طعم یا سیاست سقوط در سینما؟

Reyhaneh Eskandari: در سالهای اخیر ، سینمای ایران با تغییرات چشمگیری در الگوهای مصرف فرهنگی و طعم مردم روبرو شده است. فیلمسازان دیگر درگیر کارهایی مانند “اجاره” ، “مادر” ، “هامون” یا حتی کمدی هایی مانند “لیلی با من است”. آثاری که نه تنها به مخاطب خندید ، بلکه در لایه های اساسی آنها ، گفتگوی جدی در مورد جامعه ، اخلاق ، خانواده و انسانهای معاصر دارند. امروز ، در وسط صف های بلند مخاطب برای تماشای فیلم هایی مانند “مهمانی پول” ، “هتل” یا “فسیل” ، یک سؤال عالی و عالی برای هنر و فرهنگ وجود دارد. آیا مخاطب یا فیلم های ساخته شده برای تغییر استانداردهای فرهنگی خود را تغییر داده اید؟
در مصاحبه قبلی ما ، از این نظر ، شاهین امین ، منتقد و روزنامه نگار سینما ، این تحول را نتیجه مخاطبان آزاد توصیف کرد ، اما محصول سیاست فرهنگی و سانسور است. وی با نگاهی بنیادی به وضعیت فعلی سینما در مورد ضعف مدیریت فرهنگی ، پوچی برنامه ریزی کلان و عدم آزادی در انتخاب و ساختن موضوعات مختلف صحبت کرد. مصاحبه ای که در آن طعم بیننده نه یک پدیده طبیعی و تدریجی بلکه یک محصول طراحی شده معرفی شده است.
شاهین امین به ضربه جدی و سنگین سرمایه داری به سینما و سلیقه مردم اشاره کرد و گفت: “وقتی سرمایه و کسب درآمد حاکم و ارزش مطلق ، طعم و بازده کیفیت و سطحی بودن ، کپی رایت و واسطه ای است ؛ سپس حتی به کیفیت همان سرگرمی کنونی آسیب می رساند.” در این شرایط ، سرمایه داری می تواند علیه خود عمل کند و باعث شود مخاطب سینمای سینما را ترک کند. “” “.” “.” “.” “.” “.”
اکنون ، در طی مسیر تحلیلی ما ، ما به یک منتقد انتقادی دیگر از سینمای و تلویزیون ایران رسیده ایم. محمود گابرولو ، روزنامه نگار سابق و مجری برنامه هفت ، یکی از کسانی است که در تحلیل فیلم فعال بوده و سالها در رسانه ها با عموم سینما و نگرانی های وی در رسانه ها بوده است.
ما از او می خواهیم که با عدم اطمینان در مورد آنچه که بیننده تغییر سلیقه نامیده می شود با ما صحبت کند. آیا بیننده ایرانی واقعاً پایین دست است؟ یا آیا رهبران سیاسی که هنگام بسته شدن مسیر فیلم های بازتابنده و جذاب ، مخاطبان را به مصرف فیلم های سطحی سوق داده اند؟ نقش تبلیغات ، سمعی و بصری ، سیستم عامل ها و حتی حسابرسی در این معادله چیست؟
در این مصاحبه ، محمود گابرولو در مورد تجربه خود در رسانه و سینما می گوید. مخاطب ، که ممکن است تغییر زیادی نکرده باشد ، اما فقط برای سیلی از محصولات مکرر و نامناسب مجبور به تصمیم گیری هایی شده است که با طعم واقعی آن مطابقت ندارد.
اگر تعجب کرده اید که چرا فیلم ها با میلیاردرها و فرمول های تکراری میلیاردرها را دریافت می کنند ، این مکالمه را بخوانید.
بیایید در مورد مسئله تغییر در سینما صحبت کنیم. هنگامی که ما فیلم های کمدی “قدرتمند” داشتیم ، اما امروز تماشاگر با فیلم های سطح پایین روبرو می شود که حتی خاص نیستند. چگونه این اتفاق افتاد؟ آیا طعم مخاطب تغییر کرده است؟
در زمان ساخت فیلمی مانند “اجاره” یک تجارت وجود داشت ، اما اکنون اوضاع متفاوت است. مردم به طور فزاینده ای به فیلم های طنز متصل شده اند. اما نه از هر نوع ، بلکه رویکردی به کمدی هایی که به سادگی سرگرم می شوند. اگر از من بپرسید ، فکر می کنم تغییر عطر و طعم کاملاً به فیلمسازان بستگی دارد.
هر فیلمی که ساخته شود و اعلامیه درست در پشت آن باشد ، بیننده آن را می بیند. اما هنگامی که تولید فیلم در سینمای ایران سطحی و کم می شود ، بیننده چاره ای جز پر کردن تعطیلات و خانواده اش به سینما و تماشای همان فیلم ها ندارد زیرا گزینه دیگری برای سرگرمی وجود ندارد.
این فرایند باعث می شود بیننده به تدریج فیلم های سطحی را تماشا کند. من فکر می کنم که تولید کنندگان فیلم و فرمول سازان سیاست نقش مهمی در کاهش سطح طعم مخاطب دارند.
آیا این بدان معنی است که تماشاگر فیلم عمومی کیفیت را تشخیص می دهد اما چاره ای ندارد؟
مخاطبان ایران ، همانطور که می دانیم ، در امور سیاسی و اجتماعی بسیار جامع و اجتماعی است. بنابراین طبیعی است که مشکلات فرهنگی تصمیمات درستی برای خانواده خود دارند. اما متأسفانه ، راهنماها و فرمولان سیاست ، کسانی که سینما را نگه می دارند و به صورت هماهنگ در تولید و انتقال عمل می کنند ، رفتاری را سپری کرده اند که مخاطبان ایران را وادار به تماشای فیلم هایی کرده است که با طعم واقعی آنها مطابقت ندارد.
شما فقط باید تصمیم بگیرید تا خانواده خود را که با آنها راضی نیستید ، سرگرم کنید.
محمود گابرلو
نقش تبلیغات چقدر جسورانه است؟
هنگامی که ما فروش بالا یا تبلیغات گسترده یک فیلم از شرایط گیشه آن را مشاهده می کنیم ، باید ببینیم که این یک استقبال واقعی یا نتیجه تبلیغات رسانه ها است که با فیلمسازان هماهنگ است. به عنوان مثال ، صدا و تلویزیون ملی ما فقط به جای تعداد واقعی مخاطبان ، رقم فروش ریال را اعلام می کند. این یک میلیارد عدد برای ظاهر جذاب است ، اما نشان دهنده موفقیت واقعی یک فیلم نیست. این امکان وجود دارد که یک فیلم حتی درآمد قابل قبولی را به دست نیاورد ، اما تبلیغات ریال باعث شده است که مردم فکر کنند ارزش تماشای فیلم را دارد.
وقتی بیننده به سینما می رود و فیلمی را می بیند که در مورد آن بسیار گفته شده است ، او هنوز هم فیلم را فقط برای پر کردن وقت آزاد خانواده اش می بیند.
آیا سانسور و حسابرسی می توانند مدیریت نادرست سلیقه فرهنگی را انجام دهند؟
بله ، در اینجا تهدید بیشتری برای تبلیغات وجود دارد ، و دقیقاً سانسور و حسابرسی است. به نظر من ، سیستم نظارت فیلم ایرانی عملکرد گذشته خود را از دست داده است. باید در این سیستم بررسی های جدی انجام شود. از آنجا که نه تنها طعم مخاطب تغییر کرده است ، بلکه آهنگ های این فیلم تغییر کرده اند. امروز مخاطب با فیلم های خارجی آشنا است و به راحتی می تواند آنها را از طریق خانه و اینترنت ببیند ، که باعث شده انتظار مخاطبان به میزان قابل توجهی افزایش یابد.
اگر سینمای ایران این نیازها را برآورده نکند ، مخاطبان شما را از دست می دهد. سیستم نظارت باید نقش اصلی خود را در انتخاب موضوعات سازگار با نیازهای بیننده ایفا کند. یا در کمدی ، جنسیت اجتماعی ، سیاسی یا فرهنگی ، شکل نظارت باید تغییر کند.
اگر بتوانیم فیلمهای متناسب با نیازهای جامعه را مجاز کنیم ، این انتقادات را نمی بینیم. همه می توانند در یک محیط آرام فیلم فیلم را در نوع مورد علاقه خود تماشا کنند. اما متأسفانه ، سینمای اجتماعی اکنون به دلیل شیوه های نظارت قدیمی از بین می رود و فقط برنامه ریزی فیلم های کمدی سطحی مانند “فسیل” ، “هتل” و موارد دیگر است.

عکسی از فیلم “هتل”
به نظر شما علت چیست؟
از آنجا که برخی از تدوین کننده های سیاست این توهم را متحمل شده اند که برخی از داستان ها بیننده را منحرف می کنند. بنابراین ، با از بین بردن فیلم های خوب اجتماعی و کمدی های خوب ، آنها فقط به فیلم هایی اجازه می دهند که چیزی جز شوخی در اینترنت نباشند.
اگر سیستم نظارتی نیز از سینمای اجتماعی قدردانی کند و به فیلمسازان اجازه می دهد فیلم را بر اساس نیاز به بیننده بسازند ، رونق سینما به طور جدی افزایش می یابد. سپس ، فیلم های با کیفیت دیگر جای خود را از دست می دهند.
واقعیت این است که رسانه های ملی ما قادر به تأمین نشاط جامعه امروز نیستند. در تلویزیون ، ما برنامه های شاد یا سریال های کمدی و فیلم های کمدی نداریم. طبیعی است که برخی از افراد در چنین شرایطی از این پوچی استفاده می کنند.
به نظر شما این فضای مسموم فعلی قابل درمان است؟
هنگامی که بیننده فیلم های تمیز و سالم را در تلویزیون تماشا نمی کند ، از سینما استفاده می کند و گاهی اوقات با کمدی های کم گاز و حتی غیراخلاقی روبرو می شود. در حالی که مخاطبان ایرانی اگر تأثیر خوبی داشته باشد ، می تواند تشخیص دهد که کدام فیلم ارزش تماشای آن را دارد.
همانطور که در حوزه های سیاسی و اجتماعی مردم ما ، آنها تصمیم صحیحی را در صحنه می گیرند ، چرا نباید در سینما به آنها حق بدهیم؟ اگر فیلم های خوبی برای پاسخگویی به نیازهای مخاطب ساخته شود ، از آن استقبال می شود.
و اگر امروز می بینیم که یک فیلم کمدی ظاهراً بهتر به دلیل خلاء در بازار است. در غیر این صورت ، مخاطبان ایران به سادگی تصاویر غیراخلاقی را برای آسیب رساندن به خانواده شما ارائه نمی دهند. بنابراین من فکر می کنم که با تأثیرات اجتماعی خوب این فضا قطعاً قابل درمان است زیرا مخاطبان ایرانی بسیار باهوش هستند.
۵۹۲۴۴