ترند های روز

محمود فارشیان ؛ Wise Naghi – اخبار آنلاین

زیباترین و عالی ترین شکوه و شکوه این هنر را در سراسر جهان معرفی و شناسایی کرده است. من از وضعیت عالی او در زمینه هنر و تاریخ هنری ایران ، به ویژه در زمینه نقاشی می دانم و افتخار می کنم و خوشحالم که می توانم فرصتی برای انتشار کتاب به نام او داشته باشم ، در حالی که از معلمان مشهور برای معرفی برخی از خصوصیات شخصی و هنری آنها استفاده می کنم.

من در مجامع دیگر و یادبودهای برگزار شده برای پیامبر در چندین مجموعه از کشور شرکت کرده ام و در مورد آنها نکاتی را بیان کرده ام. به خصوص در خانه ای که سال گذشته در اصفهان برگزار شد. من بیش از 5 سال است که از خوشبختی صحبت با استاد لذت می برم. از آنجا که من عضو گروه هنرهای سنتی آکادمی هنر شدم ، او و استاد امیرخانی و استاد مهگان و سایر بزرگان در این گروه حضور داشته اند. و همچنین افتخار همکاری با آنها و بودن در کنار آنها در هئانی که طراحی هنری زائران بین سنین 1 تا 2 داشت ، به ویژه در طرحی که در مورد پیامبر سید الشوهادا (AS) انجام داد ، و ما با دانشگاه تهران سخنرانی و گفتگو داشتیم.

من در این مراسم در مورد برخی موارد بحث خواهم کرد. نکته اول به نام مستعار “مقاله خرد” اشاره دارد. این فیض اوست. این یک داستان است: در اواسط دهه 1980 بود که من به وزارت علوم دعوت شدم و در دفتر وزیر محترم دکتر فرهادی شرکت کردم. تصمیم گرفته شد كه یكی از دانشگاه های تهران بزرگداشت را برای استاد فارشچیان ترتیب دهد و به آنها دكتر بدهد ، و من توسط یك عضو هیئت به من كمك كردم كه چنین مدرکی را به افراد مشهور داد. این جلسه با حضور وزیر برگزار شد و همانطور که دکتر رضا داواری نیز مراسمی برگزار کرد. مانند من ، او عضو هیئت مدیره بود که نامزدهای دکترای افتخاری را تأیید و تصویب کرد.

اصل این بود که پزشک به پیامبر افتخار می کرد و برخی از افراد در آن پارلمان از آن استقبال کردند ، اما من موافق نبودم و گفتم که موضع پیامبر محمد بسیار فراتر از دکترا است. با احترام حداکثر برای همه کسانی که این عنوان را دارند و در تلاش برای ارتقاء واقعی این عنوان در دانشگاه های کشور هستند. من گفتم که شخصی که در دانشگاه مربی است ، فقط برای گرفتن پزشک ، او را پزشک بنامید ، اما ما بین ده تا پانزده سال برای بلوغ آن می گذرانیم و سپس از کلمه معلم یا معلم برای او استفاده می کنیم. یعنی شکاف بین پزشک و معلم در دسترسی علمی ما از دانشگاه ها بسیار واضح است و این مدرک به عنوان معلم معلم تعریف می شود ، و ما می دانیم که پروفسور فارشیان به چنان اوج رسیده است که حتی عنوان معلم نیز پایین است. سپس من فکر کردم که نمی خواهیم و آن را در تاریخ سنت و معنی در فرهنگ ایرانی و اسلامی پیدا خواهیم کرد که معادل عظمت اخلاقی و هنری آن باشد.

این پیشنهاد مورد استقبال قرار گرفت و جلسه به پایان رسید ، و من ماندم تا نام مستعار را پیدا کنم تا یک نام مستعار در فرهنگ ایرانی و اسلامی پیدا کنم که به جای یک دکترای محترم اعطا می شود. من از یک نمونه در آن مونتاژ استفاده کردم. در ناکامی که شاه طاهماس برای بهزاد ، کلانتر ، بزرگتر آن را صدا می کند. از آنجا که در آن زمان در زمینه کاغذ ، تصاویر و نقاشی ، هیچ کس به آن نرسیده و آن را به عنوان رئیس نقاشان واقعی تبدیل می کند … من به نام مستعار “خردمند” رسیدم و در نامه ای گفتم که سزاوار آن است که معلم را “کاغذ خردمند” بنامم زیرا مطمئناً در نقش اوست. همانطور که در پارلمان دیگر ، من امیرخانی را “خط صابیا” خواندم.

نکته دوم این است که آیا استفاده از این کلمه و این نام مستعار برای پیامبر خود ، و همچنین استاد امیرخانی ، ظاهری رسمی است و این معمولاً روال فعلی در چنین مراسمی و چنین جریانی است و مبتنی بر اغراق ها و اغراق ها است یا از تاریخ و فرهنگ ایران ما است؟ من استفاده از این نام مستعار را برای معلم فرشیان بر اساس تاریخ فرهنگ و معنا می دانم و به طور خلاصه در مورد این گفته استدلال می کنم. که در تاریخ ایرانی و اسلام ما در وهله اول وجود دارد ، و سپس هنر و ادبیات جلوه های کلامی و زیبایی شناختی این معنی است. به همین دلیل ، رابطه بین هنر و ادبیات به این معنی ایجاد می شود ، و از آنجا که هنر و ادبیات تجلی معنای آن و فرهنگ است ، اجتناب ناپذیر است که حقیقت و فرهنگ معنا و فرهنگ پیامبران و پیامبران این معنی را می توان در زمینه هنر و ادبیات استفاده کرد. بنابراین ، در زمینه فرهنگ ، این فرصت را ندارد که بین معنا ، فرهنگ ، خرد و هنر تمایز قائل شود.
Ghostran جاده به جو متوسط
اطلس ‘

نکته مهم من و اظهارات طولانی من این است: این واقعیت که ایرانیان در فرهنگ ، خرد و خرد ما جریان می یابند ، همان مشکل و همان معنی در زمینه ابزاری است که تجلی این واقعیت است. هنر و ادبیات صرفاً زبان عرضی بیان نیستند. آنها جوهر معنا هستند ، بنابراین ویژگی های خردمند ، خردمند ، فرهنگ ، دانشمندان ، دانشمندان و معنای معنا برای کسانی که حمل می کنند و تجلی این معانی در زمینه زیبایی ، از جمله ادبی و شاعران و هنرمندان استفاده می شود. من می خواهم نکات مهمی را در این زمینه بگویم تا این معنی را نشان دهم: وقتی به کلاسهای دکتری هنر می آیم ، “هو نار” ، گربه ها ، که معتبرترین بخش OSTA و مرجع مطلق به Zoroastrianos است ، من دو بندهای Hatta 1 دارم و نمونه آن را دارم. یکی بخش 1 کلبه 2 و دیگری در گاتا است. این اصل بسیار مفصل است ، و من این موضوع را در مقاله مفصلی با عنوان “مفهوم گرایی کلمه هنر در متون یخی و پهلوی” مورد بحث قرار داده ام ، و فقط در مورد این موضوع در کلاس های 1-5 بحث کرده ام. اما در رابطه بین هنر و معنی همان عکسهای 2 در گاتا است. “رودخانه های مشهور که تلاش های من برای آمدن به شما ، مزدا ، با دست در حال رشد است و می تواند با دعای پرهیزگار و با شما آنچه از هنر نیکی است” جالب است که در طلوع ظاهر این معنا در این تمدن و فرهنگ ، هنر یکی از ویژگی ها یا بهمن محسوب می شود. در آیه اول Ahuramazda داغ. در تفکر فرشتگان شیخ ایشره ، این اولین نشریه بعد از نوور النوار است ، و من مقاله ای را در جهان زرتشت در جهان بینی زرتشت و جهان بینی Eshraqi در مقاله ای بررسی کرده ام. این مقاله در تاریخ فلسفه منتشر شده است.

در جهان بینی سنتی و باستانی ما ، هر یزیدا نمایانگر یک نمایش مفهومی و معنایی است و نشان دهنده خرد و خرد “بهمن” ، همان یا بهمن در تلفظ فارسی است. در اندیشه ایرانی ، بهمن خدای خرد است ، الهه روح است ، و این راه به زوستریسم است و سوروش زندگی و زندگی اوست و معنای او به زرتشتیسم است … اما نکته اصلی او کاملاً واضح است: در آنچه که من از کلبه ها می خوانم ، هنر بهمن است. طلوع معنا در این تمدن در این تمدن از هنر بزرگ و گسترده خرد ، خرد ، خرد و اندیشه در تفسیر یخی هوخاراتا ، یعنی مرد خالص خردمند و خردمند؟ وقتی او می گوید که هنر بهمن ، بین هنر و خرد رابطه ذاتی وجود دارد. به همین دلیل ، تمایز آنها در شهنامه امکان پذیر نیست. تشخیص هنر و خرد امکان پذیر نیست.
آن فردووی می گوید:

من دیدم که تو را خوشحال و درخشان می کنی.
هنرمند و چشم انداز

در بسیاری از مناطق ، هنر مترادف با خرد ، بینش ، قلب روشن و خالص است.
یا به عنوان مثال:

از آن زمان ، او با کاهنان گفت
چه هنری با گهر است

بحث های زیادی وجود دارد ، این فرصت مختصر برای گفتن نیست. اما شواهد زیادی در فرهنگ ما در فرهنگ ما وجود دارد. بنابراین ، من تأکید می کنم که عناوینی که مخصوص تمدن ما هستند ، برای هنرمندان و شاعران آسان و آسان است. آیا شما یک ارتش خردمند نمی خوانید ، که شاعر است و خمش خود را در پادشاهی شعر نوشته است ، چرا او را عاقلانه می نامید؟ فردووی شاعر شهنومه کیست؟ چرا آن را عاقلانه می نامید؟ این تحت تأثیر همان فرهنگی است که اوستا به فرهنگ ما می رود ، در داغ 2 ، بین هنر و خرد رابطه وجود داشت و بازتاب جهانی آن در مورد کلمه ای که شعر شد و در مورد تصویری که به یک نقش و نقاشی تبدیل شد. آیا موقعیت استاد فارشیان را پیدا کرده اید؟ بر اساس یک داستان ، من می گویم که آقای فارشیان نقش خردمندان است. زیرا در زمینه چنین فرهنگی ، ورود آن به این زمینه امکان پذیر نبود ، مگر استفاده از این معنی و آن خرد.

ما ایرانیان هنر و ادبیات خود را به غنای معنا می بریم ، نه در غیاب معنا ، بنابراین این فقط در تفکر ما نیست. شما نمی توانید هنر تصویر معنا ، اندیشه ، فرهنگ و حقیقت را تشویق کنید و آن چیزی که در این زمینه یکپارچه نیست. سپس ، اگر ارتش اول و مهمترین عاقلانه و دوم و شاعران شاعر باشد. من نمی گویم که اگر حکیم ابولقازیم فردوویس اول و مهمتر از همه مریم گلی باشد ، و ثانیا ، شعر شاعر از خرد اوست و تصویری از آن فرهنگ بلند ، غنی و پرخاشگر که هنر و ادبیات را به زبان و بیان ظهور معنا می بخشد و همان مکان را به او می بخشد.

نکته سوم این است که اگر کسی بخواهد آثار معلم فارشچیان را در حوزه شکل هنرمندان و جهان یا زمینه هنر و جوهر و جوهر و چهره غیر اریستانی درک کند ، به معنای آنچه بوجود می آید ، بسیار برجسته ، ظاهر و سبکی است. این در آثار او عالی است. این میراث برای او یک داستان است و داستانی را روی شانه های خود می گیرد که ایرانیان از این مرد و حتی قبل از آن در زمینه نور و رنگ به مدارس هنری مختلفی که در طول تاریخ این تمدن شکل گرفته اند ، ایجاد کرده اند. از هرات گرفته تا مدرسه قزوین ، شیراز و مدرسه ایسفاهان و مکتب Qajar. در چنین قلمرو ، این رابطه ذاتی در نور است.

من با خانه القاعده در -hamra شیخ محمد کریم خان کرمان صحبت می کردم. این مراسمی برای پیامبر سید الشوهادا (ع) و در نزدیکی تاسوا و اشورا بود. در آنجا ، در بحث مقدماتی در مورد تلاش و رابطه رنگ و نور با شیخ محمد کریم خان ، البته افزایش یک تاریخ در رنگ و نور بود. دعای او این بود که “رنگ صورت نور نور است و نور نور رنگ است ، نور در ظهور جهان با هم ترکیب می شود و مواد تجزیه شده و به رنگ تبدیل شده اند.” اگر ظاهری در غیر این صورت به سمت داخل باشد ، در خدا جمع نمی شد “، هو به -awl و -zahr al -battan …” “

این بیانیه بسیار طولانی و اساسی نجم الدین کوبرا: “از این پس ، منهای گرفتگی نمایش داده می شود …” چرا هنرمندانی که از این پادشاهی آمده اند از این معانی در نقاشی خود بهره مند می شوند؟ به خصوص اگر موضوع این نقاشی ها دین باشد و رنگ عظیم پیامبر روایت شده است. سپس ، حماسه ای که در مرز بین Nasut و Kingut و سپس جریان های عرفانی مانند The Heak Sheikh قرار دارد … وقتی موضوع مشکلات خارق العاده ای را بیان می کند ، چرا هنرمند این قلمرو از معانی نمونه ای استفاده نمی کند و در دو یا سه سال گذشته آثار منحصر به فردی ایجاد نمی کند.
من می خواهم بگویم که استاد فارشیان این معنی را با خود حمل می کند ، این داستان را گرفت و می تواند به او تجلی روز بدهد که هرکسی که به آثار خود نگاه می کند ، پاک کردن این شکوه و شکوه باشکوه می شود.
* متن کنفرانس دکتر بلخاری توسط استاد دانشگاه تهران و عضو آکادمی هنر در بزرگداشت استاد فارشچیان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا