سریال فیلم خانگی پر از دعوا ، خشونت ، خیانت و گریه است!/ مردم ایران به امید ، لبخند و صلح احتیاج دارند

به گفته خبرگزاری ، سایت ایرانی نوشت:
از جمعه سریال وحشی اخیر Hooman Sayid در شبکه نمای خانه این انتقال خود را آغاز کرده است ، اما دیدن این قسمت اول تقریباً وظیفه سری ایرانی است.
بسیاری از سریال های برجسته سالهای آخر خانه در خانه با صحنه های استرس زا آغاز می شود و در طول روایت ، با تمرکز بر خیانت ، فریب ، خشونت و رویارویی جسمی ، در تلاشند تا تنش تاریخ را حفظ کنند. اما این افزایش اغلب به هزینه از دست دادن عمق روایت و شخصیت پردازی است.
سری Outlaw نمونه ای شناخته شده از این نوع روایت است. علیرغم نقاط قوت مانند بازی های خوب و فضای قابل قبول ، که سرانجام در ذهن بیننده باقی می ماند ، تصویر کودکی است که در قلب یک سیستم ناعادلانه ، مجبور به خشونت ، دروغ و مبارزات مداوم است. در طول تاریخ ، فرصت های کمی برای لحظات انسانی و تنفس درام وجود دارد.
تقریباً نود درصد از این سریال باید کشته شود ، فرد باید خیانت کند ، فرد باید چاقو باشد ، او باید با نیش باز گریه کند! چون؟ از آنجا که انگار ما معتقدیم که فقط با درد ، فریادها و فریادها است.
تحریک کاذب ، واکنش فوری
بگذارید بگویم بسیاری از سازندگان دیگر به دنبال “ساخت درام” نیستند ، به دنبال “محاسبه” هستند. یعنی هرچه صحنه مبارزه بیشتر باشد ، بیشتر فکر می کنند که قابل مشاهده تر هستند. اما در اینجا تفاوت بین درام و درام است. یکی قلب را تکان می دهد ، دیگری به سادگی اعصاب را خرد می کند.
کلیشه ها به جای شخصیت
مشکل دیگر برای بسیاری از این آثار عدم توصیف واقعی و ملموس است. انواع مانند “مرد پایین با غیرت” ، “زن اغوا کننده” ، “دوست خائن” و “پدر استبداد” بارها و بارها تکرار شده اند بدون اینکه سعی در به تصویر کشیدن ابعاد جدید این شخصیت ها داشته باشند. در نتیجه ، این سریال به احتمال زیاد کلیشه هایی را که فقط برای تقویت درام استفاده می شود به جای درک ما ، تولید مثل می کنند.
سریال زخم ، با الهام از داستان مکبث توسط شکسپیر ، این پتانسیل را داشت که به یک کار درخشان تبدیل شود. اما آنچه در عمل می بینیم تصویری از دنیای ظالمانه و تاریک است که در آن تنها قانون قدرت است. خشونت ، خیانت ، قتل و فریادها در اکثر صحنه ها وجود دارد و شخصیت ها ، حتی در زمان های عاشقانه ، به زبان خشونت صحبت می کنند.
داستان یا کابوس؟
نمونه دیگر این فضا سری قورباغه است. یک کار گران قیمت و پرادا که سعی در ارائه تجربه سریال سازی متفاوت داشت. علیرغم تلاش های احترام آمیز در شکل ، فضای تاریخ آنقدر تاریک و تاریک است که کمتر زندگی روزمره یا یک انسان معمولی است. هنگامی که همه چیز پر از توهم ، مواد ، توطئه و شکست است ، مخاطب نه تنها ارتباط دارد ، بلکه پس از مدتی احساس غرق شدن و استرس می کند.
در سری فروپاشی ، با وجود موضوع حساس و ملتهب ، بیننده بار دیگر با حجم زیادی از روایات تنش ، خشونت و ضد سمی روبرو است. تأثیر این جو سنگین ، ضمن حفظ واقعیت موضوع ، می تواند لحظه های انسانی ، همدلی و حتی رهایی را ترک کند.
اجتماعی یا quasigenuino؟
روزگاری ، سینمای اجتماعی ایران پر از فیلم هایی بود که واقعاً جامعه را ترک می کرد ، آنها رنج می بردند. اما حالا؟ بیشتر سریال ها فقط جامعه پذیری هستند.
آنها مجموعه ای از مشکلات اجتماعی و آسیب را نشان می دهند ، بدون هیچ فرصتی برای تجزیه و تحلیل یا راه حل. آیا فقط نشان می دهید که می گویید چقدر ما را نگران می کند؟ اما آنقدر سطحی و پر از مردم است که فقط یک حافظه بی معنی است.
حرف آخر
سریال سازی در ایران ، چه در تلویزیون و چه در خانه در خانه ، نیاز به شجاعت برای عبور از فضای تلخ و بحران دارد. مردم ایران ، بیش از هر زمان دیگری ، به امید ، لبخند ، صلح و بشریت نیاز دارند. نمایندگی از واقعیت های سخت ، اگر منظره ای ندارید ، فقط منجر به ناامیدی می شود.
زمان آن رسیده است که سریال ها به جای ساختن دنیایی پر از دروغ و دروغ ، به داستانهایی بروند که روابط انسانی ، عشق ، دوستی و حتی طنز در آن باشد.
شاید انتظار مخاطبان ایرانی این سریال بیش از چند بازیگر مشهور باشد ، فیلمنامه ای پر از صحنه ها و نسخه های تکان دهنده. افراد این سریال کمی دور از فضای سنگین روزانه می بینند ، نه اینکه همان اضطراب را روی صفحه نمایش تجربه کنند.
زندگی مفید در قلب مخاطب فقط قوی و قوی نیست.
۲۷۳۰۲