چرا زنان سرانجام در روابط عاشقانه ضربات بیشتری پیدا می کنند؟

Casa de la Casa ششصد و سی و سی از برنامه های فیلم از هنرمندان ایرانی ، مانند برنامه پنجم ماهانه “Health” ، خود را به فیلم “Latiana” توسط Ali Timouri اختصاص داد ، طبق گفته های خانه روابط عمومی هنرمندان ایرانی هنرمندان ایران. پس از پیش بینی فیلم ، جلسه بررسی با مشارکت Acta Barahani (نویسنده) ، علی تیمور (کارگردان) و Praza Hetikar (منتقد فیلم و کارگردان جلسات فیلم) برگزار شد.
اکتی باراهانی در این جلسه گفت: “برخی از مردم با این فیلم مخالفت کردند یا حتی خصومت را نشان دادند.” آنها جهت همه فیلم های مربوط به موضوع سفر را هدایت کردند و گفتند که او آن را از این یا آن فیلم گرفته است. به عنوان مثال ، آنها به داستان آنتونیونی اشاره کردند و گفتند که فیلم او جالب و مشابه است. با این حال ، در تمام موضوعات مربوط به سفر ، فیلم های دیگری نیز وجود داشتند که به نوعی رابطه نزدیک با کار ما داشتند. فیلم ما خصوصی نبود ، اما طراحی اولیه آن این بود: یک گروه سفر می کند و در سفر ، رابطه ای آشکار می شود که همان سفر را از بین می برد و همه چیز کار خواهد کرد. در این مرحله بود که ما به پایان رسیدیم.
وی افزود: “البته ، ما می خواستیم یک طبقه بندی اجتماعی در فیلم داشته باشیم. شخصیتی که به آن می پیوندد کاملاً متفاوت از یک کلاس متفاوت است. شخص دیگری که از خارج از کشور بازگشت ، حتی امروز که من دوباره فیلم را بعد از چند سال دوباره دیدم ، احساس کردم که علائم روشنی از” aughazadeh “وجود دارد ؛ چیزی که نمی تواند آن را بگوید در آن زمان ، اما در عین حال ، شخصیت های مشابهی انجام نمی شود.
لاتیان ، مدیر لاتیان گفت: “عشقی که امروز در جهان باقی مانده است در دنیایی است که ما در آن زندگی می کنیم.” در واقع ، ما اساساً در مورد یک طبقه خاص صحبت می کنیم: طبقه متوسط فرهنگی و مشکلات مربوط به آن. اختلافات کلاس نیز در قالب یک فیلم مطرح می شود. در جلسات راهنما ، پس از انتقادات فراوان ، این تفاوت کلاس به طور مکرر در نظر گرفته شد. یکی از نگرانی های ما این بود که این ممکن است خیلی جذاب نباشد یا ابعاد دیگر فیلم گرفتار شود. اما به نظر می رسد که از ابتدا چنین رویکردی وجود داشت و سرانجام خود فیلم شکل گرفت. در حقیقت ، آنچه فیلم نشان می دهد روابط بین زوجین ساخته شده است و سعی می کنند و در نهایت منجر به یک فاجعه می شوند.
Actai Barahani گفت: “با این حال ، دیدگاه های مختلفی در مورد مسئله عشق وجود دارد.” به عنوان مثال ، کیاروستامی معتقد بود که وقتی دو نفر عاشق شدند ، آنها به همان اندازه آزار دهنده بودند که عشق به محض پایان آزار و اذیت پایان می یابد. من مصاحبه ای با آنها خوانده بودم که تعبیر جالبی داشت. نه ، البته ، به این معنا که این یک تئوری علمی یا در همه موارد است ، اما نشان دهنده نگاه خاصی به عشق است. به نظر من ، ما در یک عشق هستیم. اگر یک جدول روانکاوی دور وجود داشته باشد ، می توانند بگویند که این احساس دلایل روانشناختی و اجتماعی دارد ، یا برای مجتمع ها و موقعیت هایی که در یک کلاس خاص دارد. اما فرد درگیر در این تجربه ، با این حال ، فکر می کند که عاشق است. فرقی نمی کند که بخواهیم عشق را منطقی تعریف کنیم یا به شکلی گنجانیم ، برای آن شخص ، این احساس عشق است. نکته مهم این است که در جلسات آنها ارتباطات زیادی دارند (ون ، مردان و زنان دردناک ، صحبت از همسران خود ، نوعی همدلی و همدلی عجیب و غریب که می تواند مسیر عشق را باز کند. حتی می توان گفت: “این شخص مانند برادر من است” ، اما در داخل ، یک احساس متناقض و عمیق وجود دارد.
وی افزود: “شاید آن را عشق شجاع نباشد ، اما از بیرون می بینیم که هر دو به طرف دیگر کاهش می یابد ، یا به مشکلات آنها اهمیت می دهد و مشکلات خود را رها می کند ، که به نظر می رسد عاشق شده است.” روابط زیادی در فیلم ما وجود دارد. مشکل دیگری که برای من بسیار جسورانه است و حتی در تجربیات اطرافیان این است که در پایان ، زنان به احتمال زیاد آسیب می بینند. چون؟ زیرا جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم عمدتاً فرآیندها و ساختارهای مردانه است. طبیعی است که در این زمینه ، زنان بیشتر مورد قضاوت قرار می گیرند و چالش های بیشتری را تجربه می کنند. این لزوماً به ما یا انتخابات ما باز نمی گردد. ما این جامعه را انجام نداده ایم ، اما قبل از ما. اما در پایان ، این جامعه و حتی جهان فعلی تعریف مردانه از روابط را دارند. در چنین شرایطی ، زنان بیشتر آسیب می بینند.
برهمن گفت: “این میزان علاقه یا شیفتگی در برخی موارد به عنوان یک اختلال شناخته می شود.” ما دو نوع نگاه داریم: یکی در ادبیات و دیگری در روانشناسی. در ادبیات ، برخی بر این باورند که عشق همان چیزی است که ادبیات ایجاد کرده است. یعنی دوست داشتن شدید یا بیشتر از خود. این مفهوم می تواند در آثار ادبی مشهودتر باشد. اما در روابط انسانی ، آنچه از خارج دیده می شود متفاوت است. در دنباله ای که علی سانیفارد در مقابل گفتگوی خانم ایزدیار می گوید ، آنچه او می گوید صادقانه ترین احساسی است که در آن پیدا کرده است. این سؤال نیست که آیا ما می خواهیم یک نکته پشتیبانی ایجاد کنیم یا نه ؛ نکته این است که او آمده است تا چیزی را پیدا کند که قبلاً نداشت و اکنون فکر می کند که آن را پیدا کرده است. این تجربه به شکلی پدید آمده است که نمی توان در ظاهر قبل از آن دیده شد ، واقعاً “داشتن” است. در غیر این صورت ، بحث های زیادی در مورد کودک و کف وجود داشت که امیر جدید در فیلم او بود. آنها تفسیرهای عجیب و غریب ، به ویژه در جلسات هیئت انتخاب را نسبت دادند. آنها بعداً به ما گفتند كه بسیاری از برداشت هایی كه مقامات در مورد نقش امیر جدید داشتند ، اساساً قصد ما نبودند.
“ما می خواستیم تقسیمات طبقاتی و ظهور یک طبقه اولیه را نشان دهیم ؛ کلاس که امروز دیگر کودکی نیست. اما مقامات تفسیری که به این فیلم متصل شده اند که در واقع بیش از ذهن خود بود. تفسیر ما این بود که این کودک نمایانگر نسل بعدی است ؛ یکی از همه چیز را ثبت می کند ، همه چیز را می بیند و در آن قرار دارد.
فیلمنامه نویس LATOR گفت: “من فکر می کنم ما بسیاری از پیشرفت ها را به زنان مدیون هستیم.” مردان ، حداقل در جامعه ما ، شجاعت و شجاعت نداشتند. در دهه گذشته ، هنگامی که من بیشتر زن و مرد را نگران کرده ام ، یا در دیگران نشسته ام ، بسیاری از زنان ، به ویژه زنان مدرن و جامعه هنری را دیده ام ، به چهره هایی مانند مانی تمایل داشتند. اما نتیجه تجربه فقر و مردسالاری بود. در مقابل ، هنگامی که آنها به Aghazades رفتند ، در ابتدا به نظر می رسید که امنیت و احترام بیشتری کسب می کنند ، اما سپس آنها را آزاد کردند و زنان تنها در کنار فرزندان خود بودند. این نمونه های زیادی در سینمای ما دارد. در حقیقت ، زنان از رابطه با روشنفکران دروغین و رابطه با وکلا آسیب دیدند. شخصیت هایی مانند مانی ممکن است فکر کنند که عاشق هستند و سعی در دوست داشتن دارند ، اما اگر جنبه روانکاوی داشته باشیم ، آنها بسیار خودخواه هستند. کسی که به اهداف خود در غرب نرسیده است ، به ایران باز خواهد گشت و به دنبال جبران خسارت خواهد بود. جالب اینجاست که بسیاری از مردانی که به غرب رفته اند مرتباً شکایت می کنند که روابط انسانی بسیار محدود است و می گویند در ایران راحت تر بودند. همه اینها نشان می دهد که این نوع روابط و بیانیه های عاشقانه اغلب مبتنی بر تضادها و شکست های شخصی است.
Dastkar گفت: “بگذارید مثالی به شما ارائه دهم که می تواند کمک کند.” ما یک خواهر و دو برادر بودیم. مادرم همیشه با من تماس می گرفت و می گفت: “دعا کنید ، برای پخت نان به دو نفر بروید.” من خودم را بهانه می کردم و برادر کوچکتر گفت: “چرا می روم؟” جالب اینجاست که او هرگز به خواهرم نرفت ، اما او داوطلبانه بود. این تجربه واقعی را می توان به جامعه ایران گسترش داد: زنان در بازی مردانه یا بهتر می گویند در بازی ای که قوانین آن قبل از آن است و داوطلبانه وارد مقصد می شوند. مادرم وقتی به هم پیوسته بود به خواهرم پول می داد و او می رفت. به محض اینکه پای خانه را گرفت ، او دو برادر به ما داد و گفت: “دیدید؟ آیا نشسته اید تا خواهرت را بگیرید؟ غیرت شما کجاست؟” این باعث شد که ما مانند دو کایزر به دنبال یک خواهر از خانه خارج شویم. تقریباً هر روز در خانواده های ما در جنوب تکرار می شد. آقای باراهانی خوب گفت: اگر بزرگان امروز آزاد شود ، او روی شانه های زنان است. بنابراین ، نگرش زنان باید تغییر کند تا فرزندان خود را تغییر دهد.
وی ادامه داد: “مادران ما طبق سنت ها یا هر آنچه که وجود داشته است ، تعصبات بزرگی را به ما تحمیل کرده اند. اما اکنون نسل جدید زنان ایرانی ، دختران امروز ، با همان زنان مدیون هستند. این زنان نشان داده اند که می توانند تغییراتی ایجاد کنند. حتی به عنوان مردی که می خواهد مرا مدرن بنامم ، من هنوز هم در جامعه امتیازات بیشتری دارم ، بدون روح من همیشه متشکل از او است.
در بخش دیگری از این جلسه ، براهمانی به انتقاد از انگیزه هایی که در این فیلم رخ می دهد پاسخ داد و گفت: “در یک مطالعه فیلم من ، من پنج مورد قتل خانوادگی را در اخبار مورد بررسی قرار دادم و انگیزه های آنها را تا حدی طبقه بندی کردم. برخی از آنها بسیار عجیب بودند ؛ داروی ارتوپدی در خیابان گذشت ، به عنوان مثال ، پدر شما را با یک شخصیت با یک چاقو بکشید.
تیمور گفت: “در پایان اولیه فیلم ، ما یک نمایش خارج از کشور داشتیم.” در عین حال ، صدای رادیو یا ویسی که به تدریج تشدید می شود و فیلم به پایان رسید. اما در نسخه ای که به دلیل حسابرسی راهنمایی تغییر کرده است ، صدای ماشین در پایان فیلم اضافه شد تا بیننده تصور کند که کسی بازگردد و شخصیت ها را نجات دهد. این مداخله برای ایجاد همان مفهوم “امیدوار” بود. در پاسخ به سؤال وی در مورد جرم شناسی ، توضیحات کاملی ارائه شد ، اما من همچنین می خواهم چیزی اضافه کنم. بسیاری از مواردی که ما آن را “عجیب” می نامیم تعاریف خاص خود را دارند. در زمینه جرم شناسی ، هر دو “عجیب” و “عجیب” معنای مستقل دارند. اما در روایت فیلم ، ما با منطق دیگری سر و کار داریم. در فیلم ، شخصیت اصلی از ابتدای سفر دائماً تحقیر و تحقیر می شود. او همچنین می فهمد که آنها به او دروغ بزرگی گفته اند: کسی که او را در سفر خود گرفت ، نه تنها با واقعیت متفاوت است ، بلکه زندگی سابق خود را با خود به همراه آورد. این باعث می شود شخصیت مرد تصور کند که همیشه ، حتی وقتی او به حمام یا ورزش می رفت ، همسر و Exhond او در کنار هم بودند. این فشارها جمع شده است.
وی ادامه داد: از طرف دیگر ، دختر و دختر نیز به رابطه ای اشاره می کنند که مبتنی بر نوعی بیماری روانی است. به عنوان مثال ، ما در جایی در دیالوگ ها گوش می دهیم: “وقتی من تعجب کردم …” همه اینها نشانه هایی هستند که شخصیت را در حد بحران ذهنی قرار می دهد. اگر اینها برای رفتارهای شدید کافی نیستند ، در مورد روزنامه هایی که هر روز می خوانیم چیست؟ آنها همچنین پر از قتل هستند که دلایل عجیبی به نظر می رسند. باید به یاد داشته باشیم که اینجا سینما است ، نه علم. سینما ، ادبیات و فیلمنامه خاص خود را دارند. ما داستانی را برای پایان دادن و ایجاد شخصیت تصمیم شما ترتیب می دهیم. هدف این نیست که این مستند را برای بازسازی انگیزه یک قاتل واقعی بازسازی کند. به عنوان مثال ، من به یاد می آورم در تلویزیون پخش شده از “خفاش شب”. در پایان ، چندین متخصص صحبت کردند ، اما آنها هنوز هم نتوانستند انگیزه دقیق آنها را تعیین کنند. حال ، چگونه می توانیم چیزی را در این نسبیت علم بدست آوریم و آن را در هنر به کار ببریم؟ البته ، ما سعی می کنیم از روانشناسی و جرم شناسی استفاده کنیم ، اما سینما روایتی است. روابط پیچیده انسانی در فیلم همچنین نشان می دهد که این سادگی ، به عمق ، پر از انگیزه های پنهان برای تخریب یا واکنش شدید است.
59243