محمدعلی سپانلو؛ شاعر پیادهروهای تهران
فرارو- محمدعلی سپانلو ازجمله شاعران مهم ادبیات معاصر فارسی است. سپانلو علاوهبر نوشتن شعر، تجربه زیادی در نوشتن داستان و ترجمه نیز دارد.
به گزارش فرارو، سپانلو با تسلطی که بر ادبیات فرانسه داشت، نقش مهمی در معرفی تعدادی از هنرمندان فرانسوی در ایران ایفا کرد. او همچنین تاثیری زیادی بر نوسازی ظاهر ادبیات فارسی داشت.
زندگی محمدعلی سپانلو
نیمه نخست قرن پیش، نقطهعطفی بود که پساز چند قرن سکوت در ادبیات فارسی، با سربرآوردن شاعران آن دوره رقم خورد. شعر در نیمه نخست قرن پیش از قفسههای کتابخانهها بیرون آمد و مسیرش را بهسمت زندگی روزمره مردم باز کرد. تعداد چهرههایی که در آن روزگار بهعنوان سرآمدن جریانهای ادبی شناخته میشدند، کم نیستند. دراینبین، محمدعلی سپانلو از مناظری از اهمیت ویژهای برخوردار است. زندگی سپانلو از چند منظر دارای اهمیت است.
سپانلو در 29 آبان سال 1319 در تهران متولد شد. او که به پشتوانه پنج نسلش از اهالی تهران به حساب میآمد، بعدها تهران را به یکی از موتیفهای اصلی در شعرش بدل کرد. در روزگار کودکی، همراه با پدرش که کارمند بانک بود، به سینما «دماوند» میرفت و آثار سینمایی آن روزگار را تماشا میکرد. علاوهبر این با کمک پدرش با ادبیات فارسی آشنا شد و تا پایان عمر نیز رشته الفتش را با آن از دست نداد. در دوران تحصیلات ابتدایی با احمدرضا احمدی همکلاس شد و دوستی آنها تا پایان عمر ادامه داشت.
اولین داستانش را با نام «خلبان بیباک» در 10 سالگی نوشت و در همان دوران یعنی زمانی که مشغول تحصیل در کلاس چهارم ابتدایی بود، برای اولین بار با نوشتن شعری در مورد ورزش، از معلمش جایزه گرفت. در دبیرستان به ادبیات علاقهمند شد و بااینحال، ترجیح داد با ورود به دانشگاه تهران در رشته حقوق تحصیل کند. با ورود به داشنگاه وارد تشکلات سیاسی زمانهاش شد و در کنار آن نوشتن شعر را نیز بهشکل جدیتری دنبال کرد.
سپانلو با همراهی افرادی مانند بهرام بیضایی و داریوش آشوری و… در سال 1347 کانون نویسندگان ایران را بنیان نهاد. در این روزگار بود که اشعار او کمکم از گوشهوکنار شنیده میشدند. او در ادامه برای کمک به ناصر تقوایی که برای ساخت فیلمش سرمایه کافی نداشت، بهعنوان بازیگر در فیلم «آرامش در حضور دیگران» بازی کرد و در ادامه نیز در سه اثر سینمایی دیگر به نقشافرینی پرداخت.
سپانلو در طول عمر 74 سالهاش بالغبر هفتاد کتاب چاپ کرد که این هفتاد جلد شامل، داستان، شعر، ترجمه و پژوهش میشدند. یکی از مهمترین آثار او کتابی چندجلدی با نام «سرگذشت کانون نویسندگان» بود، که سپانلو در آن به شرح جریانات این کانون پرداخت.
شاعر پیادهروها
شعر سپانلو بهسبب نگاهی که او به پیاده روها و همچنین شهر تهران داشت، مورد توجه بیشتری قرار گرفت. این مسئله باعث شد تا بسیاری او را با عنوان شاعر پیادهروها و همچنین شاعر تهران به یاد بیاورند. سپانلو از اولین شاعرانی بود که در شعرش به زندگی شهری پرداخت. او با قدم زدن در پیادهروهای تهران، هرآنچه را که احساس میکرد مینوشت و همین مسئله باعث شد تا اشعار او ازنظر نگاه به زندگی شهری دارای اهمیت ویژهای باشند.
سپانلو خودش را یک ملیگرا میدانست. به همین سبب در اشعار او رگههای ملی بهوضوح به چشم میخورند. در کنار این، او شاعری بود که شهر را بهمثابه یک عامل ادبی با ادبیات آشتی میداد و ثبت میکرد. فعالیتهای سپانلو در کانون نویسندگان از اهمیت ویژهای برخوردار است. او علاوهبر اینکه یکی از بنیانگذاران این کانون بود، پای بسیاری از شاعران و نویسندگان جوانتر را نیز به این کانون باز کرد و همین مسئله تاثیر زیادی در شکلگیری نحلههای ادبی زمانه داشت.
سپانلو در سالهای پایانی عمرش توانست تا جایزه «لژیون دونور» فرانسه را دریافت کند. او باوجوداینکه از دریافت این جایزه ابراز حوشحالی میکرد، خودش را متعلق به ادبیات فارسی و تاریخ هزارواندیساله آن میدانست.