آیا می دانستید که ماهی ها راه بازگشت به خانه را فراموش می کنند؟
به گزارش خبرگزاری فارسیرو، لی-آن اولواج، عکاس آفریقای جنوبی که بر مسائل هویتی در آفریقا تمرکز دارد، برنده جایزه بهترین عکس سال مطبوعات جهان در سال 2024 شده است.
به گزارش ایرنا، در توضیحات این مجموعه عکس آمده است: پل راکوتوساندرینی، «دادا پل» 91 ساله، راننده بازنشسته و 11 سال است که با زوال عقل زندگی می کند و دخترش فارا رافارانریانا 41 ساله مراقبت می کند. 9 سال پس از شروع بیماری، هیچ کس نمی دانست که او به این بیماری مبتلا شده است.
یک روز که از سر کار برگشت نتوانست راه خانه را پیدا کند. 10 فرزندانش فکر می کردند که او دیوانه است یا به دلیل مصرف زیاد الکل. فقط دخترش فرا متوجه تغییر داداپال شد.
فارا هرگز در مورد اصطلاح “زوال عقل” یا آلزایمر نشنیده بود، اما به او توصیه شد با تنها سازمانی در ماداگاسکار (Masoandro Mody) که به اعضای خانواده افراد مبتلا به زوال عقل کمک می کند و به آنها آموزش می دهد، تماس بگیرد. این سازمان دانش و حمایت لازم را برای مراقبت از او فراهم کرد. برای بابا پابلو
با افزایش امید به زندگی، زوال عقل در حال تبدیل شدن به یک مشکل جهانی است. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، حدود 55 میلیون نفر در سراسر جهان از زوال عقل رنج می برند که بیش از 60 درصد آنها در کشورهای با درآمد کم و متوسط زندگی می کنند.
تخمین زده می شود که حدود 40000 نفر در ماداگاسکار مبتلا به آلزایمر زندگی می کنند. عدم آگاهی عمومی از زوال عقل به این معنی است که افرادی که علائم از دست دادن حافظه را نشان می دهند اغلب دوری می شوند. بسیاری این نشانه ها را طلسم، جادو، تسخیر شیطان یا «جنون» می دانند.
وقتی نام آلزایمر را می شنوم می خواهم آن را در ذهنم به تصویر بکشم. آیا آلزایمر اصلا قابل مشاهده است؟ اولین کاری که می کنم جستجوی هزاران مدل با کمک اینترنت است. تصاویر و کلمات ایده های بصری خوبی می دهند.
چشمانم را می بندم و تجسم می کنم. احتمالاً تصویر غذای کپک زده در کمد نمی تواند تصویری بی ربط باشد. پیرمرد هر روز ظرف غذا را به جای یخچال در کمد می گذارد. در تصویر زیر پیرمرد نیمه های شب به قصد خرید از خانه خارج می شود و در تاریکی شب فرو می رود.
تصویری از چهره پیرمردی که هر چه تلاش می کند نمی تواند فرزندانش را به یاد بیاورد.
احتمالاً نمایش تضادها و رنج ها می تواند تاریخ را نجات دهد. یا مطمئناً زندگی در حلقه فراموشی و کسالت کار را به طور کامل انجام خواهد داد.
به نظر می رسد همه چیز در پروژه ولیم بابنا خوب پیش می رود. پدربزرگ با دختر و نوهاش به کلیسا میرود، کتاب مقدس میخواند، از خانه قدیمیاش دیدن میکند، ماهیها را تمیز میکند. مثل فراموش کردن، فراموش کردن است.
مجموعه را آهسته تر و عمیق تر بررسی می کنم. آنلی، عکاس این مجموعه، تفسیر مجموعه را در هاله ای از ابهام قرار داده است. او میخواهد از من، تماشاگران، دعوت کند که بیشتر دنبال آن باشم.
چیزهایی هست که نیاز به تحقیق بیشتر دارد. این دختر (Audliatmix) است که به پدربزرگ نحوه بستن دکمه را آموزش می دهد. قاب عکس چوبی کوچک روی میز برای یادآوری گذشته پیرمرد است. داداپال پشت سر فارا و اودلیاتمیکس راه می رود تا در راه خانه گم نشود، خانه کهنه و قدیمی در ذهنش است تا او را به گذشته ببرد.
آیا عکاس از این نکات کوچک راضی است یا داستان عمیق تری پشت پرده وجود دارد؟
نذار متقاعدت کنم سالمندان و آلزایمر. انگار آلزایمر یک داستان کوتاه در دل یک رمان است. داستانی کوتاه در داستانی تاریخی و جهانی تر. من تازه به نقطه ای رسیده ام که داستان شروع می شود.
رنگ های زیادی وجود دارد. من اینطور فکر نمی کنم. من رنگ نمی بینم آنقدر که سیاه و سفید به خوبی با هم هماهنگ می شوند. چشم ها، گوش ها، افکار و باورهای ما به آن عادت کرده اند. LeAnne به اندیشه و اعتقاد نخنایما (برتری سفیدی بر سیاهی) پایان می دهد. اینجا در این چند عکس سیاه بر سفید پیروز شده است. در این مجموعه به نظر می رسد که سفیدپوستان روح، زندگی و نشاط خود را از سیاه پوستان وام گرفته اند. عکاس نفس عمومی را به چالش می کشد. او با روایت یک داستان خانوادگی وارد جنگ عقاید نژادپرستانه می شود.
آنه به داستان فراموشی و آلزایمر محدود نمی شود. همراه با تاریخ خود، به تفکر نژادپرستانه پایان می دهد. LeAnne با این مجموعه، رنگ مشکی را نمادی از طبیعت ناب انسانی می کند. عکس ها مانند ویژگی های انسان در کنار هم چیده شده اند. قدرت، لطافت، معنویت، عشق و صفا. داداپل با اکراه فراموشی را در آغوش می کشد و فارا بدون قید و شرط از دادپل حمایت می کند. فارا، داداپل و اودلیاتمیکس (دختر) کسانی هستند که به سفیدپوستان هویت دادند.
یک افسانه قدیمی می گوید که ماهی ها هر روز صبح که از خواب بیدار می شوند راه بازگشت به خانه را فراموش می کنند و به بازی و شیطنت می روند. چند سال پیش، یک روز در حین بازگشت از سر کار، داداپال در راه خانه گم شد.
LeAnne ماهي كوچولو را هوشمندانه وارد داستان داداپال كرده است و حالا آن ماهي فراموشكار به دست خود پيرمرد از بين مي رود.
۲۴۴۲۴۵