گردش مالی پلتفرم ها سالانه 3 تا 4 میلیارد تومان است / بین 8 تا 10 میلیارد تومان هزینه تولید هر قسمت از یک سریال است / 90 درصد پلتفرم ها به صرفه نیستند.
مهسا بهادری: دیگر خبری از رادیو و تلویزیون نیست، حتی بودجه هنگفتی که دریافت می کند و مخاطب مناسبی ندارد، جای نگرانی ندارد، مشکل اینجاست که فیلم و سریال سازی در همه جا صنعت جهانی است. همه جا به جز ایران. به عنوان مثال در سال 2024 صنعت تولید سریال های ترکیه با صادرات سریال به بیش از 150 کشور جهان بیش از 500 میلیون دلار درآمد کسب کرد. 500 میلیون تومان ضرب در 80 هزار تومان می شود 40 میلیارد تومان، سریال های ترکی در کشورهای خاورمیانه، آمریکای لاتین، آمریکا، استرالیا و اروپا طرفداران زیادی دارد. با گسترش پلتفرم های دیجیتال، این سریال ها در حدود 200 کشور نمایش داده می شوند و تخمین زده می شود بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان آن را تماشا کنند.
اکنون سریال سازی در عرصه هنرهای نمایشی نه تنها سطح پایین و سطح پایین تلقی می شود، بلکه سینماگران صاحب نام دنیا آثار مختلفی را کارگردانی و تولید کرده اند. حتی برخی از منتقدان بر این باورند که به دلیل تسلط فیلم های پرفروش در صنعت فیلم تجاری جهانی، سریال های امروزی زمینه ساز ایده های رسمی و روایت های جدید و جسورانه هستند.
اکنون در چنین عصری سریال سازی در ایران برعکس است، البته در صدا و سیما، اما در شبکه نمایش خانگی با سرعت فزاینده ای در حال افزایش است، اما مشکلی که وجود دارد، وضعیت نامشخص است. این بسترها و اینکه آیا این فرآیند تولید و سرمایه گذاری می تواند به حوزه سریال سازی ایران کمک کند یا خیر.
پس از این اتفاق با شاهین امین منتقد مصاحبه ای انجام دادیم که در ادامه می خوانید.
در گام اول صداوسیما را داریم که 24 میلیارد تومان بودجه دارد و یکی از کارکردهای آن تولید سریال و سرگرمی مخاطب است اما در خارج از عرصه بین المللی نتوانسته به اندازه کافی تولید کند. سالهاست که سریال خیابان ساکت نامیده میشود، چرا این صنعت حداقل در این رسانه تاکنون سقوط کرده است؟
نه تنها در سریال سازی، بلکه در حوزه های دیگر تئاتر هم به دلایل سلیقه ای یا اقتصادی از دامنه فعالیت کاسته شده است. دلایل این محدودیت ها چیست؟ چرا اکثر سریال ها کیفیت ندارند؟ چرا تلویزیون بخش زیادی از بینندگان خود را از دست داده است؟ یا چرا سریال های پرمخاطبی که روی تریبون ها تولید و پخش می شوند نمی توانند تولید و حتی از تلویزیون پخش شوند؟ برای افرادی که این آثار را می بینند هیچ اتفاق بدی نمی افتد. پس چه فرقی می کند که از تلویزیون پخش شود یا سکو؟ آیا این سریال ها در دو کشور مختلف با قوانین متفاوت تولید و پخش می شوند؟ این وضعیت بسیار عجیب است و در واقع حکایت از گسست در حوزه مدیریت کلان فرهنگی دارد، مگر اینکه دلایل فرامتنی داشته باشد که ما آن را نمی دانیم. جالب است که برخی از سریال های دهه 60 و 70 که ظاهراً در آن زمان بیشتر ممیزی شده بودند، امروز قابل تولید و حتی پخش نیستند. سریال هایی مثل «قورباغه»، «میوه ممنوعه»، «شب های بره» و … چه چیزی تغییر کرده است؟ پس آیا مدیران صدا و سیما به جای ارائه آمار مطلوب از تعداد مخاطبان نباید به این سوالات پاسخ دهند؟ وجود یک سری محدودیتهای سلیقهای، جناحی و شخصی باعث شده صداوسیما کاملاً عرصه سرگرمی را رها کند، در حالی که به نظر میرسد مدیران صداوسیما در سالهای اخیر نه تکلیف سرگرمی و سریالسازی را در نظر گرفتهاند و نه حداکثر عنصر جذب را. تنها بخشی از سلیقه است که جامعه را تعریف می کند.
آیا سرگرمی رادیو و تلویزیون بد است؟
سرگرمی یکی از مهمترین وظایف صدا و سیما است. مشکل اینجاست که مردها دید محدودی به سرگرمی دارند و فقط طبق سلیقه یک طبقه خاص. اگر سرگرمی مضر و مبتذل نباشد – با تعریفی وسیع و کلی و رایج و محدود و بسته نباشد – کافی است.
چه گناهی کردیم که کشورهای همسایه از ما پیشی گرفتند؟
این داستان بسیار تأسفآور و غمانگیز است: تهیهکنندگانی از کشوری مانند ترکیه حدود 20 سال پیش به ایران آمدند و گفتند که میخواهیم از تجربیات آنها در زمینه سریالسازی استفاده کنیم. سریال سازی ما چه شد؟ در این 20 سال هم در تولید صنعتی و هم در کیفیت به عقب رفته ایم.
بیشتر بخوانید:
مشکل صنعت انبوه سازی ایران چالش های سیاسی است/ شرط موفقیت در بازارهای جهانی ارتقای کیفیت سریال هاست.
ترکیه 40 میلیارد تومان از تولید سریال و صدا و سیما 24 میلیارد تومان درآمد دارد.
کارگردان ها و بازیگران مثل قبل هستند، اما چرا 20 سال پیش می توانستند این کار را انجام دهند و الان نمی توانند این کار را انجام دهند؟
حسن فتحی همان حسن فتحی است پس چرا خارج از تلویزیون سریال می کند؟ چرا باید «شهرزاد» را خارج از تلویزیون بسازم؟ حسن فتحی می تواند «میوه ممنوعه» را برای تلویزیون بسازد؟ پاسخ روشن است، نه! دلیل هم همان است که گفتم: دایره اعمال نظرها روز به روز تنگتر شده است. ببینید هنوز هیچکس نمی داند که چرا سریال «87 متری» کیانوش عیاری پخش نمی شود و جالبتر اینکه توضیح دقیقی ارائه نشده است.
صداوسیما مدت هاست نزدیک به 3 میلیارد تومان به کیانوش عیاری بدهکار است.
حالا جدا از بحث مالی، اما هنوز کسی به مشکل اصلی این سریال اشاره نکرده است، یعنی باید باور کنیم که این اثر ضعیفتر از بقیه سریالهای ساخته شده در تلویزیون است؟ حتی اگر «۸۷ متر» کیانوش عیاری را ضعیف ترین اثر او فرض کنیم، نمی گویم ندیده ام، اما قطعاً از خیلی از کارهایی که مردم در تلویزیون دارند بهتر خواهد بود. ، که نمی توانیم نادیده بگیریم.
فرض کنید «۸۷ متر» کیانوش عیاری ضعیف ترین کار او باشد، نمی گویم ندیده ام، اما قطعا از خیلی از کارهایی که در تلویزیون پخش می شود بهتر خواهد بود.
اگر شبکه هایی مانند اچ بی او و نتفلیکس وارد ایران شوند به شبکه ملی تلویزیون لطمه می زند؟
سینما، سریال سازی و تمامی آثار تجسمی در حوزه نمایشی تابعی از متغیرهای جامعه است. در واقع ورود یا مشارکت با زنجیره های خارجی یک بحث کلان اقتصادی خارج از حوزه سینما و رادیو است. خوب است بگوییم شبکه های جهانی باید به وجود بیاید، اما این موضوع از اختیارات آقای جبلی یا مثلا وزیر ارشاد خارج است.
حال اگر بتوانیم این رابطه را برقرار کنیم به ضرر پلتفرم های داخلی است یا به نفع آنها؟
آنها ممکن است از بینندگان زیادی استقبال کنند، اما یادمان باشد که پلتفرم های خودمان هم در گلخانه رشد کرده اند، عجیب ترین چیز این است که حتی در این فضای محدود هم شفافیت مالی وجود ندارد. تخصیص بودجه و منابع اقتصادی تلویزیون که تا حد زیادی مشخص است. اما گردش مالی پلتفرم های ما چقدر است؟ با این سریال ها و ارقامی که شنیده می شود ظاهرا گردش مالی آن بین 3 تا 4 هزار میلیارد تومب در سال می رسد. پس چگونه این سرمایه گذاری را بازیابی می کنید؟
پلتفرم های خودمان هم مثل گلخانه رشد کرده اند، عجیب ترین چیز این است که حتی در این فضای محدود هم شفافیت مالی وجود ندارد و ظاهرا گردش مالی آنها می تواند به 3-4 میلیارد تومبا در سال برسد.
آیا این بدان معناست که پلتفرم ها بازگشت سرمایه ندارند؟
یعنی به نظر شما از فروش پهنای باند و اسپانسری پول باز می گردد؟ به نظرم خیلی سخته همه پلتفرم ها در اقتصاد غیرشفاف هستند، وقتی شفاف نباشند و پاسخگو نباشند، مشکلات پیش می آید و پایدار نمی ماند، به همین دلیل است که تصور می کنم با این دستور طی چند سال پلتفرم ها فرو می ریزد. سرتیپی همچنین گفت: 90 درصد پلتفرم ها سودآور نیستند. حالا می شنویم سریال هایی هستند که قیمتشان بین 300 تا 400 میلیارد تومان است و هزینه ساخت سریال های شهری برای هر قسمت بین 8 تا 10 میلیارد برآورد شده است. چه کسی این پول را می دهد و بازگشت سرمایه چگونه حاصل می شود؟ اکنون سرمایه گذاران به هر دلیلی حاضرند این هزینه های بالا را بپردازند. اما اگر قوانین معاملاتی و محاسبه سود و زیان وجود نداشته باشد، حضور آنها ماندگار نخواهد بود.
اگر روزی بتوان با شبکه های جهانی مشارکت کرد، اولاً باید یک وضعیت اقتصادی شفاف در حوزه تولید و انتقال سریال سازی ما حاکم شود تا مشارکت یا سرمایه گذاری انجام شود و به نتیجه مطلوب برسیم. یا این اتفاق نمی افتد یا به نتیجه ای پایدار و مفید برای کل میدان دید منجر نمی شود.
سکوها با این نظم چند سال دیگر فرو می ریزد، 90 درصد سکوها سودی ندارند، گفته می شود سریال هایی هستند که قیمت آنها بین 300 تا 400 میلیارد تومان است و هزینه ساخت سریال های شهری بین 8 و 8 برآورد شده است. برای هر کدام 10 میلیارد قسمت
پس هدف این پلتفرم ها آنقدرها کار فرهنگی و بیشتر پول درآوردن نیست؟
پول درآوردن اشکالی ندارد، اما فقط با شفافیت و برنامه مالی مشخص می توانید یک خیر جمعی داشته باشید.
بنابراین به نوعی می توان گفت که نبود روابط بین الملل به نفع تریبون های ملی است.
شاید نمی توانم دقیقاً بگویم یا حداقل نمی دانم. اما به طور کلی و در سراسر جهان، یک اقتصاد آزاد و شفاف که به پارامترهای اقتصادی و قوانین تجاری احترام بگذارد، در دراز مدت به نفع همه خواهد بود. وقتی شفافیت وجود داشته باشد و قوانین تجاری رعایت شود، ورود و خروج پول مشخص است. در چنین شرایطی حقوق چند نفر پنج برابر نرخ تورم رشد نمی کند. تهیه کننده ابتدا از تولید پرسود خود دست نمی کشد. حقوق ها بر اساس مهارت ها و تأثیرگذاری رشد می کنند، نه ارتباطات اجتماعی. بازیگر، کارگردان و فیلمنامهنویسی که برخی فیلمها یا سریالها را نفروخته است، دستمزدشان کم میشود، نه چند برابر. سرمایه گذار، هزینه و طرح تجاری مشخص و در دسترس است.
وقتی شفافیت وجود داشته باشد و قوانین تجاری رعایت شود، ورود و خروج پول مشخص است. در چنین شرایطی حقوق چند نفر پنج برابر نرخ تورم رشد نمی کند. تولید کننده ابتدا تولید سود خود را رها نمی کند.
۲۴۵۲۴۵