رمان جنگل و سختی های کارگران صنعت گوشت شیکاگو
به گزارش خبرگزاری فارسیرو، جانگل مشکلات خانواده لیتوانیایی را بازگو کرد که زنانشان به تن فروشی سوق داده می شوند، فرزندانشان در کارخانه ها یا خیابان ها می میرند و مردانشان از کار زیاد، گرسنگی و سوءتغذیه می میرند. قسمت کوچکی از ماجرا مربوط به وضعیت نابسامان صنعت فرآوری گوشت و رعایت نکردن موازین بهداشتی بود و این همان قسمتی بود که بیشتر توجه مردم را به خود جلب کرد. بعد از انتشار کتاب ناگهان انتقادات زیادی به راه افتاد و فروش گوشت کاهش یافت. شخصیت معروف آمریکایی، آقای دالی.[۲] او اعلام کرد که با رئیس جمهور گیاهخوار شده است. همانطور که سینکلر بعداً گفت: “من قلب مردم را هدف گرفتم اما به طور تصادفی به شکم آنها ضربه زدم.” قصد من این بود که با تصویری از آنچه صاحبان صنعت بر قربانیان خود تحمیل می کنند کشور را به وحشت بیندازم. کاملاً تصادفی بود که به کشف دیگری رسیدم، یعنی چیزی که برای تهیه گوشت دنیای متمدن استفاده می شود. در هر صورت، این کتاب تأثیر فوری داشت و آن تصویب «قانون تقلب در مواد غذایی و دارویی» توسط کنگره آمریکا بود که شاید تنها دستاورد ضمنی «افشاگران» باشد.[۳] در نظر گرفته شد
جالب است که رمان آپتون سینکلر را با رمان طبقه کارگر دیگری که در همان زمان نوشته شده بود اما تا سال 1914 منتشر نشده بود، یعنی «خیر دوستان ژنده پوش» نویسنده ایرلندی رابرت ترسل مقایسه کنیم.[۴] مضامین اصلی هر دو رمان تقریباً یکسان است: تسریع در کار، جستجوی مستمر کارگران واجد شرایط قدیمی توسط کارفرمایان و کاهش دستمزد آنها و استخدام کارگران جوان غیر ماهر، تحقیر شرایط بهداشت و ایمنی. کارگران، غلبه سازمان های محلی فاسد. سیاست کارفرما، تلاش کارگران برای سازماندهی اتحادیه ها و مخالفت خشونت آمیز با کارفرمایان. اما در شهر انگلیسی که توسط Tare Sel توصیف شده است، هیچ اثری از بی رحمی و خشونت زندگی صنعتی شیکاگو وجود ندارد، همانطور که وضعیت خورنده و ناامید کننده مبارزه کارگری حاکم نیست. قهرمان جنگل سرانجام به سوسیالیست ها می پیوندد و در پایان رمان گوینده ای را می شنود که می گوید: «آنگاه جنبشی آغاز می شود که هرگز نمی توان آن را مهار کرد. طوفانی آغاز خواهد شد که تا زمانی که به طوفانی سخت و مقاومت ناپذیر تبدیل نشود فروکش نخواهد کرد. کارگران متحد و خشمگین شیکاگو زیر پرچم ما متحد خواهند شد. ما آنها را سازماندهی خواهیم کرد. شیکاگو مال ما خواهد شد!…”
با وجود این احساس نهایی، خواننده بیشتر به فریاد مقاومت و ناامیدی نزدیک است تا امید. چنین تفاوتی بین این دو رمان، تا آنجا که از منظر مساعد عصر حاضر به وضوح قابل مشاهده است، تفاوت بین دو جامعه را صادقانه منعکس می کند: جامعه ای که در اوج جنبش کارگری در آن وجود دارد. مبنای محکمی برای نقد اجتماعی منسجم و جامعهای که در آن چنین پایهای وجود نداشته باشد و نقد شکلی پراکنده و پراکنده به خود بگیرد.
[۱] برگرفته از کتاب منتقدان جامیا (اندیشه اجتماعی رادیکال در آمریکای شمالی)، تالیف توماس برتون باتامور، ترجمه محمد جواهرکلام (تهران، مهر ویستا وابسته به انتشارات آگاه، 1390)، صص. 54-55. [۲] آقای دولی شخصیتی طنز است که توسط فینلی پیتر دان (۱۹۳۹-۱۸۶۷)، روزنامهنگار آمریکایی که به خاطر تفسیرهایش در مورد جنگ آمریکا و اسپانیا و بعداً در دوران پیشرو در میان آمریکاییها مشهور شد، ساخته شد. آقای دالی در بسیاری از کتابهایی که به آنها اشاره شد، شخصیت بوده است. [۳] سخنگویان جنبش های اجتماعی آمریکا پس از سخنرانی روزولت در سال 1906 علیه برخی از نویسندگان و روزنامه نگارانی که به قول او از روی احساسات می نویسند و نوشته های خود را وقف نشان دادن جنبه های ناخوشایند زندگی آمریکایی می کنند، نام “افشاگران” بر سر زبان ها افتاد و در جنبش های اجتماعی آمریکا به کار رفت. مدت طولانی رهبر بود [۴] نیکوکاران شلوار پاره پاره ترجمه این رمان نوشته رحیم نامور است: (تهران، ناشر و سال انتشار مشخص نیست.)۵۷۵۷