ترند های روز

نیما شاعری که پدر آیندگان شعر ایران شد/ وصف همسایگی با سیمین دانشور/ شاعری که به امام موسی صدر غبطه می خورد!

پریسا ساسانی: 30 آبان مصادف با زادروز پدر شعر نو فارسی است. شاعری که می دانست چگونه پدر نسل های آینده اش باشد و نام شعر نو را به هنرش بگذارد. در میان شاعران نسل بعد از نیما یوشیج، مهدی اخوان الطلیحی یکی از متعهدترین و وفادارترین شاعران به شیوه بیان نیما بود که حاصل آن تألیف کتابی با عنوان «ابداعات و ابداعات نیما یوشیج» توسط اخوان بود. الطلیحی. این کتاب شامل چندین مقاله در مورد نیما یوشیگه و بررسی اشعار او از دیدگاه شاعر دیگری که اتفاقاً شاگرد او بوده است. در واقع به نوعی دین برادری به نفع نیما بود.

ادای دین مهدی اخوان الطلیح به استاد نیما

نثر مهدی اخوان الطلیح در کتاب ابداعات و ابداعات نیما یوشیج دلنشین و همراه با احترام و احترام شاگرد در برابر استاد است. وی در ساختار این کتاب و در هر بخش به یکی از ویژگی های زبانی و شعری نیما اشاره می کند و سپس نمونه هایی از اشعار شاعران بزرگ و ادبیات فارسی را نه برای مقایسه، بلکه برای نشان دادن قدرت زبان آنیما در شعر مهدی آهوان در این کتاب خوانندگان را با شعر نیمایی و اثر ادبی نیما یوشیج آشنا می کند.

روشی جدید و فراگیر برای ارائه نیما

احمد شاملو علاوه بر اخوان ثالث نیز در معرفی شعر نیما به عنوان سبکی نو و شکوفایی آن در محافل ادبی نقش بسزایی داشت. رابطه شاملو با نیما از معرفی کتاب «افسانه» در سال 1325 شکل گرفت. کتابی که در آن سال ها با قطع رقعی منتشر شد و شاملو در آن به تحلیل و بررسی اشعار نیما پرداخت و از آن پس شاملو 21 ساله دریغ نکرد. تلاش برای معرفی نیما، 45. در واقع شخصیت تحقیقی شاملو باعث شد تا ساختار و سبک بدیع شعر نیما را بیاموزد.

نیما شاعری که پدر آیندگان شعر ایران شد/ وصف همسایگی با سیمین دانشور/ شاعری که به امام موسی صدر غبطه می خورد!

به روایت پرویز ناتال خانلری توسط نیما یوشیج

دکتر پرویز ناتال خانلری در خاطرات خود که توسط سعیدی سیرجانی تنظیم و منتشر شده است گفت: نیما یوشیج پسر عموی مادرش بود که دوران نوجوانی اش پر از اشعار نیما بود. نیما خانه کوچکی در خیابانی خریده بود که بعداً نامش را «پاریس» گذاشتند. یک سر خیابان پاریس از شمال به خیابان مودب الملک و سر دیگر به خیابان استخار می رود. در آن زمان نه تلفنی بود که بتوان با آن با نیما قرار گذاشت و نه قرار و خادمی داشتیم که واسطه تاریخ باشد. معمول نبود برای هر کاری وقت بگذارند و هرکس در ساعتی که می خواست در خانه کسی را می زد.

همین کار را کردیم و یک روز بعدازظهر به خانه نیما رفتیم که هنوز نام جدیدش در خانواده رایج نشده بود و او را «میرزاعلی خان» خطاب می کردند. نیما در خانه بود. خودش در را به روی ما باز کرد. او تنها بود و از دیدن ما ابراز خوشحالی کرد، البته چون آنها را به خاطر رابطه ما می شناخت. و ما را به اتاق نشیمن که اتاق نشیمن و میزش هم بود راهنمایی کرد. یادم نیست با چه عباراتی قصد خود را برای ملاقات با او ابراز کردیم. به هر حال به او توضیح دادیم که هم شعر دوست داریم و هم به اصطلاح «مرغ شاعر» هستیم و ما را مجذوب خود کرده و با او آشنا شده ایم و در کار شعر و شعر از او راهنمایی می خواهیم. .

نیما شاعری که پدر آیندگان شعر ایران شد/ وصف همسایگی با سیمین دانشور/ شاعری که به امام موسی صدر غبطه می خورد!

نیما از تماشای محبوبیت شعرهایش آنقدر لذت می برد که مردم به سمت او هجوم می آوردند. آنقدر با محبت و گرمی از ما پذیرایی کرد که از همان لحظه از دیدار و رفتن به منزلش دریغ نکردیم. در آن زمان نیما در وزارت دارایی بود، اما شغل مهمی نداشت و نمی خواست که داشته باشد. او هزینه کمی می گرفت و گاهی اوقات به دفتر مراجعه می کرد. اما آن حقوق ماهیانه کفاف هزینه های او را نمی داد. او در مازندران دارایی خانوادگی را به ارث برد که درآمد آن به زندگی کمک کرد. دو سه سالی بود که ازدواج کرده بود. همسرش عالیه خانم جهانگیر، خواهرزاده میرزا جهانگیرخان معروف، سردبیر روزنامه سوراسرافیل بود، در مدرسه دخترانه معلمی می کرد و تمام وقت خود را در مدرسه می گذراند. به این ترتیب نیما که از اداره فرار کرده بود، اغلب تمام روز را در خانه تنها می گذراند و کتاب می خواند و شعر می گفت.

مشکلات محله نیما و سیمین دانشور

سیمین دانشور، نقال معاصر ایرانی، در گفت و گو با مجله ادبی گوهران در سال 1386 از همسایگی نیما و همسرش عالیه خانم و حسادت نیما به امام موسی صدر گفت.

دانشور در بخشی از این گفت و گو درباره دوستان نیما و رفت و آمدهایشان به خانه اش گفت: ما از طریق نیما با همه آشنا شدیم، او اینجا خرما درست می کرد چون عالیه خانم اجازه نمی داد، از روی نیمکت آمد. بدبخت، خسته و عاقل، به نیما می‌گوید که یک شعر سپید را در پیش گرفت به هر حال این نیما در تاریخ ادبیات خیلی مهم است، بعد از آن آخان و فروغ فرخزاد هم می آیند اینجا که من با آنها آشنا شدم.

نیما شاعری که پدر آیندگان شعر ایران شد/ وصف همسایگی با سیمین دانشور/ شاعری که به امام موسی صدر غبطه می خورد!

و ماجرای حسادت نیما یوشیج به امام موسی صدر نیز جالب است. داستانی که دانشور در مصاحبه اصلی خود گفت: «نیما به موسی صدر حسادت می‌کرد». موسی صدر خیلی خوش تیپ بود. شب بود موسی صدر رسید و در را زد. او یکی از زیباترین مردان جهان بود. چشمان خاکستری، درشت، زیبا. لباس ملاش هم شیک است و برگرفته از سینه کفتارهاست. در را باز کردم. گفتم تماشا کن! تو امامی، پیامبری! تو لیاقت اینقدر زیبا بودن را نداری! خندید گفت: جلال هست. به او گفتم: بله می آیی. نیمام اومد پیش تو که همیشه اینجا بودی. دیگر نتوانستم به نیما چای بدهم. نیما در خاطراتش نوشته است: سیمین از شکوه امام موسی کور شد و خودش به ما چای نداد و من چای ننوشیدم. موسی صدر سه چهار روز اینجا ماند. نیما خیلی حسود بود. نیما خیلی وسواس داشت. باید خودم چای را سرو می کردم. تفاله نداشته باش سرت باید خیلی خالی باشه من خودم آن را به او می دادم. برای جمال صدر از دست رفت. خیلی زیبا بود بعد سه چهار روز ماند و بعد رفتیم قم. او رهبر جنبش امل در لبنان بود. سوشون را به عربی ترجمه کرد.

اما شجریان و نیما

محمدرضا شجریان علاوه بر تنظیم اشعار کلاسیک موسیقی ایرانی به شعر معاصر نیز علاقه مند شد و در سال ۱۳۵۲ اولین تجربه خوانندگی خود را با خواندن «داروگ» شعر جدید نیما یوشیج با آهنگسازی محمدرضا لطفی و پلی فونیک فرهاد فخرالدینی آغاز کرد. کردی و در ادامه «تصنیف نیش» یا «دستی آفن هستا ز سر انگوه خانه صد قطره چکیده» از سهراب سپهری، شعرهای «زمستان»، «قاصدک» و «خانه من آتش گرفت» از مهدی را نیز خواند. اخوان ثلاث. شجریان در واقع نقش مهمی در شناساندن شعر نو به مردم از طریق موسیقی داشت.

۲۴۳۵۷

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا