نقد و بررسی «خاکروبه»/ آیا نباید گاهی به کودکان اعتماد کرد؟

فرارو- اخیرا اکران فیلم سینمایی «خاکروبه» (Dust Bunny) در سینماهای جهان آغاز شده است. 

به گزارش فرارو، احتمالا برخی در دوران کودکی احساس می‌کردند زیر تختشان هیولایی ترسناک وجود دارد و از ترس نمی‌توانند بخوابند به همین دلیل از دیگران کمک می‌خواستند اما هیچ کس حرفشان را باور نکرد. این فضا همان چیزی که «خاکروبه» نشان می‌دهد، اثری که به خوبی تاثیر آسیب‌ها و ترس‌های دوران کودکی در بزرگسالی را نشان می‌دهد. 

فیلم «خاکروبه» با پرسشی ساده آغاز می‌شود که ممکن است هر کودکی در ذهن خود آن را مطرح کرده باشد؛ «اگر هیولای زیر تخت واقعی باشد چکار باید کرد؟» داستان در نیویورکی روایت می‌شود که بیش از آنکه شبیه به امروز باشد، نسخه‌ای افسانه‌ای اما ترسناک از آن است. داستان درباره دختری به نام «آرورا» که مطمئن است هیولایی زیر تختش زندگی می‌کند اما هیچکس حرفش را باور ندارد. در ادامه ماجرا به سراغ مردی به نام «مندز» در همسایگی او می‌رود، مردی مرموز که کسی نامش را نمی‌داند و همه او را B۵ صدا می‌کنند. با این حال B۵ تنها کسی که به «آرورا» می‌تواند کمک کند، آن‌ها در کنار هم قرار می‌گیرند تا هیولاها را از بین ببرند. 

تضاد میان آن‌ها محور روانشناختی فیلم است و نشان می‌دهد که بزرگسالان معمولا کودکان را نادیده می‌گیرند. در واقع فیلم با ظرافت مخاطب را با این سوال روبرو می‌کند که آیا گاهی نباید به کودکان اعتماد کرد؟ 

فضای بصری متفاوت تعادل میان طنز و خشونت

فیلم «خاکروبه» به خوبی تعادل میان خشونت، طنز و درام را حفظ کرده است، صحنه‌هایی مانند مبارزه با هیولاها و یا حتی تکه تکه کردن جسد، هر چند خشن به نظر می‌رسد اما هیچ گاه در فیلم صحنه‌های اغراق شده از خون و خشونت نمی‌بینید و بیشتر بر طنز و درام تمرکز دارد. یکی از نقاط قوت فیلم طراحی بصری آن است، خانه «آرورا» با رنگ‌های روشن و طراحی‌های قدیمی فضایی رویایی و خاص ایجاد می‌کند تا حس فانتزی داستان را نشان دهد. چراغ‌های دایره‌ای در رستوران یادآور هاله‌های نورانی که گاهی به شکل سایه‌های شرور ظاهر می‌شود. 

به لحاظ ساختاری فیلم تقریبا بدون دیالوگ آغاز می‌شود و باعث تمرکز روی صحنه و بازیگرانی که بدون کلام تمام احساسات و تنش‌ها را منتقل می‌کنند. همچنین خیلی ظریف به بیان موضوعات اجتماعی و روانشناختی می‌پردازد. چرا که به بررسی خشم و ترس دوران کودکی می‌پردازد. به همین دلیل پایان قصه ممکن است بیش از حد ساده باشد اما برای کسانی که تجربه خشم و ترس در دوران کودکی داشته‌اند کاملا ملموس است. در نهایت «خاکروبه» اثری که به مخاطب یادآوری می‌کند هیولاها چه در کودکی و چه در بزرگسالی وجود دارند و نمی‌توان آن‌ها را کاملا از بین برد و فقط آن‌ها را پذیرفت.

حمیدرضا ریحانی

دیدگاهتان را بنویسید