ناپلئون؛ جنگ و صلح از بستر تا سرزمین اروپا.
اما آخرین اثر اسکات با توجه به کارنامه درخشان او در پروژه های تاریخی مانند «گلادیاتور»، «فتح بهشت»، «خروج خدایان و پادشاهان» و… چندان راضی کننده نبود.
نکته ای که در ساعت اول فیلم مدام در ذهنم تکرار می شد این بود که به نظر می رسد فیلم در حال چرخش در تاریخ فرانسه است و به نظر می رسد این فیلم به دلیل مضامین و اتفاقات زیاد می توانست سریال خوبی باشد یا که زندگی بهتر بود ناپلئون را از منظر دیگری نشان می دهد.
وقتی فیلم با آخرین کلمات ناپلئون در بستر مرگش، «فرانسه، ارتش و ژوزفین» به پایان می رسد، تعادلی بین زندگی عاشقانه ناپلئون با ژوزفین و نبردهای او برقرار می کند. جنگ و صلحی که باید از بستر تا تمام اروپا گسترش یابد.
در واقع، همانطور که ناپلئون در زندگی عاشقانه خود با ژوزفین بی پروا و بی ادب و پر از خطا و تناقض بود، در نبردها و سیاست های سرزمینی خود نیز بی ادب و نادان بود.
تلاش نافرجام او برای ایجاد صلح یا اتحاد با خانوادههای نجیب و پادشاهان اروپایی و پذیرفته شدن به عنوان امپراتوری با خون نجیب اروپایی، باعث شد تا علی رغم خیانت افرادی مانند اسکندر به عنوان تزار روسیه، ژو زفین را یک نجیب ببیند. و شاهزاده فرانسیس اتریش گاهی اعتماد به نفس را تضعیف می کند. اعتماد به نفسی که در نهایت او را به واترلو رساند.
همزمان با مرگ ژوزفین و محو شدن سایه حضور او، فیلم وارد مرحله دیگری شد و به خصوص در نبردهای پایانی، نشانه ای از گذشته درخشان اسکات در بازسازی نبردهای تاریخی به چشم می خورد.
در واقع اگر ساعت اول فیلم و در واقع حدود نیمی از فیلم را تحمل کنید، متوجه خواهید شد که «ناپلئون» اثری است که پایان درخشانی دارد.
به ویژه سکانس های نبرد استرلیتز با فرانسیس دوم در رودخانه، سکانس تصمیم بازگشت از اولین تبعید در البا برای بازپس گیری فرانسه و ژوزفین با آن آهنگ تاثیرگذار محلی، مرگ ژوزفین، نبرد واترلو. . و در نهایت تبعید نهایی و آخرین نقشه از آخرین کلمات ناپلئون را خیلی دوست داشتم.
بازی زیر پوست خواکین فینیکس و ونسا کربی همان چیزی بود که باید باشد. اگرچه از فینیکس از نقشهای قبلیاش انتظار بیشتری میرفت، اما به نظر او، بازی او از ناپلئون باید ویژگیهایی داشت که بسیاری از نقشهای قبلی فینیکس نداشتند و ونسا کربی آنقدر «ژوزفین» بود که بازیگر دیگری جای او را گرفت. نقش ژوزفینا قابل تصور نیست.
در نهایت، در حالی که ناپلئون شما را در لذت تماشای فیلم «ریدلی اسکاتی» غرق نمی کند، اما دستان شما را خالی نمی گذارد.
46