آقای عراقچی کجاست غربی که خودش را گذاشته است؟
البته سید عزیزمان در یادداشتی با این عنوان عباس عراقچی است نه جلال آل احمد و احمد فردید! / دیروز به ظریف توهین کردی امروز به عراقچی توهین کردی. وی در دفاع از سید عباس عراقچی و محمدجواد ظریف تاکید می کند که این دو وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران هستند و انتظار قیام علیه موضع خود و مقاماتی که آنها را در عرصه بین الملل پذیرفته اند اشتباه است. انجمن ها . در واقع واقعیت امر این است که وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی نمی تواند همزمان این سمت و سمت را داشته باشد و اپوزیسیون ساختار و نظام باشد و اگر کسی چنین توقعی داشته باشد، پرورش داده است. نگرش اشتباه تصویری از واقعیت در ذهن و آگاهی شما
این را من از سخنان سید عبدالجواد فهمیدم; اما از نظر فرهنگ و اخلاق چند سوال دارم که با سید عبدالجواد موسوی و سید عباس عراقچی در میان می گذارم که به شرح زیر است:
1- آیا در بحبوحه جنگ و بلاغت و حمله و خشم و غیره می توان جمله ای را دروغ گفت (معنای اعتبار بر حق و باطل است نه بر حق و باطل اخلاقی) بدون در نظر گرفتن هزینه ها و آثار. که مستلزم آن است؟ رفتی و پشت سر خواهی گذاشت؟
2- به خانم ها و آقایان منتقد می توانیم بگوییم هر حرفی جایی دارد و هر نقطه ای جایی دارد و در دعوا صدقه نمی دهند باید دست برداریم و انتقاد نکنیم. آیا روزهای سخت و جنگ بیانیه ها را توجیه می کند؟
2-1- اگر این گزاره درست باشد که در بحبوحه جنگ و… صحت گفتار از بین می رود، حرف همه کسانی که خشونت و جنگ و کشتار را توجیه می کنند منطقی به نظر می رسد، در چند مورد توضیح می دهم. پاراگراف های زیر ) در اواسط جنگ جهانی دوم که اروپا و جهان را در برگرفت، دیگر نه می توان سخنان سخنگوی چرچیل را نقد کرد و نه سخنان سخنگوی هیتلر. به این ترتیب سخنان «ژوزف گوبلز» قابل بسط نیست. امروز دیگر چه اتفاقی می افتد تا گلوی بنیامین نتانیاهو را بگیریم و به او بگوییم که این ماشین کشتاری که شما راه اندازی کردید جواب این حمله نیست، زیرا او نیز در وسط جنگ و دعوا است؟ می گوید خورشید از جایی که من هستم طلوع می کند و با این خورشید می خواهم تکلیف خاورمیانه جدید را روشن کنم. تاکید می کنم که حرف من سیاسی نیست. از آنجایی که من اصالتا اهل آنجا نیستم، سوالم فرهنگی است، در بحبوحه جنگ و دعوا و عصبانیت، هر حرفی را می توان بدون منطق گفت، اگر فردا سنگ صلح را بر زمین بگذاریم. در چه زمینی؟
3- سوال بعدی این است که چه کسی در چه جایگاهی و در کجا چه می گوید؟ مثلاً اگر بین محمدجواد ظریف و عباس عراقچی، حسین امیرعبداللهیان همین گزاره را گفته بود و به او حمله میشد که این چه جور گزارهای است و آن مرحوم هم میگفت ما در وسط جنگ، دعوا و دعوا هستیم. خشم، او توجیه می شد. یا فقط شخصیت هایی که دوستشان داریم می توانند از این حق وتو استفاده کنند. آیا ما قضاوت در مورد گزاره ها یا نیات مردم؟ اگر ظریف تصویر نادرستی از تحولات داخلی در خارج از مرزها ارائه دهد، صرفاً به این دلیل که منظور او خوب است و کار بزرگی انجام داده است و غیره، قابل توجیه است. اما اگر مثلاً امیر عبداللهیان هم همین کار را کرد، اشتباه است. اتفاقاً از ظریف و عراقچی انتظار می رود که با احتیاط صحبت کنند، زیرا آنها این تصویر را از خودشان برای مردم ایجاد کرده اند که او از روز اول تا آخر عمرش واضح بوده است.
گرچه به نظر من تفاوت زیادی وجود دارد، اما قیاس متفاوت است و آن صحنه ها و آن آدم ها باید از ایران دور باشند. اما طارق عزیز، وزیر امور خارجه و مشاور ارشد دولت صدام حسین، تا شب قبل از سقوط بغداد در حال آواز خواندن و صحبت از صلح در عراق بود، در حالی که ماشین کشتار آمریکایی بوش جونیور دیوارهای کاخ صدام را ویران کرد. . در حالی که برق شارژ باتری دوربینی که صحبت می کردم مشکل داشت.
4- اما سوال من از وزیر این است که کدام شرق کدام غرب؟ بر اساس وعده های رئیس جمهور که شما را انتخاب کرد، گفت و گو با جهانی بدون مرز شعار اصلی است.
4-1- اگر نه، چرا در مدت کوتاه وزارت بارها از تمایل به گفتگو با اروپا و غرب که با غروب خورشید صحبت خواهند کرد صحبت کردید؟
5- نمی توانی یا بهتر است بگوییم نباید بدون دلیل حرف بد بزنی. منافع ملت در گرو حرف شماست. امروز که بلوک شرق و غرب جنگ سرد وجود ندارد، با چه معیار و معیاری از شرق و غرب صحبت می کنیم؟ صرف نظر از مدل توسعه و سرمایه گذاری غربی، چین، هند، آفریقای جنوبی، برزیل و امارات متحده عربی خود را در شرق جهان تعریف می کنند. تجدید حیات و حذف استعمار غرب و تحقق این کشورها باید با مبارزه همراه بوده باشد. اما چه فرصت ها و تجربیاتی در بازسازی آنها موثر بود؟ حجم تجارت با کدام کشورها در بین کشورهای بریکس بیشتر است، یعنی حجم تجارت چین و هند بیشتر است یا هر دو با آمریکا و اروپا؟
6- مبنای تفکر شرقی چیست که از زمانی که خورشید طلوع می کند و مهمتر از آن غربی که در لحظه های غروب و تاریکی است کجاست اگر غرب به معنای کشورهای متحد در برابر ابرقدرت وجود داشت؟ اتحاد جماهیر شوروی با تفکر چپ و کمونیسمش، آیا امروز جهان و روابط بین الملل همچین چیزی حاکم است؟ یا همه کشورها به نسخه های اصلاح شده خودشان تبدیل شده اند؟ جمهوری خواهان آمریکایی با این فکر که دموکرات ها آمریکا را سوسیالیست خواهند کرد، مردم را می ترسانند، روسیه و بقیه اتحاد جماهیر شوروی می خواهند به دوره تزارهای ارتدوکس برگردند و … آیا این سردرگمی ربطی به تعریف شرق دارد. و غرب؟ یا نه؟ لازم به ذکر است که در جغرافیای شرق کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، مالزی، اندونزی، ویتنام، استرالیا، سنگاپور و… وجود دارند که اقتصاد خود را بر اساس توسعه و حکمرانی خوب، حفظ سنت های ملی و سبک زندگی تجاری همانند اروپای غربی، دموکراسی با ترکیبی از انواع مختلف سوسیالیسم حاکم است. کشورهای برادر و مسلمان اطراف ما با دلارهای نفتی زیر چتر عربی روبنا ساخته اند و سطح رفاه را از صحراهای مسقط تا ریاض افزایش داده اند.
و بالاخره در میان جنگ و دعوا و عصبانیت جایگاه بازیکن و سوت زن (از اصطلاحات فوتبال وام گرفتم) نباید عوض شود، بازیکن اصلی زمین نمی تواند همزمان سوت زن باشد. این نقطه ضعف سیستمی است که عراقچی در عرصه دیپلماسی بازی می کند، علاوه بر اینکه شیپورزن و همه را به وجد می آورد. شیپور ستیز غرب کم نداریم از آقایان شریعتمداری و رحیم پور ازغدی گرفته تا جوانان روزنامه وطن امروز و پیرمردهای روزنامه جوان که سالهاست بر طبل انحطاط غرب می کوبند.
۵۷۵۷