ترند های روز

تصمیم گیرندگان فقط شعار حمایت از اردوی کودکان را می دهند/ قدر کار ما را نمی دانند و این باعث ناامیدی فعالان کمپ کودک می شود.

به گزارش خبرگزاری فارسیرو، مجموعه ای شاد که با لحن دیگر آثار داریوش فزادیایی همخوانی دارد و برای کودکان ساخته شده است، داستان درباره «گلشن» زنی مسن و صاحب یک موسسه خیریه است که حافظه خود را به دلیل از دست دادن حافظه خود از دست داده است. تصادف و در شرایط خاص، مرد جوانی او را با پسر گمشده اش اشتباه می گیرد.

به همین منظور با امیرمحمد متقیان، چهره آشنای کودک که پیش روی شماست، گپی کوتاه زدیم.

در دهه هفتاد، هشتاد و قبل از آن برنامه های خوب و باکیفیتی در حوزه کودک داشتیم، اما از آن زمان به بعد بچه های ما پای انیمیشن های خارجی و برنامه های کودک می نشینند. این تحول چشمگیر و پوچ در حوزه کار کودک از کجا نشات گرفت و دلیل آن چه بود؟

خب در آن زمان تنها رسانه ای که وجود داشت تلویزیون بود، در حالی که الان یک بمباران رسانه ای است. تلفن همراه، تلویزیون، ماهواره و اینترنت که هر کدام مسیر و خط مخصوص به خود را دارند. این کثرت رسانه، حواس و نظرات مخاطب را پراکنده می کند. اما در حوزه کار کودک نیز به سیاست ها و بی توجهی های نادرستی برخوردیم که دیگر زمینه را برای تمرکز فرزندانمان روی محتوای ملی ایجاد نکرد. در حالی که هنوز چهره های مهمی در حوزه کودک داریم که می توانند مانند گذشته کار کنند و به تربیت و تربیت کودکان مطابق با فرهنگ ما کمک کنند. این را هم باید در نظر گرفت که در آن دوران که شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام برای معرفی یک فرد و افزایش شهرت آنها وجود نداشت، تبدیل شدن به یک پسر پورن اتفاق بسیار ارزشمندی بود.

برخی از هنرمندان کودک مسیر شغلی خود را به سمت آثار بزرگسالان تغییر داده اند و دلیل آن نیز فضای کاری بهتر است. چرا رشته کودک در سال های اخیر اینقدر نامناسب شده است؟

مسئولان باید پاسخ دهند چرا چرا که این سوال ما هم هست. اما با توجه به تجربه‌ام می‌خواهم بگویم در این سال‌ها فقط شاهد بودیم که تصمیم‌گیران و کارشناسان حوزه کودکی فقط شعار حمایت از حوزه کودکی داده‌اند. می گویند بچه ها برای ما خیلی مهم هستند و آینده در دست بچه هاست و حمایتشان در این عبارت خلاصه می شود. اگرچه بودجه خاصی برای کار کودکان در نظر گرفته نشده است، اما در جشنواره ها هم جدی گرفته نمی شود. هنرمندان کودک دستمزد منصفانه ای ندارند، زیرا ارزش کار کودک کمتر از سایر آثار است. در صورتی که ما هم دعوا می کنیم. ما همچنین همان کار و تلاشی را که هنرمندان بزرگسال انجام می دهند در پروژه ها تحمل می کنیم، اما نتایج یکسان نیست. به همین دلیل است که من هم اکنون می خواهم با بزرگسالان کار کنم، زیرا آنها قدر کار ما را نمی دانند و این باعث ناامیدی فعالان حوزه کودک می شود.

با این حرف ها می خواهید در فیلم ها و سریال هایی بازی کنید که کودکانه نیستند؟

بله، علاقه زیادی به کار در فضای بزرگسالان دارم. اما متاسفانه آثار پیشنهادی در مدل فیزیکی، نقش های خوب و پرنشاطی نیستند. در کشور ما شخصیت پیچیده و درجه یک برای آدمی با مدل فیزیکی من نوشته نمی شود، در حالی که این کار در همه جای دنیا رایج است، مثل آقای «پیتر دینکلیج» که در بازی تاج و تخت کار می کرد. در ایران، مسن ترین ما در این شرایط جسمانی، آقای اسدالله تنها کسی است که هنوز راضی نیست و شاید هنوز شخصیت هایی را که دوست داشته بازی نکرده است. اگر نقش های خوبی به ما پیشنهاد شود قطعا آنها را می پذیریم و کار می کنیم. در واقع تا الان ترجیح می دادم با نفر اول این ژانر یعنی داریوش فزادی باشم و اگر قرار است در زمینه دیگری کار کنم، می خواهم کار خوب و ماندگاری باشد که به نوعی پیشرفت محسوب می شود. برای من، پسرفت وجود ندارد.

آیا تجربه ای در زمینه بزرگسالان دارید؟

یک کار کوتاه انجام دادم و در سال 99 در فیلمی به کارگردانی نوید اسماعیلی بازی کردم. آن نمایشنامه داستان خوبی داشت که شخصیتی را داشت که من برای خودم می‌خواستم، اما متأسفانه وقتی وارد تولید شد، روند آن تغییر کرد و اتفاقی که منتظرش بودم، رخ نداد.

آیا قصد ندارید برای فضایی که در نظر دارید چیزی مناسب بسازید؟

چرا به این موضوع فکر می کنم و به همین دلیل رشته مدیریت را انتخاب کردم. می خواهم چند کار کوتاه دیگر انجام دهم تا تجربه کسب کنم و حرفی برای گفتن داشته باشم. بعد از آن قطعاً کار خوبی انجام خواهم داد و نقش خوبی را برای خودم به جا می گذارم که دریچه جدیدی را به روی افرادی با آمادگی جسمانی مشابه خودم باز خواهد کرد.

اگر بخواهید اثری کودکانه خلق کنید، بیشتر وارد چه حوزه هایی می شوید که خلأ آن را احساس می کنید؟

یکی از مهم ترین موضوعاتی که فرزندان ما با توجه به سن خود باید آن را بیاموزند، موضوع سلامت و جنسیت است. به نظر من خیلی بهتر است که کودک را از یک سن خاص به صورت اصولی با این موضوعات آشنا کنیم تا اینکه به صورت اتفاقی یا کنجکاوی در اینترنت با این موارد آشنا شویم و می توان از یادگیری درست این موارد جلوگیری کرد. صدمات زیاد در کودکان و نوجوانان

بیایید در مورد سریال لالایی صحبت کنیم، کلمه لالایی چه تصویری را در شما تداعی می کند؟

با شنیدن این کلمه یاد مادرم می افتم. آهنگی که مادرمان از کودکی برایمان خوانده بود و با آرامشی همراه بود که آن آرامش خاص در هیچ کجای دنیا پیدا نمی شود.

داستان «لالایی» شامل چه مفاهیم و آموزه هایی است؟

لالایی یک سریال کودک و خانوادگی است. تمام پیام این سریال انسانیت است. یاد بگیرید که از یکدیگر مراقبت کنید، از یکدیگر قدردانی کنید. آنچه از مردم می ماند عشقی است که در دل مردم وجود دارد. روی بچه هایی سرمایه گذاری کنید که استعداد دارند و می توانند به جایی برسند اما به دلیل عدم حمایت نمی توانند در مسیر موفقیت قدمی بردارند.

در شرایط کنونی که کودکان و نوجوانان نسبت به گذشته آگاهی و دسترسی بیشتری به رسانه و اینترنت دارند، به نظر شما «لالایی» آنقدر قوی است که بتواند نظر این گروه را به خود جلب کند؟

ما بچه های دیروزی داریم که بچه های امروز را مخاطب بالقوه ما می کند. مخاطب دیروز ما در کنار فرزندانش کار امروز ما را تماشا می کند. این دیالوگی است که من و عمو پورنگ بارها آن را شنیده ایم و خوشحالیم که پدر و مادر به ما می گویند بچه که بودیم بیننده برنامه آنها بودیم و الان بچه هایمان برنامه آنها را می بینند. همچنین لالایی داستان خوبی دارد که توسط بازیگران خوب تهیه شده است و به نظرم می تواند جای خود را در دل مخاطب پیدا کند.

*علی ملایی; روزنامه مورد اعتماد

۵۷۵۷

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا