عبدال جواد موسووی در روزنامه وطن نوشت: “بارها گفته ام و می گویم که این منطق حسین شرییاتماداری بن بن را نمی پذیرد ، که می گوید ، زیرا موقعیت افراد با آمریکایی ها و صهیونیست ها یکی است ، برای آنچه که ما نتیجه می گیریم.
او دشمن است و از دشمن انتظار نمی رود: دشمن چقدر با شکوه تحصیل نمی کند. اگر به جای او بودیم ، مطمئناً این کار را می کردیم. البته ، ما باید عصبانی باشیم ، اما بیش از آنکه به همین دلیل انجام دادیم مانند او کاری انجام دادیم که او می توانست برای ما هزینه کند. اگر کسی از خواندن و بیهوده صحبت کند ، ما نباید به دلیل شباهت سخنان او به سخنان ام الخبهات ، به همدست نتانیاهو به نتانیاهو خطاب کنیم.
من گفتم که این بدیهیات ، که بسیاری از سیاستمداران را نمی فهمند و نمی فهمند ، می گویم: اگرچه من با منطق برادر شرییاتمادی موافق نیستم ، وقتی شباهت ها و سخنان برخی از مدعیان انقلابی باید توسط خراب کنندگان صهیونیستی رها شود. در سالهای اخیر ، هر بار که صهیونیست ها تجلیل می شوند ، این دوستان نیز به آوانگارد رسیده اند و هر بار که ناراحت می شوند ، این دوستان در تفاوت مبارک خود خرد شده اند. چون؟ یک ، دو باران حتی 10 بار و 20 باران می تواند تصادفی باشد.
اما وقتی صحبت از همپوشانی می شود ، ساده ترین افراد نیز شک دارند که این یک کاسه زیر نیم دایره است. آخرین نمونه او: کنسرت هومایون شاجریان در میدان آزاد. صهیونیستی و عزت نفس در اعتراض به این مشکل ؛ جالب اینجاست که این جامعه ظاهراً به شکل و محتوا با یکدیگر مخالفت کرده است که اگر نام آنها را از بالای متون اعتراضی خود حذف کند ، ممکن است تمیز نشود و کدام یک از ایرانیان خرابکارانه است. همه آنها در پشت شعار خوب معیشت مردم پنهان شده اند.
ما امیدواریم که ما اعتقاد داشته باشیم که کسانی که با آهنگ “من می خواهم به طاهرون بروم” در فرنگ به روزهای موشکی تهران آمده اند ، نگران معیشت مردم هستند. یا سرگرم کننده تر از آنها ، این مدعی انقلابی که هر بار که قافیه می کند ، می گوید: “آیا ما با آب و نان انقلابی کردیم؟ ما می خواستیم ارزش های مذهبی و معنوی را در جامعه انجام دهیم.”
آیا آنها حذف شده اند: “مردم گرسنه هستند و برق ندارند و شما به یک کنسرت فکر می کنید؟ جماعت! مراقب باشید که این افراد بدون درد می خواهند او را از مصیبت های اصلی منحرف کنند. آیا می خواهید به کنسرت بروید؟” حال اگر او مراقبت کند ، و به عنوان مثال ، از همان وضعیتی که این وضعیت کنترل شده خود گرسنه است ، او یک کنسرت رایگان ندارد. سیاه: سیاه! می شود: غرب گادا. می شود: میهن. من واقعاً نمی دانم چه داستانهایی در پشت این کنسرت است که برخی منتقدین می گویند ، اما در قلب و دست هرکسی که می تواند از قلب لذت ببرد و مردم را برای گذراندن چند دقیقه ، عاری از اطلاعات بین المللی و مشاغل متعدد جمع کند. و چقدر این جلسه بهانه ای برای موسیقی است.
و این موسیقی چقدر خوب است یا موسیقی دشمنان رسمی این آب و موسیقی دشمنان غیررسمی این آب و زمین. من فقط امیدوارم که اگر این کنسرت جشن گرفته شود ، همه هموطنان در آن کنسرت از بلایای طبیعی و غیر طبیعی در امان هستند. به ویژه توطئه ها و توطئه های کسانی که مایل به حمایت از مردم هستند تا هرگونه فاجعه ای را برای این افراد به وجود آورند. و حرف آخر این است: همه شما و شما را دوست دارند ، ما نمی رویم ، خانه آنها نابود می شود! EIDON WIND!
243
