مرز بین نبوغ و جنون / روانکاوی در نقاشی های تاریخی

Reefah Eskandari: در میان خطوط لرزان یک قلم ، نشانه هایی از رنج در انحنای رنگ هایی که روی بوم و چهره ها پاشیده شده اند وجود دارد که گویی از واقعیت فرار کرده اند. رنج هایی که ممکن است سالها پیش ندیده باشد ، اما امروز با ابزارهای روانپزشکی خوانده می شود.
هنر همیشه آینه ای از خالق روح بوده است. در طول تاریخ ، هنرمندان بزرگ ، با آثار چشمگیر ، نه تنها سلیقه های زیبایی شناسی زمان خود را شکل داده اند ، بلکه به طور ناخودآگاه بخشی از احساسات داخلی خود ، تحریکات و اختلالات روانی آنها را در لایه های نقاشی های خود ثبت کرده اند. این نیز به طور گسترده در هنرهای تجسمی دیده می شود.
در دهه های اخیر ، روانشناسان هنر و مورخان هنگام تجزیه و تحلیل آثار باقی مانده توسط نقاشان بزرگ ، به علائم اختلالات روانی مختلف رسیده اند. از افسردگی و اختلال دو قطبی گرفته تا اسکیزوفرنی و ADHD. این اکتشافات نه تنها نگاهی جدید به آثار هنری نشان می دهد ، بلکه تصویری دقیق تر از ذهن آشفته و گاهی اوقات شکننده از نبوغ هایی که قرن ها پیش زندگی می کردند ، نشان می دهد.
در گزارش زیر ، ما در مورد زندگی و آثار بسیاری از مشهورترین نقاشان تاریخ بحث خواهیم کرد. هنرمندانی که ممکن است در زمان خود به درستی دیده نشده باشند ، اما امروز روانشناسان و پزشکان اثری از بیماری های روانی را در کار خود فاش کرده اند.
وینسنت وانگوگ ، خلاق و دو قطبی
Wangag (1 – 2) ، یک نقاش هلندی ، یکی از تأثیرگذارترین چهره های تاریخ هنر است. او بیش از 5 اثر هنری ایجاد کرد ، اما در زندگی کوتاه و برجسته خود فقط یک نقاشی فروخت. زندگی وی به عنوان فقر ، انزوا ، نوسانات شدید خلق و خو و درگیری با بیماری روانی تعریف شده است. رابطه ناپایدار او با اطرافیان ، به ویژه با برادرش ، تئو ، فقط حمایت عاطفی او ، بخش مهمی از شخصیت ذهنی او را نشان می دهد.
مهمترین آثار این هنرمند بزرگ شامل “شب شب” ، “آفتابگردان” ، “خود -ه” و “مزرعه گندم با کلاغ” است.
نقاشی “خودکار”
برای تجزیه و تحلیل وضعیت روانی نقاش ، وانگاگ چندین بار در بیمارستان بستری شد. محققان مدرن معتقدند که از اختلال دو قطبی رنج می برند ، که با دوره های شدید شیدایی با خلاقیت بالا و سپس افسردگی عمیق همراه است. همچنین نظریه هایی در مورد صرع لوب تمپورال وجود دارد و حتی منجر به منجر به رنگ ها می شود.
تأثیر “شب پرستاری” ، با چرخش های اغراق آمیز و رنگ آمیزی عاطفی بهشت ، بارها و بارها به عنوان بازتابی از اختلالات روانی و توهمات بصری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نقاشی “Harmalto” همچنین نمادی از یکی از شدیدترین بحران های روانی آن است که پس از اختلاف با پولس اتفاق افتاد. او همچنین بعد از تصادف گوش خود را قطع کرد و آن را به یک زن در فاحشه خانه معرفی کرد.

صورت بازسازی شده وانگاگ
ادوارد مونک ؛ روان که حمله عصبی را به “فریادها” تبدیل کرد
راهب (1 – 2) نقاش نروژی بخش اعظم زندگی خود را در تنهایی ، اضطراب و نفوذ مرگ و بیماری گذراند.
مرگ مادرش از کودکی ، بیماری روانی خواهرش و پدری که افسردگی شدیدی داشت ، همه چیز به شکل گیری دنیای ذهنی خاص راهب کمک کرد. وی گفت: “بیماری ، جنون و مرگ ، از آنجا که چشمانم را باز کردم ، آنها شریک ثابت من بوده اند.”

ادوارد مونک
این هنرمند آثار برجسته بسیاری دارد ، با نقاشی معروف “جیغ” ، “اضطراب” ، “مرد بیمار” و “رویای در خیابان کارل یوهان”. جالب اینجاست که حتی انتصاب کار او نشان دهنده شرایط نامناسب روانشناختی وی است.
نقاشی معروف “فریاد” ، به عنوان یکی از نمادین ترین آثار تاریخ هنر مدرن ، مبتنی بر یک حمله وحشت واقعی است. تجربه ای که در آن راهب احساس کرد آسمان آتش گرفته است ، زمین می لرزد و به زودی ذوب می شود.
مطالعات روانپزشکی این اثر را به اضطراب شدید ، افسردگی بالینی و حتی روانپزشکی گذرا مرتبط کرده است. راهب نیز مدتی در بیمارستان بستری شد. تکرار موضوعات مرگ ، انزوا و ترس در آثار شما بازتاب مستقیمی از وضعیت روحی شما است.

پانل “جیغ”
لوئیس وین ؛ وقتی گربه ها اسکیزوفرنی و پارانوئید شدند
لوئیس وین (1 – 2) نقاش انگلیسی به دلیل نقاشی های گربه چشمگیر خود با چهره های انسانی و فانتزی مشهور شد. ابتدا او شروع به کشیدن گربه برای تسکین همسر بیمار خود کرد و به زودی گربه ها امضای هنری او شدند. اما با گذشت زمان ، زندگی شخصی وی دستخوش بحران های مالی و روانی شده است و علائم یک اختلال روانپزشکی شدید در کار وی ظاهر می شود.
این هنرمند آثار زیادی دارد ، اما روند تغییر نقاشی های وی نکته اصلی تاریخ است. ابتدا او مجموعه ای از گربه های بازیگوش و فانتزی را ترسیم کرد ، اما گربه های پرپشت با چشمان روشن و هندسه عجیب و غریب و در مراحل پایانی بیماری های روانی در اوج ، گربه ها انتزاعی و بی معنی بودند.

لوئیس وین
کارشناسان امروز بر این باورند که وین اسکیزوفرنی پارانوئید داشته است. دوره کار او تصویری از تصویری از بیماری روانی وی است. در ابتدا ، گربه هایی با روش های شاد و طبیعی ترسیم می شدند ، اما چهره آنها ترسیده ، چشمان باز و هندسه نقاشی ها و اغراق آمیز.
یکی از مشهورترین تحلیل های علمی در زمان نقاشی های آن انجام شده است ، که به وضوح نشان می دهد که چگونه خلاصه ها و هذیان ها به تدریج درک واقع گرایانه را جایگزین کرده اند.

روند تغییر روحیه گربه های لوئیس وین با جدیت بیماری روانی
فرانسیسکو گویا ؛ پارانویا و بی خوابی و جنون بی پایان به نقاشی
فرانسیسکو گویا (1 – 2) یک نقاش اسپانیایی بود. این نقاش زندگی خود را در زمینه تغییر سیاسی ، بیماریهای جسمی و تجربیات ارعاب گذراند. او شاهد جنگ های ناپلئون بود و سپس به دلیل یک بیماری ناشناخته ، مخاطبان خود را از دست داد. انزوا و تنهایی این بحران به نقطه عطفی در تحول تاریک به کارشان تبدیل شد.
مهمترین آثار این هنرمند شامل “تیراندازی در 3 مه” ، “ساترون پسرش” و “نقاشی سیاه” را می بلعید.

فرانسیسکو گویا
محققان حدس می زنند که فرانسیسکو ممکن است به دلیل سرب رنگی ، به همراه تجربه اختلالات روانی با افسردگی شدید ، دچار توهم ، پارانویا و بی خوابی شده باشد. نقاشی های سیاه او ، به ویژه اثر مشهور “مرگ سورتن به پسرش” ، بازتاب تاریک و وحشتناک از آشفته روانی است. این آثار برای نمایشگاه های عمومی بلکه بر روی دیوارهای خانه آنها ترسیم نشده است ، گویی این نقاش با ذهن دیوانه خود گفتگوی خصوصی دارد.

نقاشی توهم آور “سووترون پسرش را می پرستید”
لئوناردو داوینچی ؛ فرازمینی
لئوناردو داوینچی (1 – 2) به عنوان “مرد رنسانس” شناخته می شود. این هنرمند ، مخترع ، دانشمند ، آناتومیت و نویسنده ای که آثار ماندگار دارد. آثار او ، مانند “مونا لیزا” و “آخرین فوق العاده” ، جزء جاودانه ترین نقاشی های تاریخ هستند. اما نکته ای که در دهه های اخیر به طور فزاینده ای محبوب شده است ، خصوصیات رفتاری و فکری داوینچی است که با علائم آشکار یک اختلال عصبی و توسعه همپوشانی دارد.
از مشهورترین آثار این نقاش می توان به مونا لیزا ، آخرین سوپر و مرد آزمایشگاهی اشاره کرد.
امروز تشخیص فرضی از بیماری روانی آنها در حال بررسی روانپزشکان است. محققان رفتاری بر این باورند که داوینچی احتمالاً ADHD (اختلال کمبود توجه) داشته است. شواهد شامل مواردی از قبیل عدم توانایی در تکمیل پروژه ها ، پرش های ذهنی بین مناطق مختلف ، خواب ناپیوسته ، نظم ناگهانی افراطی و رویکرد است.
اگرچه این تشخیص تنها فرضیه علمی است ، اما برخی از خصوصیات خاص آن را توضیح می دهد. در میان نوت بوک های نامنظم ، حجم بالای ایده های ناتمام و پرش ذهنی شگفت انگیز بین طراحی دستگاه پرنده تا کالبد شکافی بدن.

لئوناردو داوینچی
پابلو پیکاسو ؛ خالق کوبیسم وسواس و سرد
پابلو پیکاسو (1 – 2) یکی از بزرگترین نوآوری های قرن بیستم است. او بنیانگذار کوبیسم بود و از کودکی ، نبوغ در طراحی نشان داد. زندگی شخصی وی مملو از روابط استرس زا ، وسواس در محل کار و مراحل شدید احساسات بود. کار او نشان دهنده تحولات روانشناختی وی در دوره های مختلف است.
آثار کلیدی این هنرمند شامل Grenic ، Avinion Miss و “مراحل و مراحل آبی و صورتی” است.

پابلو پیکاسو
اگرچه هیچ یک از تشخیص ها توسط روانپزشکان کاملاً رسمی نشده است ، اما برخی از محققان نشان داده اند که رفتارهای اجباری ، تحریک آمیز و گاه عاطفی آنها می تواند نشانه ای از اختلال شخصیت خودشیفتگی یا اختلال طیف دو قطبی باشد.
کار گرنیکا ، تصویری از خشونت ، وحشت و تأمل ، بازتابی از شوک روانی آن برای بمباران شهر گرنیک در جنگ داخلی اسپانیا است. علاوه بر این ، “دوره آبی” ، که در آن پانل ها و افراد سرماخوردگی مانند مرگ ، فقر و تنهایی وجود دارد ، نشانه ای از دوره طولانی افسردگی در زندگی آنها است.

نقاشی
از وانگاگ تا داوینچی ، این هنرمندان بزرگ در حاشیه مرز نبوغ و جنون بودند. تأثیرات آن نه تنها بصری است ، بلکه می توان آنها را به عنوان اسکن ذهن انسان دانست. تصاویری که روانپزشکان و مورخان با جنبه دیگری به آنها نگاه می کنند.
تلاقی علم و هنر نه تنها گذشته را روشن می کند ، بلکه نشان می دهد که چگونه هنر می تواند به یک زبان قدرتمند برای نشان دادن روان انسان تبدیل شود.
۵۹۲۴۴