ترند های روز

واکنش شدید بنیادگرایانه به معنای این لایحه برای مقابله با انتشار محتوای متضاد در فضای مجازی است: ابتدا به یک سیاستمدار پارچه ، سپس صدا و صدا بروید.

به یک شرط

در مبارزه با اخبار دروغین ، کار را در مکانی عجیب قرار داده اید. اما خوب ، ما آن را با یک شرط قبول می کنیم!

وضعیت او این است که نگاهی جامع به فاکتور بیندازد. یعنی همان قانون را برای همان افرادی که غرفه های رسمی ، دروغ و شایعات و وعده های توخالی مانند نان داغ را می فروشند ، اعمال کنید. برای همان مدیرانی که آمار دروغین می دهند ، همان سیاستمدارانی که وعده های پوچ را می سازند و سپس حق و دروغ خود را ارائه می دهند ، و با یکدیگر ، همان رسمی است که جایگزین “روایت” با “واقعیت” می شود.

به عنوان یک مرد کوچه ، ما در فضای مجازی بسیاری از دروغهایی را که او در فضای مجازی می دهد ، نداریم. به هر حال ، بیشتر این دروغ ها از همان افرادی که از هرگونه جستجو مصون هستند ، ناشی می شود. و هر بار که برای خودمان فکر می کنیم ، “دولت باید این آشفتگی را متوقف کند!” اما نه ، به جای راه حل ، می توانید با همان تفسیرهای باندها و کلی ، همان قوانین را به دست آورید ، تا آنها فقط بتوانند بی خانمان ها را بترسانند.

ریشه تولید مکان دیگری است

این قانون نیمه هادی مردم خواهد بود و به جای پروژکتور شایعات و حقایق ، مقامات در دست مقامات قرار می گیرند. در غیاب منتقدین و تریبون برعکس و محبوب ، هدف آغاز می شود.

این لایحه ، مانند بسیاری از قوانین آن ، یک تخلف کامل است. آیا می خواهید دروغ را متوقف کنید؟ ریشه دروغگوها و دروغ ها را دنبال کنید تا ببینید کجا می آید! آیا می خواهید شایعه را کنترل کنید؟ این شایعه از کجا و چرا ساخته شده است؟ این قانون نه تنها دروغ را کاهش می دهد ، بلکه گروگان حقیقت را نیز کاهش می دهد.

حال بگویید: اگر یک وزیر ، یک نماینده ، یک مقام ارشد ، دروغ بگوید ، وظیفه چیست؟ چه کسی باید پاسخ دهد اگر رسانه های ملی اخبار دروغین را با آبشار پخش کنند؟ چرا مدیران ، رقبای آنها و اقوامشان اولین کسانی هستند که این خبر را تهیه می کنند؟

آیا می دانید علت اصلی شیوع دروغ در این کشور چیست؟ عدم حضور رایگان و مستقل! عدم وجود مرجع بی طرف است! مردم باید به هر دروغ اعتقاد داشته باشند ، زیرا جایی برای گفتن حقیقت در رد وجود ندارد. و هنگامی که مقامات دروغ می گویند ، هیچ کس جرات انکار آن را ندارد.

این لایحه مانند قطعه ای است که فقط در منتقدین قرار می گیرد. تبعیض قانونی از غیرقانونی بودن بدتر است. چگونه برخی از افراد می توانند آزادانه دروغ بگویند و مصون بمانند و برخی دیگر به دلیل انتقاد کوچک مجازات می شوند؟

آیا محتوا نیز شامل نظرات است؟

این لایحه مانند یک مسیر ماهیگیری سست است ، هر چیزی را می توان به آن پرتاب کرد. هر تحلیلی که خلاف روایت رسمی باشد ، جرم است؟

آیا این لایحه بهانه ای برای سانسور صدای مخالفت نیست؟ هیچ روش صحیحی در مقررات آن وجود ندارد. چه کسی تعیین می کند که اخبار “دروغین” چیست؟

شما که حتی در این لایحه عزت روزنامه نگاران و روزنامه نگاران را به دست آورده اید ، آنها را با مواردی که اساساً اطلاعاتی ندارند ، گرفته اید. ، حداقل واضح: آیا منظورتان فقط اخبار یا تحلیل و نظرات است؟

هر عقیده ای که خلاف میل شما باشد “کاذب” تلقی می شود؟ این لایحه به جای جلوگیری از انتشار اخبار دروغین ، شبیه به پیشگیری از آزادی بیان است. از همه بدتر ، مؤمن عاملان اصلی محتوای کاذب خواهند بود.

23302

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا