“مادران جوان” Dardens ؛ آماده ریختن اشک.

اصول زیبایی شناسی مینیمالیستی ، اومانیسم با دلسوزی و صداقت طبیعت گرایانه همیشه ژان پیر و لوک دارن را در آثار یک مجموعه یکپارچه و منسجم تبدیل کرده است. می توان گفت “مادران جوان” در مقابل برادران جدید بلژیکی ، ما دقیقاً می دانیم که چه چیزی را می بینیم. مانند کنی لوچ ، همتای سوسیالیستی وی در دریای شمال ، که در طی پنج سال گذشته توسط برخی از آثار وی تولید شده است. اما دانستن شکل ، رویکرد سیاسی یا نگرانی های کلی یک فیلم ، هرگز به معنای پیش بینی سرنوشت آن یا دانستن زندگی حاشیه ای است که باید واضح تر باشد.
از زمان موفقیت بین المللی خود در دهه 1980 ، با “وعده و روز” ، عنصر تعجب همیشه در سینما بوده است. “مادران جوان” واقعاً شگفت آور ترین کار آنها در سالهای اخیر است. فیلمی که یک پنجره فوری به اضطراب و امیدهای پنج زن نوجوان و طبقه کارگر و نوزادانشان باز می کند. کودکانی که به عشق و مراقبت احتیاج دارند که حتی مادران نیز نمی توانند ارائه دهند.
خلاصه فیلم می گوید: “برای ریختن اشک آماده باشید.” این فیلم در بخش هفتاد و هشتمین مسابقه جشنواره کن منتقل می شود ، با لوسی لاروئل ، بابت فاربک ، السا هوبن ، جانینا هالوی فوکان ، سامی هلمی ، جف ژاکوبز ، گونتر داریل ، کریستل کرنیل ، هند او و جولی نوبوندو.
ایده اولیه این فیلم با سفر Darden به یک مرکز پشتیبانی مادران در نزدیکی Leej شکل گرفت. قرار بود این داستان فقط روی یک مادر نوجوان که سعی در برقراری ارتباط با کودک خود دارد ، متمرکز شود. اما تجربه ای که آنها در این مرکز داشتند ، چه در مقابل مادران و چه در پرستاری ، روانشناسی و کارکنان اداری ، چنان تأثیرگذار بود که تصمیم گرفتند تاریخ را به یک گروه تبدیل کنند.
این یک تغییر مهم برای این دو برادر است ، زیرا بیشتر کار آنها روی یک یا دو شخصیت متمرکز است. این ساختار گروه همچنین به آنها اجازه داده است تا حتی در تاریخ مستند خود اعتماد کنند. مادران جوان نسبت به هر یک از آنها به عنوان “dquoation” نزدیکتر هستند. روایتی که زندگی چهار زن را دنبال می کند. سه تن با کودک ، یکی در آستانه زایمان و پنجمین آماده برای خارج شدن از مرکز.
فیلم “مادران جوان”
جسیکا (برای فاربک) تنها دو هفته پس از زایمان است و منتظر مادر بیولوژیکی مورگان (هند) در ایستگاه اتوبوس است. زنی که امروز زمانی از جسیکا جوان تر بود و به دختر خود برای فرزندخواندگی داد. جسیکا ، قبل و بعد از تولد پسرش ، تشنه درک تصمیم مادر است و می داند که آیا هرگز پشیمان نیست.
پرلا (لوسی لارو) فرزند خود را به دنیا آورد ، در حالی که پدر کودک ، رابین (گونتر دورر) ، در دستگیری نوجوانان بود. او یک سیگار ماری جوانا را برای آزاد کردن رابین می گیرد ، اما رابین دوست ندارد کودک خود را. در حالی که پرلا چند ساعت از مرکز خارج می شود و امیدوار است که با رابین وقت بگذارد ، رابین از او شروع می شود. پلا پس از بازگشت بیهوش می شود و یک مادر جوان دیگر ، جولی (السا هوبن) ، به او کمک می کند تا بی حسی بدن خود را از بین ببرد.
آریایی ، یک روزه 5 ساله (Jeanina Halvi Foucault) می خواهد دختر کوچک خود را در یتیم خانه قرار دهد تا بتواند مدرسه خود را ادامه دهد. مادرش ، ناتالی (کریستل کورنیل) ، که دختر خود را از سقط جنین دلسرد کرده بود ، با این تصمیم مخالف است و می گوید که به پسرش کمک می کند. اما ناتالی یک رابطه خشونت آمیز بوده است. در ابتدا ، او به آریایی اطمینان می دهد که او نمی نوشد و مرد را ترک نمی کند ، اما علائم چیز دیگری می گویند. ناتالی ، از مقاومت دخترش خسته شد ، فریاد زد: “او به من بدتر از تو برخورد کرد.”
جولی و پدر مهربان دخترش ، دیلن (جف ژاکوبز) ، از اعتیاد خودداری می کنند. آنها پسرش را به مرکز می برند و به امید شروع زندگی خانوادگی به یک آپارتمان یارانه می روند. دیلن ، کارآموز نانوایی ، می خواهد با جولی ازدواج کند. سفر او یکی از صادقانه ترین سکانس های فیلم است. تصویری از آزادی و خوشبختی که نوید می دهد زندگی بهتری باشد. اما مشکلات نیز در راه هستند.
مراحل عقب مانده بخشی جدایی ناپذیر از واقعیت این زنان است. امید به ایجاد آینده ای بهتر برای شما و کودکان انگیزه ای برای ادامه تلاش است. به عنوان مثال ، نیما (سامی هلمی) ، که آماده است به همراه پسرش به آپارتمان مستقل خود منتقل شود و به عنوان بازرس بلیط قطار شغل پیدا کند. مراسم وداع او در مرکز مرکز ، با کیک و همدلی برای دیگران ، یکی از صحنه های تأثیرگذار فیلم است.
برخی از آنها مسیر بالاتری دارند. جولی دوباره در حملات اعتیاد و اضطرابی به دام می افتد. مروارید هنوز به بی تفاوتی رابین نگاه می کند. جسیکا به مادرش پاسخ نمی دهد و همچنین با پدر و مادر کودک خود درگیر است. کسانی که یک باشگاه بدن سازی موفق دارند و جسیکا را به رد سقط جنین متهم می کنند که مایل به پرداخت هزینه وی هستند ، خودشان وضعیت فعلی آنها را ایجاد کرده اند.
دوردینی ها این داستان ها را در تصویری جدایی ناپذیر گنجانیده اند که ناامیدی و آینده ثبات آینده را متعادل می کند. بازی هیچ یک از بازیگران نوجوان از ریتم خارج نیست. همه صحنه ها بسیار مؤثر هستند. اما حتی وقتی فیلم فقط در جزئیات روزانه مادر بودن درگیر است. خوراک ، تغییر پوشک ، حمام کردن ؛ یا هنگامی که لحظه ای تعجب یا خوشبختی روی چهره مادرش ثبت می شود ، هنوز هم دیدنی است.
فیلمبردار ، فیلمبردار همیشه لازم و هوشیار است ، بدون مزاحمت یا مصنوعی. استفاده از نور طبیعی به اصالت مستند فیلم می افزاید.
شاید زیباترین لحظه فیلم زمانی باشد که یکی از مادران قبل از رفتن کودک خود به یتیم خانه ، او را در صندلی ماشین قرار می دهد. اگر لبخندی دلپذیر بر روی کودک نمی بینید که صورتش را روشن می کند ، ممکن است اصلاً قلبی نداشته باشید.
برخلاف تصاویر تاریک فقر و محرومیت ، داندی هرگز ناامید نشد. این جنبه در چندین سکانس زیبا از فیلم منعکس شده است ، حتی وقتی آریایی نامه ای به دخترش می نویسد تا در هجده سالگی بخواند. یا جسیکا سرانجام با مادرش ارتباط برقرار می کند. یا پرلا با قدیمی ترین نیمه خود ، فرشته (جولی نوبوندو) می جنگد ، اما همه چیز بهبود می یابد.
مصاحبه با برادران دادین در مورد آخرین کار خود
برادران Dardin با نهمین کار خود در یک فضای رقابتی در جشنواره فیلم کن مصاحبه کرده اند که در زیر آن را خواهیم خواند.
آیا می توان گفت که این فیلم از کارهای قبلی خود روشن تر و امیدوار کننده تر است؟
لوک دارن: “ما می خواستیم پنج داستان از پنج دختر جوان را بگوییم ، هر کدام بدون سرنوشت باقی مانده اند ؛ یا به نوعی ، آنها از حبس فرار می کنند. به همین دلیل این فیلم روشن تر به نظر می رسد. موسیقی همچنین وارد مکانی می شود که به فیلم نور می بخشد ، در حالی که در دو فیلم قبلی ما موسیقی وجود نداشت.
یکی دیگر از نکات ابتکاری در این فیلم تعداد شخصیت های اصلی است. چگونه به ایده داشتن پنج شخصیت فکر کردید؟
ژان پیر دارن: “ما وقتی به یک مرکز نگهداری رفتیم ، این ایده را پیدا کردیم. در ابتدا می خواستیم داستانی متفاوت بگوییم ، درباره دختری به نام جسیکا که در مرکز زندگی می کرد و ما نسبت به پسرش احساس نمی کردیم. ما به نوعی ردپای خود را دنبال می کردیم. بعداً ، آیا این مراکز را نمی دیدیم ، و وقتی زندگی را دیدیم ، مانند مکانی بود که به ما گفته شد” ، ما این مراکز را نمی دیدیم؟ “
لوک دارن: “در پایان ، این فیلم مانند دو داستان راه حل دارد ، حتی اگر پنج داستان مستقل وجود داشته باشد. یک دختر با داستان خود شروع می کند ، گویی او جنگل را به شخص بعدی می دهد.
چرا مشکل مادر برای شما اینقدر مهم است؟
لوک دارن: “چرا ما به مادران جوانی علاقه مندیم که در ارتباط با کودک خود مشکل داشته باشند و به تدریج این پیوند را پیدا کنند؟ دشوار است که بگوییم چرا. شاید برای لحظه تولد ، شکنندگی زندگی و پیوند بین این دو نفر باشد. برای پرورش یکی از آنها ، یعنی کودک. این برای انسانها ارزشمند است.
این فیلم همچنین حس خواهران و همبستگی زن را منتقل می کند.
لوک دارن: “این درست است ، مردان به طور کلی نمایانگر رقابت بین زنان و آنچه اشتباه است.
چه چالشی را برای همکاری با بازیگران و نوزادان جوان داشتید؟
ژان پیر دارن: “کودک گریه می کند ، باید سقوط کند یا به یک بازوی گرمتر برود. این مواردی است که وارد فیلم شده است و وقتی می آیند ، ما به سرعت با آنها هماهنگ می شویم. این چیزها ریتم جدیدی ایجاد می کند.
مترجم: ریهان اسکانداری
منبع: رایانه هالیوود – سایت رسمی جشنواره کن
۵۹۲۴۴