ترند های روز

محمدعلی فردین/ کم شنیده ترین مصاحبه فردین: من بیشترین حقوق را دریافت می کنم

به گزارش خبرگزاری فارسیرو، تمام این جنجال به نام موج نو آغاز شد. اگر مفهوم تازگی و نوآوری این است، باید برای سقوط هنر و سرنوشت ناگوار سینما گریه کرد!

به گزارش مجله زن روز به نقل از فرارو، در مهرماه 1350 خبر جدیدی از فردین، بازیگری که بیشترین درآمد را در تاریخ سینمای ایران تا آن زمان کسب کرده بود، در زمان ساخت فیلم پرهزینه، منتشر شد. “بابا شمال” منتشر شد. با بازی او در اکران سینماها بود. گفته می شد که تصمیم دارد در فعالیت های خود به طور کامل تجدید نظر کند. به همین مناسبت خبرنگار «ذن روز» گفت وگویی با وی انجام داد که نتیجه آن در شماره 24 مارس (24 اسفند) منتشر شد. 1350 مجله فوق الذکر.

شرح این گفتگو را در ادامه می خوانید:

از قراردادهایی که برای حضور در چند فیلم داشتم، تنها 4 فیلم باقی مانده است، پس از بازی در این 4 فیلم، در فیلم های ساخته شده توسط دیگران بازی نمی کنم. من فقط در فیلم هایی شرکت خواهم کرد که خودم می سازم. سه چهار سالی است که سرمایه گذاری کرده ام تا یک شرکت فیلمسازی مدرن و مجهز به نام فردین فیلم تاسیس کنم. تمام کارهای این شرکت آماده است، تجهیزات فنی و فیلمبرداری و امکانات لازم آماده است، فقط یک نفر برای شروع کار باقی مانده است که «خودم» است!

آیا می گویید وقت شما آنقدر ارزشمند است که نمی خواهید از آن به صورت رایگان در فیلم خود استفاده کنید؟

نه… نه واقعا. کتمان نمی کنم که بیشترین دستمزد را برای حضور در فیلم ها دریافت می کنم، اما در دو سه سال اخیر حضور من در فیلم های ساخته شده توسط دیگران صرفاً بر اساس منافع مادی نبود، بلکه جنبه رفاقتی داشت. و از حس همکاری پدید آمد. در واقع نمی خواستم و نمی توانستم همکارانم را ناامید کنم و پیشنهاد بازی در فیلم هایشان را رد کنم. باور کنید یا نه، این کار حتی جنبه فداکاری هم داشت، چون حس همکاری و رفاقت اغلب یک طرفه بود. این گروه از دوستان و همکاران، بدون توجه به من و صرفاً برای منافع خود، چون می‌دیدند فیلم‌های با مشارکت من به فروش می‌رسد، از هر داستان یکنواخت، قدیمی و تکراری، بدون دقت و عجله فیلم‌های متفاوتی ساختند. به سرعت آنها را وارد بازار کردند. قبل از «بابا شمال» در دو سه سال اخیر، به جز «سلطان دلها»، هیچ کدام از فیلم هایی که در آن نقش داشتم، واقعاً مرا راضی نمی کرد. به همین دلیل به این نتیجه رسیده ام که رفاقت و فداکاری کافی است و برای ایجاد تغییرات و تحرکات در سینمای ایران و بالا بردن سطح کارم به حدی که حداقل برای من قابل قبول باشد، باید شخصاً کار کنم. آستین های من … از هر نظر مقدمات اجرای این تصمیم را فراهم کرده ام. برخی از بهترین کارگردانان، فیلمسازان و بازیگران با من همکاری خواهند کرد. ما یک تیم جدید، قوی و فعال ایجاد خواهیم کرد و با رویکردی کاملاً جدید و مبتکرانه فیلم می سازیم و کاملاً از عرصه فیلم فعلی خارج خواهیم شد.

مثل امواج نو حرف میزنی! با اینکه در گذشته بارها از کار این گروه انتقاد کرده بودید؟!

من به نظرم محکم می مانم. گروهی که به خود لقب «موج نو» داده اند و از هر فرصتی برای تحمیل این عنوان دروغین به مردم استفاده می کنند، به نظر من مقلدهای ساده ای بیش نیستند. این همه جنجال را به اسم موج جدید راه انداخته اند، چه موج جدیدی می خواهید؟! اگر مفهوم تازگی و نوآوری این است، باید برای سقوط هنر و سرنوشت ناگوار سینما گریه کرد!

در این کامنت تنها به تزلزل های به اصطلاح ملی اشاره نمی کنم، همتایان خارجی آنها نیز مشمول این انتقاد هستند. به عنوان مثال، چند سال پیش در اروپا و آمریکا تمایل به تولید انواع فیلم های سکسی وجود داشت که آن را «موج نو» نامیدند. ساخت این فیلم ها نه پرهزینه بود و نه سخت. نیازی به فکر و ابتکار نبود. کافی بود یک مرد و یک زن را در فیلم برهنه کنند و چندین صحنه آمیزش جنسی را آشکارا روی صفحه نمایش دهند. یکی دو سالی در مورد این سری فیلم ها بحث و جدل بود و فیلمسازان آن خود را آوانگارد و انقلابی نشان دادند و کار مبتذل خود را سنت شکنی و دگرگونی هنر هفتم دانستند و سروصدا کردند اما این به اصطلاح موج نو عمر کوتاه تری نسبت به گل دارد. حالا این نوع فیلم ها به جز چند پیرمرد و پیرمرد در اروپا و آمریکا مشتری ندارند. پرده و برهنگی در سینما خیلی زودتر از حد انتظار به قلب ها رسیده است. البته هنوز هم ممکن است یک مبتدی بیاید و یک سری عکس های کج و معوج بسازد و چون کارش با بقیه فرق دارد، با تحریک حس لذت در مردم، فیلمش فروش غیرمنتظره ای پیدا می کند; اما همه کارهای غیرمعمول را نمی توان نوآوری نامید. این بدعت ها ممکن است موفقیت فصلی داشته باشند، اما به دلیل اینکه فاقد تکنیک و اصالت هنری هستند، به سرعت مانند رعد و برق می درخشند و به سرعت منقرض می شوند.

این اواخر موج های نوین کشور حتی جسارت سنت شکنی و ارائه یک اثر جدید را به عنوان نمونه ندارند. این آقایان چون کارهای اولیه شان شکست خورد و سازندگان دیگر حاضر نبودند سرمایه شان را در دستشان تلف کنند، آمدند و فیلم های کم هزینه ای را به تهیه کنندگان عرضه کردند و در عین حال سعی کردند نقاط ضعفشان را بپوشانند. فیلم های دارای تبلیغات و جنجال با «جدید» جایگزین شدند و عنوان خالی «موج نو» را به خود اختصاص دادند. می خواستم بپرسم این فیلم ها چه خبر است؟ آیا سه چهار بازار و کوچه قدیمی و یک سری حمام و آب انبارهای فرسوده و فرسوده برای مردم ما که به تازگی چنین سناریوهای اسفباری را تجربه کرده اند، نو و جدید محسوب می شود؟ این فیلم ها که باید با بودجه اندکی ساخته شوند، طبیعتا دکور، بازیگر، تکنیک و تجهیزات کافی ندارند. در عصری که تکنیک های پیشرفته فیلمبرداری امکان عالی ترین جلوه های فیلم تمام رنگی را فراهم می کند، ما به تازگی به دوران فیلم سیاه و سفید بازگشته ایم و این آقایان به این بازنشستگی پیروزمندانه افتخار می کنند!

بیایید فرض کنیم حق با شماست، هرچند در این زمینه ها حرف های زیادی برای گفتن وجود دارد و مشخص نیست که یک فیلم کم هزینه عموما بد است و یک فیلم با بودجه بالا خوب است. اما می توانید به طور خلاصه نظر خود را در مورد فیلمی که تایید می کنید به ما بگویید؟

به نظر من سینما باید عظمت، زیبایی داشته باشد، حداقل باید تکنیک درستی داشته باشد. این درست نیست که هر بچه مدرسه ای بعد از کنار هم گذاشتن یک سری تصاویر غیرمرتبط، دوربینی را برمی دارد و در خیابان می اندازد و اسمش را فیلم می گذارد. البته ممکن است همین فیلم به دلایل استثنایی موفق باشد اما این موفقیت ماندگار نخواهد بود. دانش آموز مورد نظر در صورت مطالعه و آشنایی با تکنیک و هنر سینما می تواند فیلم های بعدی خود را با موفقیت اکران کند. موفقیت پایدار حاصل تلاش و کار مداوم است و همان طور که سینما یک مشت آدم را به اوج رسانده است، گروه زیادی را هم پایین آورده است… نمی توان گفت که گروه اول فقط شانس داشتند. و گروه دوم فقط از بدشانسی شکست خوردند. حتماً امتیازاتی در آنها وجود داشته که در اینها وجود نداشته است.

سینمای ما هنوز خیلی جوان است و بیش از ربع قرن از شروع فعالیتش نمی گذرد. بیست سال از این دوران دوران نارسایی و نوزادی بوده و از فیلم گنج قارون به بعد سینمای فارسی مخاطبی پیدا کرده است. بنابراین بحث جدید و قدیم در سینمای ایران هنوز خیلی زود است و آنچه تاکنون ارائه کرده ایم بیشتر یک تجربه و تجربه بوده است. بنابراین جایز نیست با مخالفت و سرزنش همدیگر، عقب ماندگی خود را تشدید کنیم، بلکه بهتر است با بهره گیری از تجربیات یکدیگر قدمی به جلو برداریم، زیرا فاصله سینمای ما با سینمای پیشرفته دنیا هنوز بسیار است. عالی من اخیراً فیلمی را دیدم که در آن یک ماشین با مهارت شگفت انگیزی زنده شد. استحکام مضمون و کارگردانی این فیلم به حدی بود که سرنوشت این خودرو نیز مانند یک موجود زنده، مخاطب را تحت تاثیر قرار داد. اگر فیلم‌های سکسی بسازند، آن شاهکارها را خلق می‌کنند، در حالی که ما هنوز می‌خواهیم موسی باشیم و بر سر یک کار کوچک و ناقص که بیش از حد معقول و متعارف است، رسوایی و جنجال راه بیندازیم.

او اخیرا بیستمین سالگرد ازدواج خود را جشن گرفت. آیا رابطه شما با خانواده خوب است؟

نه فقط ظاهری، بلکه کاملاً و عمیقاً… وقتی آدم به آن طرف چهل سالگی می رسد، ارزش زن و بچه و لذت زندگی خانوادگی را می فهمد. «مهری» زمان صبر و بردباری زیادی به من نشان داد و او بود که از من مردی موفق ساخت. تمام موفقیت هایی که در زندگی ورزشی و سینمایی ام داشته ام را مدیون او هستم. به درستی گفته اند که زن می تواند برای شوهرش بهشت ​​یا جهنم بسازد. خوش شانس بودم که مهری همسرم شد و برایم بهشتی درست کرد.

چند تا بچه داری

چهار مسن ترین آنها سعید است که نوزده سال دارد و در لندن اقتصاد می خواند و باید اضافه کنم که شایعه بازیگر شدن او کاملاً صحت ندارد. دومی سیاوش 15 ساله و سومی عاطفه 12 ساله اما چهارمی و تغاری که آمنه نامیده ایم فقط 16 ماه دارد. این فشفشه کوچولو به قدری بامزه است که اگر چند ساعتی او را نبینم یا صدایش را از تلفن نشنوم حوصله ام سر می رود.

۲۴۵۲۴۵

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا