ترند های روز

“من ایرانی هستم” ؛ تاریخ زندگی ، مبارزه و امید

به گزارش خبرگزاری ، پس از نمایش این مستند ، جلسه انتقاد با مشارکت ایلیا محمد (منتقد فیلم) برگزار شد. اجرای این برنامه همچنین مسئول سازماندهی Bayat بود.

مستند “من ایرانی هستم” یک تلاش بی پایان را بیان می کند. تلاش برای فرهاد ایرانی تا به امروز. مبارزه با جامعه ای که به دلیل بیماری و ظاهر متفاوت ، مهارت های خود را نادیده گرفته است. این فیلم داستان کودکی است که علی رغم همه مشکلات ، هرگز تلاش برای تحقق رویاهای خود را متوقف نکرده است.

فرهاد ایرانی گفت: “من تاکنون فیلم های زیادی ساخته ام ، اما جدی ترین فیلم من کار است.” من سعی کردم با داستان خودم شروع کنم ، زیرا همه تسلط بیشتری به تاریخ خود دارند. این فیلم در واقع داستان زندگی من است و همچنین می خواهم شروع کنم.

سامان بایات گفت: “ساخت آن مستند واقعاً دشوار است ، زیرا این همان فیلمساز است.” در سینمای مستند ایرانی ، ما یک مستند بسیار پایین (درباره فیلمساز) داریم. به عنوان مثال ، در کره جنوبی ، کیم کیدوک چنین تجربه ای داشت ، اما در ایران این نوع مستندها نادر است. سینمای کمتری به این امر می روند زیرا واقعاً مثل راه رفتن در لبه چاقو است. شما باید مراقب باشید که از این راه خارج نشوید یا از طرف دیگر.

ایرانی در مورد روند تولید فیلم توضیح داد: از ابتدا تا انتها تقریباً یک و نیم طول کشید. در مرحله جدید ویرایش ، متوجه شدیم که چه چیزی داریم. این فیلم دو بار ویرایش شد. نسخه اول حدود 5 دقیقه بود ، اما بعد احساس کردم طولانی است. من از ابتدا دوباره نشستم و یک نسخه کامل تر اما جمع و جور تر کردم که 5 دقیقه بود. ما این فیلم را در یک جشنواره خارجی منتشر کردیم و قصد داشتیم این کار را در ایران انجام دهیم. اما آنها به من گفتند که باید پایان فیلم را تغییر دهم.

وی ادامه داد: پایان اصلی همسر و همسر من به Türkiye بود. در ابتدای فیلم نکته ای وجود دارد که “باتری یک سام نیست ، نمی تواند زنده بماند” و در پایان ما در فرودگاه هستیم و واقعاً به Türkiye رفتیم. اما دو سال پس از بازگشت ما ، به دلیل برخی از مشکلات ، آنها گفتند که اگر می خواهید در ایران آزاد شوید ، باید پایان یابد. نسخه قبلی برای من احساساتی تر بود زیرا همان مهاجرت واقعی را نشان می داد ، اما اکنون که آن را تصویب کرده بود ، مجبور شدم آن را تغییر دهم. من شخصاً نسخه قبلی را دوست دارم ، مانند پایان مهاجرت ، اما به این دلیل که در انتهای جدید خانواده ، از این نظر احساس خوبی دارند.

ایلیا محمدینیا ، انتقاد ، گفت: “من این فیلم را دو بار دیدم.” صرف نظر از تحقق ، واقعیت این است که وقتی فیلم را دیدم ، او مرا آزار نداد. این بدان معنی است که ریتم او درست و خسته بود. ناصر طاهاوای دعایی دارد که من همیشه فکر می کنم: “در مستند ، فیلم بدی وجود ندارد ؛ اما در فیلم داستان ، ما فیلم های بد زیادی داریم.” این همان واقعیت است. در مستند ، ما با واقعیت آشنا هستیم و این یک چیز عالی است. آنچه من هرگز در هیچ مستندی درباره این بیماری خاص قبل از دیدن در فیلم او ندیده بودم و این بسیار مهم است. اما انتظار شما به عنوان یک فیلمساز این بود که بیشتر در مورد همین بیماری بدانید. اطلاعات موجود در فیلم برای من کافی نبود ؛ به عنوان مثال ، شیوع این بیماری در ایران چیست؟ جهان چطور؟ در فیلم فقط مادرتان را دیدیم که تحت تأثیر قرار گرفت. شما در جایی گفتید: “من یک مرد فضایی هستم ، انسان مانند آن است.” سؤال این است: “آیا این دلیل است که این نوع بیماری در ایران در حال حاضر به شما محدود می شود؟”

ایران در پاسخ گفت: “نه ، ما در ایران به چیزهای دیگری نمی رسیم.” دلیل این امر این است که این بیماری بسیار نادر است. در هر 6000 نفر ، فقط یک نفر این جهش ژنتیکی را دارد. من تا به امروز کسی را ندیده ام. جالب اینجاست که دو سالی که در Türkiye بودم ، با کودکی آشنا شدم که واقعاً شکل اصلی این بیماری را داشت ، اما بیماری او بسیار جدی بود. مستندات زیادی در Türkiye وجود دارد ، و من برخی از مستندها را در آنجا دیدم ، اما بله ، این بیماری بسیار نادر است ، و در جهان فقط دو یا سه نفر را می شناسم که شبیه من هستند.

محمدینیا گفت: “این فیلم به روشی بسیار هوشمندانه آغاز می شود و پایان شما عنوان فیلم است ، من ایرانی هستم. اولین چیزی که مخاطب را در این فیلم جذب می کند این عنوان است. اگر این یک فیلم داستانی بود ، شاید ما علاقه مند به دیدن آن نباشیم زیرا پایان مخاطب ایرانیان واضح و شجاع بود ، این همان چیزی است که مربوط به مخاطب است ، که در آن مخاطب است.

وی ادامه داد: “عبارت من من ایران هستم به نام خانوادگی فیلمساز (فرهاد ایران) و از دیدگاه یک شهروند ، عموم مردم وارد فضای سینمایی می شوند. دنباله نهایی نشان داده شده توسط میدان آزادی برای من معنای عمیقی دارد. آب ریخته می شود ، و سپس تولد آن و ماهی اول و دوم ، همه اینها طراحی شده اند تا شاعر و دقیق باشند.

منتقد فیلم گفت: “من بسیار خوشحالم که در سکانس نهایی ، خانواده به عنوان پناهگاه اصلی نشان داده می شود ؛ یعنی در پایان ، آنچه در خانواده آنها بود ، است. همه در اطراف یک میز جمع می شوند و یک پیام بسیار انسانی است.

He added: “It was very correct, and I am glad that what I had in mind happened in the movie. If you meet Farhad Iranian before seeing the documentary, he may have imagined a person who has experienced a great disadvantage and tried to overcome him with a set of creativity. First he was a musician and then he went to a photograph; like many other music techniques, but the difference is that the difference is that the farce is that the farce is that the farce is that the far فراه ، یک هنرمند نبود ، بلکه یک هنرمند بود ، بلکه یک هنرمند بود ، اما فقط یک تکنیک بود.

۲۴۲۲۴۳

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا