لباس مهمانی ۲۵۰۰ ساله چه شد؟ لباس های نخی که کپک زدند
ریحانه اسکندری: در روزهای اخیر «نخستین نشست تخصصی اهمیت کارگاه های صحنه و لباس» با حضور قطب الدین صادقی، حمیدرضا نعیمی کارگردانان مشهور، ادنا زینلیان طراح صحنه و لباس و رضا شاپورزاده طراح صحنه برگزار شد.
این نشست توسط انجمن طراحان صحنه و لباس کازا دل تئاترو با هدف یادآوری اهمیت این دو رکن بزرگ میراث تئاتر برگزار شد. مدیر این نشست، میثم نویریان، مسئول انجمن طراحان صحنه و لباس تئاتر د لا کاسا بود و نحوه حذف کارگاه های طراحی صحنه و لباس و همچنین آرشیو گسترده و مهم را یادآور شد. دو مجموعه تئاتر شهر و تالار وحدت بر اساس اسناد و نامه ها. همچنین در این نشست لازم بود به وجود کارگاه های تولید دکوراسیون، پوشاک و لوازم جانبی اشاره شود، پرونده هایی که در سال های اخیر به دلیل ضعف مدیریت حذف شده اند.
در این دیدار ادنا زینلیان طراح لباس تئاتر به اهمیت وجود کارگاه ها پرداخت و فعالیت منظم کارگاه ها را برجسته کرد و خاطرنشان کرد: در سراسر دنیا هر تئاتر ملی کارگاه خیاطی خود را دارد. ، کارگاه ساخت دکور و لباس خودش. من کاری به دنیا ندارم، برگردیم به کشور خودمان که چه نیازی دارد و چه باید کرد. آقای نعیمی سال 86 را ذکر کردند، من برمی گردم به سال 56 که خودم استخدام شدم. در تالار رودکی وزارت فرهنگ و هنر دارای کارگاه های تزیین و پوشاک و … با بیش از 80 نفر بود.
و افزود: کارگاه های تزیین، پوشاک، آرشیو و … اگر حساب کنیم حدود 100 نفر بوده است. خیاطی ما 18 خیاط داشت و یک نفر مسئول خیاطی بود. قسمت خیاطی بانوان یک نفر مسئول و قسمت آقایان یک نفر مسئول بود. در بخش آهنگری ما هفت نفر بودند. کارشناس مسئول آهنگری بود. مسئول نجاری ما که هفت نفر بود، آقای گل محمدی بود.
بعد از انقلاب نیاز به کارگاه های ساخت تزیینات و پوشاک از بین رفت.
زینلیان افزود: در قسمت نقاشی ما هفت هشت نفر بودند و آقای رحمانی مسئولیت آنها را بر عهده داشت. با وجود این نیروهای متخصص، پرسپکتیوهای 12 متری در 12 متری برای تالار وحدت ساخته شد. ما 27 طراح بودیم، یک فایل لباس داشتیم که هر تابستان باید از لیست خط می کشید. تمام لباسها باید خشکشویی میشد و دوباره در آرشیو قرار میگرفت. همه یگان ها برای استقرارهای مختلف بخور داده شدند و نظم و انضباط وجود داشت. پس از انقلاب، باله و اپرا تعطیل شد. اما تئاتر باقی ماند. آقای عبدخدایی آمدند و مرکز هنرهای نمایشی را تشکیل دادند و با آقای کرم رضایی، خانم جمیلا شیخی، فریماه فرجامی، خسرو شکیبایی و بعد کم کم آقای سحریانیان که من کار نکرده بودم تئاتر را شروع کردیم. مدت طولانی در همین حین او آمد و ما با آنها کار کردیم.
وی در خصوص شرایط کارگاه ها گفت: کارگاه ها و چارت تشکیلاتی وجود داشت. برای اجرای نمایش در مجموعه ملی یعنی تئاتر شهر و تالار وحدت جلسه ای بین من طراح و مدیر آرشیو صحنه و لباس با کارگردان و مسئول ساخت دکور یعنی دوستانی از کارگاه آهنگری و نجاری و همه کارها تقسیم شد. کارگردان آرام بود و فقط نظارت می کرد تا ببیند کار در چه مرحله ای است. کارگردان کار زیادی دارد و قرار نیست دنبال صحنه و لباس بگردد. حالا کارگردان گاهی باید در خیابان دنبال پارچه بگردد.
وی افزود: خیاط تئاتر شدن برای خود یک مقوله است. خودش یک تخصص است. طراح دکوراسیون نیز یک تخصص جداگانه است.
وی ادامه داد: سال 69 بود که احساس کردم این کارگاه های دکوراسیون، پوشاک و اکسسوری دور هم جمع می شوند. زمانی که من مسئول بایگانی بودم، همه چیز مثل آینه تمیز و مرتب بود. وقتی رفتم گفتم از کارشناسان جوان هم استفاده کنم. این اتفاق نیفتاد و پرونده ها به امروز افتاد. قبلاً هر گروه تئاتری که لباس میخواست، آنها را از آرشیو مرکز بیرون میآورد و بعد از اتمام کار برمیگرداند و لباسهای تمیز و سالم برای گروه بعدی باقی میماند.
لباس های باقی مانده از جشن های 2500 ساله چه شد؟
وی در ادامه به از بین رفتن جشن های 2500 ساله اشاره کرد و گفت: نام جشن های 2500 ساله را حتماً عزیزان شنیده اند. بعد از انقلاب پروژه بایگانی لباس نظامی را در کاخ ها و موزه های نیاوران انجام دادم. در آنجا متوجه شدم که تمام لباس های جشن های 2500 ساله در گوشه ای افتاده است، بدون استفاده و بدون مراقبت. بیشتر لباس ها کپک زده بود. آیا می دانید برای آن لباس ها چقدر هزینه و زحمت کشیده شده است؟ آقای عبدخدایی (طاها عبداخدایی، اولین کارگردان تئاتر کشور بعد از انقلاب) به من گفت که یک سری لباس در موزه هست، شما بگویید با آنها چه کنم، چون کپک زده و پوشیده نمی شوند، آنها را دور بریزید. . ، گفتم نه، من دکتر یحیی ذکاء (ایران شناس و پژوهشگر فقید تاریخ هنر ایران) را می شناسم که طراحی این لباس ها را بر عهده داشت، چقدر زحمت کشیده و می توان آنها را حفظ کرد و به موزه تبدیل کرد. واقعيت ما موزه لباس نظامي را در موزه كاخ نياوران ايجاد كرديم.
وی ادامه داد: اما وقتی از موزه خارج شدم، شب یک کامیون آوردند و بقیه لباس ها را جمع کردند. معلوم نیست آن را دور انداخته اند یا جایی منتقل کرده اند. هیچ کس نمی داند لباس کجاست. لباس ها فوق العاده بود، چه زاردوزی هایی روی لباس انجام شد.
یک روز مردی که هیچ ربطی به هنر نداشت به آرشیو آمد و لباس های باله را دید، گفت لچک ها را بردارید و استفاده کنید و بقیه لباس ها را دور بریزید. این یک فاجعه بود، آقای عبدخدایی گفت خانم زینلیان هر کاری که فکر می کند درست است انجام دهند، من گفتم حاضریم حتی با سفارتخانه ها تماس بگیریم تا حداقل بفروشند.
همانطور که خانه تئاتر اعلام کرده است، این نشست های تخصصی تا عمومی شدن مشکلات تئاتر و چاره اندیشی ادامه خواهد داشت.
۵۷۵۷