ماجرای «رضا دهقانی» از سرنوشت عجیب دو برادر در عملیات «خیبر»
اخبار آنلاین اصفهان – عاطفه علیان: عملیات خیبر یکی از بزرگترین و خونین ترین عملیات های جنگ ایران و عراق بود که در اسفند ماه سال 62 آغاز شد. این عملیات که توسط نیروهای مسلح ایران اعم از سپاه پاسداران و نیروی زمینی ارتش انجام شد. حمایت نیروی هوایی و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منجر به تصرف جزیره مجنون توسط نیروهای مسلح ایران شد. نیروهای ایرانی اگرچه این پیروزی با از دست دادن هزاران نفر به دست آمد، اما حماسه ای را در تاریخ جنگ ایران و عراق به ثبت رساند که هنوز هم نمونه ای از فداکاری از آن یاد می شود.
در میان رزمندگان شرکت کننده در این عملیات، نیروهای مهندسی رزمی نقش بی بدیلی داشتند. آنها وظیفه سنگین ساختن و تقویت سنگرها، پل ها و خاکریزها را در شرایط بسیار سخت و بدون در نظر گرفتن خطرات جانی بر عهده داشتند. مهندسی رزمی در جبهه های جنگ به معنای واقعی کلمه ستون پنهان این عملیات ها بود. در میان آتش و زیر تگرگ گلوله ها بدون توقف به کار خود ادامه دادند تا راه را برای پیشروی سایر نیروها هموار کنند.
روایت رضا دهقانی از عملیات خیبر: دو برادر، یک باربر و نقش سرنوشت!
رضا دهقانی از نیروهای مهندسی تیپ قمر بنی هاشم (ع) که در سال های 62 و 63 در تیپ مهندسی خدمت می کرد، خاطره ای از شب های عملیات خیبر دارد که حتی پس از گذشت سال ها، احساساتی عمیق او را در بر می گیرد. وی در دو مرحله مجموعاً یازده ماه در منطقه جفیر که یکی از مناطق کلیدی عملیات خیبر بود، خدمت کرد. شب های عملیات خیبر شب هایی بود که سکوت شب با صدای انفجار و تیراندازی های پی در پی شکسته شد.
رضا دهقانی می گوید: در تاریکی شب و زیر آتش شدید دشمن، وظیفه ما بود که حفاری و خاکریزهای جدید برای دفاع از نیروهایمان بسازیم. این کار به ظاهر ساده به یکی از خطرناک ترین ماموریت ها در واقعیتی که در آن زندگی می کردیم تبدیل شده بود.
برادری که هنوز درد از دست دادن برادرش را احساس می کرد تصمیم گرفت کار ناتمام خود را تمام کند و این روحیه ایثارگری چیزی است که در دوران جنگ ایران و عراق بارها دیده شد.
در یکی از شب های تلخ عملیات، یکی از رانندگان باربر که جزو نیروهای اعزامی تهران بود، در حین کار مورد هجوم ترکش دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. دهقانی با بغضی در گلو ادامه می دهد: وقتی راننده به شهادت رسید او را پایین آوردیم و در سکوت تلخ نگاهش کردیم. ناگهان برادرش که در همان نزدیکی بود به لودر نزدیک شد و بدون هیچ حرفی در جای او نشست. او بدون اینکه فرصتی برای گریه کردن داشته باشد به ماموریت ادامه داد.
این لحظه یکی از هیجان انگیزترین لحظات زندگی رضا دهقانی بود. برادر که هنوز داغ از دست دادن برادرش را احساس می کرد، تصمیم گرفت کار ناتمام خود را تمام کند. این روحیه ایثارگری چیزی است که در دوران جنگ ایران و عراق بارها دیده شد. برادری که جای برادرش را گرفته بود، انگار به جای گریه و زاری، شارژر را در دست داشت، به دشمن پاسخ داد که تا آخرین نفس تسلیم نمی شود.
مهندسی رزمی: سازندگان سنگر
نقش نیروهای مهندسی رزمی در عملیات هایی مانند خیبر به ساختن سنگر و خاکریز محدود نمی شد. در بسیاری از موارد برای نجات دیگران جان خود را به خطر انداختند. کسانی که سنگر می ساختند سنگر نداشتند و این واقعیت تلخ بارها در زمان جنگ به تصویر کشیده شد. سنگر سازان بدون هیچ ادعایی، با دستان خالی اما دل های پر از ایمان، امیدوار بودند که آینده ای بهتر برای کشور خود بسازند.
در حالی که بسیاری از این سنگرسازان در همان سنگرهایی که ساختند جان باختند، داستان هایی مانند داستان دو برادری که در لودر جان باختند و دیگری جای خود را گرفت، هنوز در خاطرات و تاریخ جنگ باقی مانده است. این روایت ها نه تنها بخشی از تاریخ یک ملت است، بلکه نماد مقاومت و ایستادگی در برابر سخت ترین شرایط است.