ترند های روز

چرا «بچه باهوش» می تواند در اسرائیل اکران شود. اما «قهرمان» عسگرفرهادی نمی تواند؟

مهسا بهادری: نفوذ فرهنگی یا تهاجم فرهنگی عمل پیچیده ای نیست. در واقع، برای جامعه‌ای که مورد حمله قرار می‌گیرد، کار پیچیده‌ای نیست، همه سختی‌ها به گردن کسانی است که می‌خواهند به فرهنگ و اصالت یک کشور حمله کنند. تاریخ را از منظر دیگری می‌توان دید، اینکه یک کشور لزوماً نباید قصد تهاجم فرهنگی داشته باشد، بلکه می‌تواند با هدف معرفی فرهنگ کشور مبدا وارد کشور مقصد شود. ماجرا را زیاد پیچیده نمی کنم، اخیرا انیمیشنی به نام «بچه باهوش» در اسرائیل پخش شد که محصولی ایرانی و با محوریت امام رضا (ع) است و این اتفاق هم برای نفوذ فرهنگی و هم برای نشان دادن فرهنگ ایرانی افتاد. و همچنین برای عرصه، سرزندگی کشور امری پسندیده محسوب می شود.

از طرفی کار «پسر باهوش» هم جنگ است، البته بدون موشک و سلاح گرم! جنگ نرمی که باعث شده ایران کاریکاتورهای خود را در اسرائیل اکران کند و عواید آن را به کودکان غزه اهدا کند و این رویداد فرصتی برای ایران شده است تا از موقعیت خود حداکثر استفاده را بکند.

البته همان فرصتی که منتقدان اکنون به فال نیک گرفتند برای «کاسیده گاو سفید» بهتاش سناییها و «هرومان» اصغر فرهادی نیز رخ داد، اما نه تنها منتقدان آن را مساعد نکردند، بلکه این فیلم ها که اتفاقا محصول از آنها همچنین کسانی که خصوصی بودند را کشتند.

نکته این است که هر کاری که مطابق با فرهنگ و قوانین ایران انجام شود قانونی است و اتفاقاً اینکه بتوان در مجامع بین المللی حضور پیدا کرد و حرفی برای گفتن داشت، اتفاق بسیار خوبی است. اما در این مورد اینطور نیست و گاهی نظرات خصمانه هم نشان داده می شود و اتفاقاً رفتار خوبی هم دارند.

در رابطه با این داستان چرا «پسر باهوش» بله و «قهرمان» و «شعر گاو سفید» نه؟ با امیرحسین علم الهادی، منتقد و کارشناس سینما گفتگویی داشته ایم که در ادامه می خوانید.

آیا حضور یک انیمیشن ایرانی در دنیا برای حوزه فیلم و انیمیشن ما خوب است؟

بله، خیلی چیز خوبی است. یادمان باشد محصول فرهنگی هر کشوری اگر در کشور دشمن نمایش داده شود نه تنها بد نیست بلکه پیروزی فرهنگی کشور مبدأ محسوب می شود و این یعنی سیاست های فرهنگی کار خود را کرد. خوب و از آنجایی که «بچه باهوش» هم انیمیشن خوبی است و استانداردها را رعایت کرده است، نشان داد که انیمیشن ایرانی هم در دنیا حرفی برای گفتن دارد.

وقتی یک شی فرهنگی وارد یک کشور متخاصم می شود به این معنی است که سیاست های فرهنگی آن کشور پیروز شده است و من به شدت از این ماجرا استقبال می کنم. نه تنها «بچه باهوش»، بلکه هر فیلم دیگری که بتواند به آن جایگاه برسد، یک پیشرفت فرهنگی را نشان می دهد.

امیرحسین علم الهادی

نکته قابل توجه این است که پیش از این دو فیلم «قهرمان» اسگرفرهادی و «قاصیده گائو سفید» ساخته بهتاش سنایی به این جایگاه رسیده بودند که این فیلم‌ها توسط بخش خصوصی ساخته شده‌اند و پس از حضور در جشنواره اسرائیل، سخت‌ترین انتقادها به آن‌ها وارد شده است. آنها بله، اما این فیلم که بخشی از دولت است، نه تنها مورد انتقاد قرار گرفت، بلکه مورد استقبال قرار گرفت.

شاید یکی از دلایل این تناقضات موجود این باشد که فیلم «بچه باهوش» مورد تایید طیف حاکم یعنی طیف اصولگرا قرار گرفته است. باز هم در این داستان تاکید می کنم هر فیلمی از کشور ما که به جای دیگری برود یک تسخیر فرهنگی محسوب می شود. اینجا دیگر نمی توان گفت «کودک باهوش» بله، «قهرمان» نه!

نقش صدا و سیما در این میان چیست و چه تاثیری دارد؟

وقتی فیلم خود را برای پخش‌کننده‌های بین‌المللی می‌فرستید، دیگر نمی‌توانید درباره آن نظر بدهید، مگر اینکه موارد خاصی وجود داشته باشد، اما معمولاً نمی‌توانید به پخش‌کننده بگویید که فیلم به کشور A می‌رود اما کشور B نه، به هر بازاری می‌رود. . او آن را دوست دارد

«بچه باهوش»، «شعر گاو سپید» و «هرومان» آثاری هستند که بر اساس قوانین ایران تولید شده اند و تفاوتی با یکدیگر ندارند. اگر بخواهیم وارد بازارهای بین المللی شویم چاره ای جز احترام به گمرک ایران نداریم. این بازار

آیا می توان گفت بخشی از این استقبال ها و عدم پذیرش هایی که درباره این دو فیلم صورت گرفت به شخصیت ارگانیک و مستقل این آثار برمی گردد؟

«هرومان» و «قصیده گاو سفید» هر دو مستقل و تا جایی که می دانم «بهچه زرنگ» محصول مشترک گروه هنر پویا و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است و تنها بخشی از آن خصوصی است. اما بحث من کمی کلی تر است. به نظر من هر فیلمی باید در جمهوری اسلامی ایران ساخته شود و قوانین خودش را رعایت کند و به شبکه های خارج از ایران برسد، خواه مربوط به دولت و بخش دولتی باشد یا نباشد و کاملا مستقل باشد، در صورتی که می تواند حضور داشته باشد. جهان کره یادداشتی خواندم با عنوان «پسر باهوش، او قبل از موشک ها رسید». این نشان دهنده توجه ویژه است. اگر جمهوری اسلامی ایران 100 هزار موشک به سمت اسرائیل شلیک کند، اندازه انیمیشن «بچه باهوش» کار نمی کند.

آمریکا را به اسم موشک هاش می سازید یا به اسم خواننده ها و فیلم هایش؟ یا کره جنوبی رو به خاطر اون گروه موزیکال معروف و سریالش میشناسی یا به خاطر ماشیناش؟

فراموش نکنیم که برای فتح بازار بین المللی که مستلزم برنامه ای بلندمدت و باز کردن دستانمان به روی بچه های سینماست، سرمایه گذاری بیشتری در بحث صنایع فرهنگی خود لازم است، چیزی که ترکیه، مکزیک و کره جنوبی انجام می دهند. ایران را باید با صنایع فرهنگی و موسیقی و سینما و سریالش در دنیا بشناسند نه فقط موشکش!

با توجه به این صحبت ها، بد نیست که ایران «پسر باهوش» را به اسرائیل فرستاد، اما خوب نبود که «هیرومان» را زیاد نقد کردیم؟

مهم نیست، باید شکرگزار می بودیم.

در واقع نباید اینقدر از این فیلم انتقاد می کردیم.

ما فیلم را بررسی نکردیم، دولت این کار را کرد. فراموش نکنید که در عصر کنونی و نقش پر رنگ شبکه های اجتماعی دیگر نمی توان جلوی هیچ چیز را گرفت، کالاهای فرهنگی باید به همه مردم دنیا برسد، زیرا آنها بخشی از یک ملت هستند. یادم نمی آید در چهار دهه اخیر فیلمی دیده باشم که بخواهد پایه های جمهوری اسلامی و ایران را خراب کند، ممکن است نقد اجتماعی داشته باشد که طبیعی است. نمونه «بچه باهوش» نشان داد که ما می‌توانیم و نیازی به تضاد مدام نداریم و بچه‌های دیگر اگر بتوانند آثارشان را در کشور متخاصم اسرائیل به نمایش بگذارند، باید جوایز خوبی دریافت کنند.

اما به جای جایزه به آقای فرهادی فحش دادند.

اشتباه کردند. اینکه چرا «بچه باهوش» می تواند اما عسگرفرهادی به ورود سیاست به عرصه فرهنگ مربوط نیست. دقیقاً همان جایی که همه مشکلات ما از آن سرچشمه می گیرد.

57245

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا