نامه ای صمیمانه از «فرامرز خروکان» به «مسعود»

به گزارش خبرگزاری فارسیرو، شب 19 آذرماه مراسم بزرگداشت مسعود کیمیایی که به بهانه پنجاه و پنجمین سالگرد اولین اکران فیلم «قیصر» در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. از همکاران این فیلمساز در مورد او صحبت کردند و برخی از آنها مانند اصغر فرهادی و فرامرز خروکان نیز با ارسال فیلم یا نامه ای از این جشن صحبت کردند. او

به گزارش ایسنا، قریبیان در نامه ای که متن کامل آن به شرح زیر است، نوشت:

“سلام دوست،

سلام مسعود عزیز

سلام به همان عشق و دانشی که همیشه یاد می دهی و می نویسی و خلق می کنی.

این سلام و نامه؛ نه از نوع احوالپرسی و نامه هایی که از رد پای گرگ می آید. بلکه یک سلام فرامرزی به مسعود است.

این سلام برای حرمت زندگی مشترکی است که با هم و کنار هم از خیابان ری، کوچه دردار و مدرسه بادر داشتیم.

این تبریک از سینما رکس، الله زار، «وراکروز»، گری کوپر و برت لنکستر است.

یادتان هست اولین باری که «اسپارتاکوس» را با هم در سینما دیدیم؟ حتما به یاد دارید که در پایان ما بی اختیار از هم متنفر بودیم، اشک می ریختیم و گریه می کردیم. گریه بر مظلومیت آن قدرت حاکم بر آن مردان زحمتکش و عدالت خواه اما تنها و بی دفاع که همیشه در همه جوامع بوده و هستند.

ای کاش در این مراسم، در کنار شما بودم و در این مراسم بزرگداشت، شما را در آغوش می گرفتم. اما حیف که نیست و این نامه می تواند فاصله ما را کمی کم کند.

در دو مراسمی که برای غیبت داریوش مهرجویی و احمدرضا احمدی برگزار شد، هر دو با هم بودیم و گریه می‌کردیم، متاسف بودیم و با تعجب نگاه می‌کردیم.

در فیلمی که از عشق داریوش و به خاطر تقوای او در خانه نشینی و بیضایی که تصمیم به مهاجرت گرفت و حاتمی که زودتر از موعد ما را ترک کرد و کیارستمی را دچار خطای پزشکی کرد، تنها شما هستید. فقط تو!

اگرچه این اقامت هزینه زیادی را پرداخت کرده است، اما شما هنوز آنجا هستید و باید فیلم بسازید. آیا باید کار دیگری انجام می دادید که انجام ندادید؟

خیلی ها آمدند و رفتند، اما تو ماندی، جنگیدی و سرسختانه ساختی. باز مسعود، ژانویه. … که سینمای ایران مدیون شماست. از سزار تا خیانت…

و من بعد از هفتاد و پنج سال دوستی و بازی در هفت فیلم و. …می دانم حضور یک بازیگر جلوی دوربین شما چه لذتی دارد.

اگرچه راه های ما دور است، اما قلب های ما هنوز نزدیک است.

منتظر فیلم جدیدی از شما هستم در فیلمی که زندگی اش را مدیون شماست. … پس این کار را مسعود.

رفیق، مرز”

۲۴۴۵۷