زن در فرشچیان نماد زیبایی ، زندگی و تولد / مسجد جامی: فارشیان به مدت 5 سال در نیویورک زندگی می کرد ، اما چگونه؟ / هنرهای عاقلانه ایرانی – اسلامی

مرگ فرشیان برای دنیای هنر سنگین بود. پیش از آته الله موهجارانی شما به او فکر کردید این بار مسجد یادداشتی در مورد مرگ این مرد تحصیل کرده و پسر واقعی ایران زامان در روزنامه اعتماد نوشتن اولین جلسه مسجد از شخصیت و هنر محمود فارشیان ، هنرمند بزرگ ایرانی ستایش و افتخار می کند. فرشیان سپس نه تنها یک هنرمند ، بلکه یک “خردمند” را که توانسته است سنت و مدرنیته را با هم ترکیب کند ، هویت ایرانی و روح اسلامی در آثار خود می داند. نویسنده او را بخاطر فروتنی ، عدم تحرک و ارتباط عمیق با مردمان و فرهنگ ایرانی ستایش می کند ، با تأکید بر اینکه کلمه “معلم” برای توصیف فرشچیان کافی نیست.
این مسجد خاطرنشان می کند که فارشیان ، با وجود زندگی طولانی در خارج از ایران ، هنوز هم به ریشه های خود وفادار است و یک مدافع محکم هویت ایرانی بوده است. در مرحله بعد ، نویسنده آثار فارشچیان را تحلیل می کند و جنبه های مختلف هنر خود را توصیف می کند. وی تأیید می کند که فارشیان هنر مینیاتور وابستگی متن را راه اندازی کرده است و به او استقلال داده است. با الهام از فرهنگ باستانی و اعتقادات عمیق ، توانسته است مفاهیم مدرن و انتزاعی را در آثار خود گنجانیده باشد. علاوه بر این ، توانایی فرشیان در ادغام چندین هنر (از طراحی و خوشنویسی گرفته تا ریاضیات و هندسه) در آثاری مانند طراحی تساری ، آن را به “عاقلانه” تبدیل کرده است که دارای زمینه نظری و عملی هنر است. این یادداشت به شما باز می گردد:
****
آقای فارشیان! استاد دورشچیان؟ !
ببخشید! بگذارید به او بگویم آقای فارشیان ؛ کلمه “معلم” واقعاً چیزی اضافه نمی کند! ما هرگز نمی گوییم معلم سعدی ، مائسترو هافز ، استاد میرماد ؛ در عوض ، ما می گوییم هافیز ، سعدی ، میدم ، و سپس من می گویم آقای فارشچیان. البته جنبه های دیگری نیز وجود دارد که آقای فارشیان می گوید. بسیار متوسط و اساس گمرک است. عزت نفس بسیار خوب. صفا که در آثار او می بینیم ناشی از روح اوست. در رفتار و آثار آنها نوعی سکوت وجود دارد. او صحبت می کند. این همچنین می تواند مورد توجه فضای داخلی باشد. او همچنین در آثار و نقاشی های خود انتخاب شده است. حتی در نامه های شخصی که مردم را می فرستد ، این احساس متفاوت را القا می کند.
بگذارید به چیزی اشاره کنم تا درک خود را به شما بگویم. فارشیان حدود سی سال در خارج از ایران زندگی کرده است. در یک شهر نزدیک نیویورک ، مرکز هنری مدرن جهان در تئاتر ، بصری و موسیقی و غیره ارائه می شود و مهمترین آثار مدرن و غیر مدرن هنری را خریداری می کند. در حالی که فارشیان سی سال در آنجا زندگی کرده است ، وقتی آن را می بینید ، احساس می کنید که او در میدان اصفهان زندگی می کند ، در میدان اصفهان قدیمی گذشت ، خیابان اصفهان عبدالرزق واقع یا در کنار مسجد است. رفتار ، گویش و دلبستگی و علایق آنها روایتی منحصر به فرد از شخصیت آنها ارائه می دهد.
اگرچه ما شخصیت های بسیار خوبی داریم که ایرانی هستند و در کشور دیگری زندگی می کنند ، اما رابطه ای که فارشچیان با ایران و هویت و هویت و هویت ، فرهنگ و دین با ایران و ایران دارد ، بی نظیر است. من واقعاً کسی را در مورد نزدیک بودن به همان ندیدم. جایی که دورشچیان است ، فارشیان با تمام ابعاد خود از هویت ایران دفاع کرده است. اکنون در این جمعیت ، ما به زاویه ای از آثار او توجه می کنیم. عملکرد خود را با ساعت ها زمان و مراقبت در طرح ها ، رنگ ها و … به عنوان مثال ، من از آقای محمود دالپابادی پرسیدم: “چه جذابیتی دارد؟” او گفت: “رقص قلم او.” گفتم: از آنجا که رقص ذهن شماست ، رقص ذهن شماست ، حضور شما حضور شماست. اما این تنها تجلی شخصیت و هنر او را نشان می دهد.
فارشیان نه تنها برای همکاران فرهنگ و هنر خاص است. این تنها توجه نخبگان ، دانشگاهیان و نظریه پردازان نیست. فارشیان متعلق به همه مردم ایران و سرزمین ایران است. نمونه ای در کوچه ، بازار ، قرعه کشی است. در همه جا عکسی از پانل فارشین بازی می کند. یعنی او و آثار او با توده ها ارتباط برقرار می کنند. دلیل این امر این است که مردم مردم را در نظر نمی گیرند ، بلکه با مردم ایران ، مردم این سرزمین ، این فرهنگ و این تاریخ و تمدن است و این یک نکته ویژه برای فارشچیان است. این هنرمند به اندازه گسترش بین نخبگان است. همچنین در بین عموم مردم قرار دارد ، زیرا به همه مردم و هنر ایران احترام می گذارد.
در سفر من برای اولین و البته آخرین هفته فرهنگی ایران در عربستان سعودی ، کتاب فارشچیان را با خود گرفته بودیم. آنها این کتاب را دیدند و از تصاویر نحوه انتشار آن کتاب در ایران شگفت زده شدند. برای به تصویر کشیدن تأثیرات هنری داستانهای عاشقانه ادبیات فارسی که نمی توان برای دین مذهبی آنها درک کرد ، همانطور که تصاویر حجمی بت ها را در نظر می گرفتند ، و نمی دانند که ایرانیان هرگز در چند هزار سال خود بت ها را پرستش نمی کردند. در آثار آقای فارشیان ، زن به عنوان سمبل تولد ، زندگی و زیبایی به همراه پرندگان ، درختان ، گل ها و دهی ها تکرار شده است. فارشیان دیو و پدر را نادیده نمی گیرد ، که در فرهنگ باستان در قالب یک حیوان انسانی ظاهر می شود و خصوصیات منفی را در رابطه با حیوانات مختلف بیان می کند. فارشیان نه تنها میراث و سنت ایرانی را حفظ کرد ، بلکه این سنت را نیز گسترش داد و امروز به آن دست یافت.
پانل وجود او یک نکته است ، در شمس. روایت دیگری از گنبد مسجد شیخ لوتف الله ، که از یک نقطه شروع و بازتولید می شود و روایت واحد در کثرت. اما این یک اثر نسبتاً مدرن و انتزاعی است یا در نقاشی شما خواهد آمد ، شما فقط یک پا را می بینید ، یک هنر کاملاً مینیمالیستی که با هنر مدرن آمیخته است و یک مفهوم ایرانی باستان را بیان می کند. مفهومی که در قلب کل فرهنگ ایرانی روایت می شود و همه چیز با آن ارتباط برقرار می کند. همانطور که می بینید ، فارشیان دوران اشورا را با اسبی که در زیبایی شناسی بی نظیر است ، می کشد و بارها و بارها هنرمندان بزرگی را تحسین می کند.
آثار مینیاتوری که ظاهری عاشقانه دارند. او مینیاتور را تصرف می کند و به طور سنتی به متن استقلال می دهد و با شکستن قاب تصویر و آوردن آن ، متن خلاقانه دیگری را خرج می کند. به نظر می رسد که مدرسه قهوه ، مینیاتور ، نقاشی و حتی نوعی کوبیسم برای ایجاد آثار این هنرمند بزرگ در هم تنیده شده است. در غیر این صورت ، آیا ما آن چیزهای مینیاتوری را داریم؟ آیا ما یک تراژدی و حماسه برای تبدیل شدن به اشورا داریم؟ اما این کار را انجام می دهد. از یک هنر جدید و ظرفیت های جدید استفاده می کند ، در حالی که در عین حال ریشه ها و عقاید عمیق را ریشه می دهد. هنگامی که نقاشی علی اصنگر را در کاخ سعدآباد ارائه دادیم. این دستور به معلمش میرزا آقای امامی ارسال شد. آقای امامی شخصیت برجسته ای بود.
هنگامی که ما کتابی از آثار او را تهیه و منتشر کردیم ، آقای فارشیان بسیار خوشحال شد و گفت که او یک گل و مرغ معلم من را ابراز تاسف کرد. اما این دیدگاه با روایت آقای فارشیان متفاوت بود و فقط داستانهای او چقدر است. آقای فارشیان از فضای عمومی جامعه غافل نمی شود و فاقد احترام نیست ، اما نظر خود را دارد. به عنوان مثال من در مورد نقاشی پیامبر عباس به او گفتم ، “پیامبر از صندلی افتاد.” او گفت: “من از دست ندادم.” هرچه فکر می کردم ، نمی خواستم پیامبر عباس به عنوان صندلی سقوط کند. “شما می دانید که ایرانیان با عباس چه دارند.
اما در اینجا روایت خاص خود را دارد و خاطره ای که همیشه در ذهن مردم است به روش دیگری ذکر شده است. لباس پیامبر در این تصاویر بسیار باشکوه است و پرتوهای متروکه به طوری که گویی این شجاع شجاع در بدن نمی افتد. فارشیان طعم شخصی را به مخاطبان نمی بخشد ، بلکه طعم مخاطبان را ترویج می کند. می توان گفت که نقاشی های وی در زمینه هنرهای مذهبی به منبع تحول و ارتقاء سطح دید ، نقاشی و هنر تبدیل شده است و این می تواند به وضوح با آنچه در گذشته ارائه شده بود مقایسه شود و می توان گفت که فارشچیان چهره ای متفاوت و متفاوت است. چهره ای روشن نه تنها بین دانشگاهیان و نظریه پردازان و هنرمندان بلکه در بین همه مردم.
اگرچه من در ابتدا به آقای فرشچیان استاد گفتم و معلم چیزی اضافه نمی کند ، اما من همچنین اضافه می کنم که او استاد یک حوزه نیست. معلم در این زمینه متفاوت است و پتانسیل گسترش سنت و فرهنگ ایران را دارد که یک هنر ترکیبی است.بشر Persepolis را تصور کنید. بخشی از هنر پرسپولیس نیلوفر آبی است. منشأ نیلوفر آبی کجاست؟ شبه قاره این بخشی از این هنر است ؛ مبدا؟ در هنر مصر. این بخشی از هنر بابل است. سرها از هنر یونانی هستند ، اما وقتی همه چیز ترکیب می شود ، ترکیب آن ایرانی است. روح او ایرانی است. در خرد نیز همین است ؛ پیشینیان ممکن است از یونان گرفته شده باشند ، اما ترکیب جدیدی را تهیه کرده اند. آقای فارشیان واقعاً این کار را در هنر انجام داده است.
هر یک از اینها یک هنر جداگانه است که به یک اثر ایرانی تبدیل شده است. بنابراین ، در زمینه هنرهای ایرانی ، ملی ، سنتی و آیینی ، او یک معلم بی نظیر بسیاری از هنرها است. نمونه دیگر این همان طراحی است ، جایی که فارشیان پناهگاه را اداره می کند و می سازد ، جایی است که میلیون ها نفر مایل به تسلیم و لمس پناهگاه هستند. این کار یک هنر نیست ؛ بیش از ده هنر باید به گونه ای انجام شود. اول ، حجم ، ریاضیات و هندسه ، سپس مجموعه های فرم و معنی ، در قلب این خطوط ، خوشنویسی ، مینای دندان ، فولاد ، طلا ، نقره و غیره باید در ترکیب صحیح استفاده و تهیه شود تا چنین کار بزرگی را درمان کند. هنرهایی که به تدریج فراموش می شوند و چهره های برجسته کمتر قابل مشاهده هستند.
فارشیان در تمام این رشته ها سطح است و می تواند به این همه بپیوندد. در واقع ، هنر را برای ایجاد یک اثر هدایت کنید. ب.در حقیقت ، او از چندین تکنیک و معلمان آگاه است. ما معمولاً با کسانی که در زمینه های مختلف معلم دارند تماس می گیریم. فارشیان خردمند هنرهای ایران است. این هم حکمت نظری و هم خرد عملی دارد. خرد عملی که شناخته شد ، اما بدون خرد نظری می توانیم چنین قابل توجهی را توصیف کنیم! ما می توانیم پانل وجود را مانند این گسترش دهیم! بعضی اوقات من به تمام آثاری که در تاریخ ما وجود دارد فکر می کنم ، آیا کسی این بخش را برای معرفی شهنوام فردووی با عظمت بیان و وجود و با نسخه های مختلف طراحی و نشان داده شده در دوره های تیمورید ، صفوی و سایر دوره ها نشان می دهد؟
ای کاش تصویر معرفی شهنامه به فارشچیان را داشتیم! خوب ، اگر به این زاویه نگاه کنیم ، فارشیان در خرد نظری و در خرد عملی کار او قرار دارد. بنابراین می توان گفت که در زمینه هنر معاصر ایرانی ، در زمینه های هنر ایرانی ، چه سنتی یا ملی یا مذهبی ، او یک معلم برجسته و خردمند است و تحت سلطه رشته های مختلف است و می توان آن را خردمندانه هنر ایران -اسلامی نامید.
روح مبارک
۲۱۶۲۱۶