ترند های روز

از شهر هوما تا بیتا فرشی ؛ وقتی تصویر هنرمندان نمادهای گیج می شوند

مریم مورس: این روزها ، یکی از تئاتر پوخور ، به نام آن در تهران ، و هر شب اجراهای بی شماری را برگزار می کند ، به جز یکشنبه ها ، تئاتر Homa ، تئاتر است که یکی از مهمترین بازیگران فیلم و تئاتر ایرانی را نامگذاری می کند.

تئاتر Homa در مقایسه با سایر تئاترهای تهران و به گفته سام درخشانی ، مدیریت این تئاتر جوان است. پیش از این با دفتر سینما صحبت می کند ، بیشتر مخاطبان تئاتر هرگز تئاتر را ندیده اند و نسلی در نظر گرفته می شوند و بدون شک در آینده به متخصصان متخصص تبدیل می شوند.

به محض ورود به این مخاطب ، چیزی که سالها احساس جذب هنرهای تجسمی و هنرهای تجسمی کرده است ، نقاشی خوبی از دهکده هوما است که در دیوار غربی این تئاتر برگزار شده است.

این تصویر بدون شک برای عموم مردم که با دنیای تئاتر آشنا نیستند عجیب است. با توجه به پارگی فرهنگی که بین نسل ها و نسل های نسل های قبلی مشهود است ، و معدود آثار فیلمبرداری و مجموعه های درام ساخته شده در دهه هشتاد و هشتاد سال ، نام دهکده Homa غریبه است و به همین دلیل ، غریبه است. شاید تنها همکار تصویر یک زن باشد که در یک نگرانی و نگرانی در انتظار و منتظر است.

ساردیس جمشید مشیخوی

اما فاصله طولانی بین نقاشی و تصویری وجود دارد که نقش بسته روستای هما در سینما و تئاتر است. این تصویر عاری از هرگونه حس زیبایی شناختی و اصول بصری است.

روزی که دسترسی به اطلاعات بصری هنرمندان بسیار آسان است و از طریق یک جستجوی ساده می توانید تصاویر و فیلم های بیشماری از دهکده Homa را بدست آورید ، بدون شک این نقاش با کمبود منابع بصری این هنرمند روبرو شده است.

همانطور که در فیگور می دانیم ؛ ما شاهد دنیای واقعی هستیم و نقاش یا مجسمه ساز در واقع واقعیت را بر اساس مستندات موجود شبیه سازی می کند.

هنگامی که یک نقاشی یا چهره ای از یک انسان در آفرینش واقعی ، باید به کل صورت و اندام و مجموعه ای از عناصری که هویت بصری آنها را ایجاد می کند ، توجه کند. اما اگر هنرمند بخواهد روی اکسپرسیونیسم کار کند ، زیرا قصد دارد به فضای داخلی توجه کند ، می تواند اغراق و اغراق را در شکل و ساختار پرتره ایجاد کند ، به عنوان مثال ، از رنگهای تیز برای بیان احساسات و احساسات استفاده کند. با این تفسیرها ، وقتی به پرتره روستای Homa نگاه می کنید ، در نگاه اول ، بیننده می یابد که نقاش قصد دارد یک چهره واقع گرایانه از این هنرمند متوفی ایجاد کند و به هر حال ، اساس این یکی از عکس های دهکده Homa است که در اینترنت در دسترس است و دسترسی به آن دشوار نبود.

وقتی به این پرتره نگاه می کنیم ، به سادگی می یابیم که این چهره شخصی شده توسط یک تازه کار ایجاد شده است ، و این چهره ناراحتی بزرگی از طراحی و ترکیب نقاشی دارد و در این نقاشی نقص فنی وجود دارد. این نقاش هرگز نتوانسته است در ایجاد این کار ، رنگ رنگارنگ از نقاش را ایجاد کند ، بنابراین هیچ شکل کافی در صورت و شکل لباس و حتی دست ها وجود ندارد ، گویی که ما فقط با چهره ای مسطح روبرو شده ایم که در آن رنگ و نور در تضاد نیست.

بدون شک ، نقاش با اوپک (اوپک وسیله ای برای کپی کردن رنگ است که این دستگاه می تواند برای ترسیم رنگ روی بوم ، دیوارها و رنگهای سقف استفاده شود. این دستگاه برای رنگ سقف استفاده می شود) عکس را گسترش می دهد و سپس روی دیوار اجرا می شود و در نهایت کار را بدون نقاشی نقاشی می کند. به همین دلیل او نتوانست پرتره را اداره کند زیرا او بر نقاشی حاکم نبود.

البته اگر یک پرتره برای Homa و سالن که بانوی هنرمند را منصوب می کرد ، ایجاد می شد ، این یک پرتره بود.

وقتی تصویر هنرمندان موضوع طنز می شود

پرتره روستای هما بخشی از بحران گسترده تر در زمینه هنرهای شهری ایران است. جایی که مجسمه ها ، سرماخوردگی و پرتره از چهره های برجسته نه تنها به آنها اعتبار می بخشد ، بلکه گاهی اوقات به مسئله طنز و مسخره عمومی تبدیل می شود.

مجسمه بیتا فرشی ، اولین مجسمه 7 ساخته شده توسط یک بازیگر زن در موزه سینما ، نمونه دیگری از این است. این مجسمه علیرغم تلاش برای نشان دادن دقیق جزئیات چهره ، واکنش های متناقض ایجاد کرد. برخی آن را به عنوان یک مرد مرد توصیف کردند و منتقدین خواستار دستگیری چنین مجسمه هایی بودند. با این حال ، دختر بیتا فری در دفاع از کار گفت که اهمیت این مجسمه بیش از شباهت ظاهری است ، در نماد و نماد این هنرمند ، با توجه به اینکه آثار موزه های مشهور مانند مادام توسسو بیشتر از دقیقاً روی نمادها متمرکز هستند.

نمونه های بی شماری در سالهای اخیر این چاه را نشان داده است: Davood Rashidi ، Abbas Kiarostami ، محمد علی کشوارز چهره هایی هستند که مجسمه های آنها ، به جای جاودانه کردن نام او ، بهانه ای برای شوخی های فضای مجازی بوده است.

نقش روابط و دستوراتی که در کیفیت کارهای شهری تخصص ندارند

در همین حال ، تاریخچه حذف عینک از ساردیس عباس کیارستامی نمونه بارز نادیده گرفتن شخصیت و عناصر هویت است. لیوان های کیارستامی فقط یک دستگاه نبودند ، بخشی از چشم انداز و هویت آنها. اما از آنجا که می توان قطعه برنز را سرقت کرد ، در نسخه نهایی به راحتی از بین رفت. چنین رویکردی نشان می دهد که حتی کوچکترین جزئیات در ساخت مجسمه ها قربانی ملاحظات غیر فرهنگی هستند.

از شهر هوما تا بیتا فرشی ؛ وقتی تصویر هنرمندان نمادهای گیج می شوند

ساردیس علی نصیر

تلخ ترین این است که بسیاری از این آثار پس از شکل گیری برنز ، طبیعت را تغییر می دهند. هنرمندان مجسمه سازان می گویند که تفاوت بین نسخه گل یا نسخه اولیه و نسخه برنز گاهی اوقات به حدی است که چهره نهایی شبیه نمونه اولیه نیست. برق مواد ، اشکال خشن پس از قالب گیری و عدم تکمیل حرفه ای منجر به عجیب بودن صورت می شود.

سوال مهم در اینجا این است: آیا هدف نصب این مجسمه ها ، کارفرمایان و تصاویر ، فقط پر کردن فضای شهری است؟ یا آیا این آثار قابل توجه هستند ، منعکس کننده تاریخ و احیای نام هایی که زمانی بر فرهنگ و هنر این سرزمین تأثیر گذاشته اند؟

تا زمانی که دستورات از مسیر تجربه عبور کنند ، در حالی که تصمیمات هنری در اتاق ها و آشنایی گرفته می شود ، نتیجه چیزی غیر از تصاویری نیست که قرار بود جاودانه باشند ، اما مجروح می شوند.

با این حال ، تجربه نویسنده در بیشتر موارد مورد آزمایش قرار گرفته است ، این اثر به هنرمندان واگذار نشده است و با آشنایان و دوستان رابطه وجود دارد ، و این باعث می شود آثار ضعیف و بی ارزش پیدا کنیم و جای تأسف است که بگوییم به جای اضافه کردن به زیبایی های بصری شهر ما.

5959

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا