دنبال توضیح طبقه متوسط ​​در اندیشه ابن سینا و آلامه تاباتابایی بود.

البته این کتاب دارای نقص های عمومی است. نقطه ضعف اصلی عدم ارتباط بین کل و جزئیات کتاب است که باعث شده فصل های کتاب کاملاً مستقل باشد. عجیب ترین چیز این است که موضوع مضامین در پایان کتاب عدم بسته شدن و نتیجه گیری به مطالب است. به طور کلی ، تلاش های نویسنده برای پرداختن به بحث های قبلی در مورد نظریه های دولتی در اسلام و در این راستا مفهوم توسعه را راهنمایی کرده است. اما آیا او در این مسیر موفق بود؟

حكومت یا دولت؟

قبل از پاسخ به این سؤال ، باید کلمه حاکمیت را در عنوان کتاب ذکر کنیم. به طور خلاصه ، دیدگاه نویسنده از حاکمیت همانند دولت یا اصول دولت است و مدت کتاب نباید به عنوان معادله مباحث جدید در مورد اتخاذ توسعه و سیاست های نابرابری در نظر گرفته شود ، که دانش فنی تر و مشخص تر از نظری و فلسفی است. در حقیقت ، تا آنجا که به محتوای کتاب مربوط می شود ، “عقل در حاکمیت” عنوان کتابی است که به تئوری عدالت اجتماعی در اسلام و نظرات آلامه تاباتابای و مورتزا موتاهاری می پردازد. با این حال ، در میان بحث خود ، نویسنده “پیشرفت امور مسلمانان” را در نظر می گیرد یا در مورد مضامین آمارتا سان بحث کرده است.

راحتی یا رکود؟

اما نگاهی دقیق تر به کتاب بیندازید. بیایید با عنوان کتاب شروع کنیم: “عقل و متوقف کردن در حاکمیت” ، به همین دلیل در برابر عقل ، رکود یا فقه استفاده نمی شود و منظور نویسنده با شدت سوال برانگیز است. در ترجمه انگلیسی که نویسنده به عنوان عقل و ثبات در حاکمیت ذکر کرده است ، این مفهوم ثبات یا وضعیت پایدار عقلانیت را نشان می دهد که به دشواری درک هدف نویسنده می افزاید. صرف نظر از اینکه وی احتمالاً نویسنده مفهوم منفی در برابر عقلانیت است ، استفاده از کلمات انگلیسی نامربوط اولین خطای آشکار در کتاب است.

در مقدمه کتاب ، لاریجان انتقاد صریح از ساختار سیاسی و حتی لزوم ارائه تعبیر جدید از قانون اساسی جمهوری اسلامی را مطرح می کند. وی از عدم وجود مبنای فلسفی در سیستم ایران شکایت می کند ، و به رویکرد چپگرا نیروهای اسلامی قبل و بعد از انقلاب اشاره می کند: “برخی از مردم به محدودیت اجتماعی نشانه ای از عدالت اجتماعی می افزایند.” (صفحه 1) یکی از نکات جالب ، پیشنهاد ایجاد سنا برای از بین بردن نقایص ساختاری کشور است. نقصی که ضعف نظری در تئوری ، کاهش سرمایه اجتماعی ، عدم مدیریت ، تضعیف همبستگی ملی و عدم ابتکار عمل بوده است ، قبلاً توجه نویسنده را به خود جلب کرده است. (صفحات 1 و 2)

به منابع فارسی دست اول مراجعه نکنید

فصل اول کتاب به اقتباس عدالت اجتماعی و توسعه می پردازد. نویسنده ابتدا خواندن مورتزا موتاهاری را از قاعده عدالت به عنوان قاعده غالب بر سایر قوانین فقهی دیگر ارائه می دهد ، و سپس به تفسیر افلاطون از مفهوم عدالت به عنوان بالاترین فضیلت و ستون سیاست اشاره می کند. وی سپس به ارسطو ، لاک ، هیوم و روسو خطاب می کند و سرانجام به متفکران قرن بیستم مانند جان راولز و رابرت نوزیک خطاب می کند. چرا در این مرور مختصر تاریخی از نام توماس هابز ، با وجود اهمیت آن ، سوال این سؤال است ، اما پرداختن به “دیوید گیت” به عنوان چهره ای کمتر شناخته شده در ایران یکی از نکات جالب فصل اول است. لاریجانی همچنان به بحث و بررسی نظریه مالکیت رابرت نوزیک ادامه می دهد و ضمن توضیح نظریه خود ، تئوری های رقابتی را نیز پیشنهاد می کند. با این حال ، عدم مراجعه به منابع دست اول در ترجمه های فارسی از آثار نوزیک ، راولز و سایر فیلسوفان سیاسی و در آثاری که درباره آنها نوشته شده است ، نقاط ضعف فصل اول است.

پس از این فصل ، نویسنده نظریه عدالت اجتماعی در اسلام را بررسی می کند. همانطور که انتظار می رفت ، مباحث اسلامی با توجه به نظریه آلامه تاباتابائی و مورتزا موتاهاری در مورد ماهیت انسانی و جمعی و سوءاستفاده از آن برای توضیح تئوری عدالت اجتماعی ، بیشتر حاکم شد. در اواخر فصل اول ، لاریجانی به اسلام اشاره می کند و خاطرنشان می کند که یکپارچگی اسلام یکپارچه است و نتیجه می گیرد: “این یکپارچه سازی مانع از سکوت اسلام در برابر سیستم بازار آزاد می شود.” (صفحه 1)

فرابی یا ابن سینا؟

فصل دوم به حاکمیت مطلوب از منظر ابن سینا اشاره دارد. نویسنده ، برخلاف سایر دانشمندان تاریخ تفکر سیاسی در اسلام ، توسط فرابی به عنوان مهمترین فیلسوف سیاسی در تاریخ اسلام اسلام پیش رفته است. اما توجه لاریجانی به ابن سینا نیز جالب است. چرا ابن سینا؟ نویسنده اذعان می کند که ابن سینا به جای پیروی از نظرات فارابی ، افکار نفیس خود را ارائه داده است و به همین دلیل ارزشمند است (صفحه 1) ، اما این موردی نیست که سایر دانشمندان اندیشه سیاسی پذیرفته شده اند ، و بیشتر مورخان نظریه سیاسی در تمدن اسلامی همه فیلسوفان پس از فرابی هستند. به نظر می رسد که دلیل انتخاب لاریجانی ابن سینا به جای فارابی این است که بحث های شیخ الرائیس کمتر از مضامین سیاسی استاد دوم یونانی است. آنچه “مبنای مهم نظریه سیاسی ابن سینا مبتنی بر ماهیت کمال انسان است” (صفحه 1) و این اساس بیشتر با اعتقادات اسلامی علی لاریجانی سازگار است.

علی لاریجانی همچنین در طبقه بندی ادبیات تحقیقات سیاسی در مورد اندیشه ابن سینا یک دسته نفیس ارائه می دهد که نمی تواند فضای زیادی را به خود اختصاص دهد. وی از ستایش ابن سینا از ابولفازل شاکوری و عبدالحسین مشخوه الدین ، ​​یکی از منتقدان ابن سینا از داود فیحی و جواد تاباتابای ، و دیگری به عنوان مأمور فکر سیاسی ابن سینا به سید جعفر ساجادی اشاره کرد. صرف نظر از اهمیت دسته های اول و سوم در بحث های ابن ساساشی ، فراموشی محققان معتبر مانند حسین نصر ، اردکانی ، هنری کربن و لئو اشتراوس ، مضرات ادبیات تحقیقاتی است که لاریجان در نظر گرفته است. به طور کلی ، نویسنده مجبور بود به سنت های تفسیری فیلسوفان مسلمان توجه کند و درک خود را از ابن سینا مطلق و مطلق انجام نداد.

میدان گرانش سینو

اما امتیاز لاریجانی در پردازش فلسفه سینوی در مقایسه با سایر محققان توجه به جنبه های اقتصادی و اجتماعی اندیشه فلسفی ابن سینا و استخراج اقتصاد سیاسی از منظر شیخ الرائیس و در این روش ثروت در اقتصاد ملی ، کار و اشتغال و رقابت در فعالیت های اقتصادی است. نکات منفی اندیشه ابن سینا به فرض شیخ الرائیس نسبت داده شده است ، نه یونانی و نه یونانی ، مانند توجیه برده داری از زمان ارسطو ، بلکه موضوعاتی مانند انتقاد از دموکراسی است که به گفته لاریجان ، نقطه قوت ابن سینا است. در همین حال ، انتقاد ارسطو Shohreh Afaf از دموکراسی است و فیلسوف ایرانی نیز همینطور است. گسترش اعتدال به عنوان عنصر عدالت نیز یک دکترین ارسطویی است که لاریجان به عنوان پایه ای برای گسترش طبقه متوسط ​​ارزیابی می کند.

Tabatabai و Motahari در مسیر توسعه؟

فصل سوم به Allameh Tabatabai و نظر وی در مورد دولت مذهبی اختصاص یافته است. در نگاه اول ، آلامه یک متفکر غیر سیاسی و غیر مدنی است ، اما لاریجانی ، پس از بحث و گفتگو بر تکامل جامعه در نظریه اسلامی ، این مترجم قرآنی را به عنوان اقدامی برای ارزیابی اندیشه سیاسی در اسلام قرار می دهد و چنین ادعایی را مطرح می کند که در پایان فصل او به فلسفه توسعه المه تاباتابا اشاره می کند. نویسنده با بررسی توانمندسازی حاکمیت از دیدگاه مورتزا موتاهاری ، در فصل چهارم از همان رویکرد پیروی می کند. به نظر می رسد که می توان از مبانی فکری فیلسوفان مانند Tabatabai و Motahari برای دستیابی به حاکمیت مطلوب به عنوان نوعی دولت استفاده کرد که در آن شاخص های اقتصادی مانند برابری و سعادت ، پیش بینی و شفافیت در نظر گرفته می شود. از طرف دیگر ، حاکمیت مطلوب در غرب نیز در دانش فلسفی گنجانده نشده است و دانش کمی با شاخص های خاص است.

کتاب نقص رسمی

نکته دیگر عدم وجود نسخه جدید و دقیق است که می تواند صحت نگارش نویسنده را نشان دهد. در موارد دیگر ، ما می بینیم که سیاستمدار ریجال آثاری را به نام خودش منتشر می کند ، که به ظاهر آن روشن می کند که این خودش نیست! اما خود علی لاریجانی در این کتاب استفاده از متخلفین مانند “is” ، “آن” و “می شود” که از متن خالص فارسی حذف شده است ، از بین می برد. منابع نادرست به منابع (صفحه 1) ، عبارات غیرمعمول و نصره (آخرین پاراگراف در صفحه 1 ، صفحه 1 در صفحه 1 ، پایان پاراگراف دوم در صفحه 2) و استفاده از کلمات گام به گام ، به عنوان سایر معایب ویرایش.

نکته آخر ، متن موجود در جلد پشت کتاب است که در آن نویسنده به دنبال خلاصه ای از موضوع مورد بحث در کتاب است ، و در اینجا وی کلمه “حاکمیت” را به عنوان ترجمه ای از دولت خوب معرفی می کند. صرف نظر از خطای ناخواسته یا عمدی در ترجمه کلمه انگلیسی ، معادل “حاکمیت مطلوب” است نه “حاکمیت” ، گفته می شود که مفهوم حاکمیت خوب یا مطلوب در سه دهه گذشته منعکس کننده موضوعات توسعه است و همانطور که گفته شد ، کمتر احتمال دارد که مباحث نویسنده داشته باشد.

نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که وقتی یک تاج سیاسی در ایران به قدرت خود ادامه می دهد ، باید در زمینه اندیشه و اندیشه مورد استقبال قرار گیرد. به همین دلیل ، انتشار “عقل و سکوت در قانون” باید در مسیر درست قرار گرفت و همانطور که نویسنده قول داده بود ، منتظر دفتر دوم و سوم بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا