عکس گزارشی جالب از مراسم ازدواج کاپیتان پرسپولیس.
به گزارش خبرگزاری خبر آنلاین؛در هفته اول اردیبهشت 1351 مراسم ازدواج حسین کلانی، فوتبالیست درخشان آن زمان تیم ملی ایران و همچنین تیم پرسپولیس در باشگاه پرسپولیس برگزار شد. آنچه در ادامه می خوانید گزارش خبرنگار مجله «سپید و سیاه» مورخ 23 اردیبهشت 1330 از مراسم عروسی جالب آنهاست.
درب باشگاه «پرسپولیس» زمزمه می کند، دوستان و دوستداران «حسین کلانی» برای شرکت در ضیافت عروسی او آمده اند، «مهراب شاهرخی» که کنار درب ورودی ایستاده است، از تعداد دفعاتی که شکسته است دلخور است. قول او او مرا می بوسد و دوباره با من قرار می گذارد و دوباره قولش را فراموش می کند!
می روم بالا و «کاشانی» را تماشا می کنم. بد نام دوم تیم «پرسپولیس» می خندد و قول می دهد گزارش هایی از سفر «کره» به «سیاه و سفید» بیاورد. پله های مارپیچ بی پایان هستند! «مجید حلوایی» مدافع درخشان تیم ملی و تیم «پاس» با گلایه از تعداد پله ها می گوید: بالا رفتن تا نیمه طول می کشد!
به تراس باشگاه «پرسپولیس» می رسم. اکثر فوتبالیست ها دوتایی آمده اند و می خندند، خوشحالند که سریع ترین مهاجم فوتبال ایران در جرگه ورزشکاران متاهل قرار می گیرد. دقایقی بعد از ساعت 21 حسین کلانی و همسر زیبایش میترا سمیعی از راه می رسند. فلاشهای دوربینها مثل جرقههای درخشان متوالی روشن و خاموش میشوند، کلانی با کت و شلوار عروسی مخملی مشکی متینتر به نظر میرسد و خنده از چشمان آبی نافذش سرچشمه میگیرد.
«کلانی» دست در دست «میترا» به مرکز میدان رقص می رسد و بلافاصله اولین رقص را آغاز می کند، عروس و داماد می رقصند و دیگران می رقصند و پاهایشان را می زنند. دور اول رقص هنوز تمام نشده است که «محمد بوقی»، «سلام»، «غریب نواز» و چند تماشاگر خوب فوتبال با گلدان نقره ای در دست از راه می رسند و آن را وسط پیست رقص می ریزند. والس را با رقص ایرانی باباکارم مزه دار کنید. یک آهنگ ملایم خارجی پخش می شود و طرفداران کلانی همراه با این آهنگ فریاد می زنند: کولانی دوستت داریم، کولانی مبارکه… مبارکه.
«عبده» مدیرعامل باشگاه پرسپولیس به سمت من می آید، از عروسی فوتبالیست ارزشمند باشگاهش خوشحال است، دقایقی با هم صحبت می کنیم که آشتیانی و پروین به جمع ما می آیند، سردرگمی از بین می رود، عبده، پروین و آشتیانی همدیگر را می بوسند. دیگران و دوستداران فوتبال هرسه آنها را در دستان خود بلند می کنند، همه خوشحال هستند که دو دوست صمیمی پرسپولیس همچنان به باشگاه خود خدمت می کنند.
وقتی رقص تمام می شود، عروس و داماد به مرکز مهمانان نزدیک می شوند، عکاسان یکی پس از دیگری عکس می گیرند، متاسفانه در آن لحظه «محمدی» عکاس مؤسسه اطلاعات کابل فلاش دوربین عکاس عکاس را قطع می کند. مجله “سپید و سیاه” به طوری که عکس ها سیاه و سفید باشد. علاقه نداشتن به این عروسی، بدون اینکه بدانی این مسابقه نیست، تنگ نظری است، حسادت است. عکاس مجله مغرور است، نشان نمیدهد، حرفش را قطع میکند، تلافیهای خارج از شخصیت را در نظر میگیرد، دوربینش را درست میکند و دوباره عکس میگیرد.
کلانی و میترا به مهمانان نزدیک می شوند و با لبخند به احوالپرسی پاسخ می دهند: موسیقی عوض می شود، صدای «فرهاد» به گوش می رسد، «جمعه وقت رفتن است… فصل دلشکستگی است…»
این صفحه کلانی میشه چون “کولانی” باید جمعه بره یعنی فقط یک شب در اختیار همسرش کلانی با سایر ملی پوشان باید جمعه به کره برود و مسابقه بدهد… در نتیجه ، ماه عسل لاکلانی و میترا سمیعی به تعویق افتاد. سقوط!
سرویس ورزش سیاه و سفید تبریک صمیمانه خود را به عروس و داماد اعلام می کند و آرزو می کند کلانی پس از ازدواج سال ها به فوتبال ایران خدمت کند.
259