ترند های روز

عاشقانه ای که یک جرم سیاسی برای خواندن داشت

Bozorg Alavi (سید ماژدابی Alavi) در سن 9 سالگی در برلین درگذشت ، که در 7 فوریه 2009 در تهران در تهران متولد شد. پدر وی ، سید ابولاسان ، یک فعال قانون اساسی که به “کمیته میلن” در آلمان پیوست ، فرزندان خود را ، بزرگ و مورتزا ، در یکی از سفرهای خود که برای ایران پنهان شده بود ، گرفت.

به گفته ایسنا ، پس از بازگشت به خانه ، الوی معلم زبان آلمانی در هنرستان صنعتی شیراز شد. سپس او به عنوان مترجم آلمانی به گیلان رفت. این سفر بعداً الهام بخش مشهورترین داستان او ، گیل بود. وی آلمانی را در هنرستان تهران هنرستان صنعتی در 7 سال تدریس کرد و با جو فکری پایتخت ، از جمله نشست ادبی Sadegh Hedayat مرتبط بود.

Alavi با شروع اولین کار خود به عنوان یکی از پیشگامان جدید روایت ایران شناخته شد. وی به اتهام پیوستن به سازمان کمونیستی دستگیر شد و به هفت سال زندان محکوم شد و اولین مرحله از کارهای ادبی وی به پایان رسید ، نوشتن و ترجمه آثار ملی گرایانه و روانشناختی.
آلاوی پس از آزادی زندان ، برگهای زندان (1) و پنجاه و سه را آزاد کرد. این پربارترین دوره فعالیت ادبی آن از 1 تا 5 سال است. مهمترین دستاورد ادبی این دوره از زندگی آلویتا ، مجموعه “نامه ها” (1) و رمان “چشمان او” (1) است.

“چشمان او” برجسته ترین اثر Alavi است که پنج سال پیش منتشر شد و اکنون پنجاه نسخه آن در انتشارات Nagh موجود است. با این حال ، باید به این تعداد و شکل کتابهایی که به طور غیرقانونی منتشر می شوند اضافه شود و در خیابان ها در امتداد خیابان واقع شده است.

“چشمان او” روایت دوستداران نقاش مشهور به نام ماکان است که به دنبال راز مرگ مشکوک معلم در تبعید است. معلم ماکان ، نقاش بزرگ ، یک مبارز سیاسی علیه دیکتاتوری رضا شاه ، در تبعید است. یکی از بقایای او پرده ای به نام “چشمانش” است ، چشمان زنی که به نظر می رسد راز را پنهان کرده است. راوی داستان ، یک سرپرست مدرسه و نمایشگاهی از آثار معلم ماکان ، کنجکاو است که راز این چشم ها را درک کند. سپس او سعی می کند زن را در تصویر پیدا کند و از رابطه خود با معلم ماکان بپرسد. بعد از سالها ، سرپرست زن مورد نظر را پیدا می کند و با خانه خود صحبت می کند. این زن به او می گوید که او دختر یک خانواده ثروتمند بود و به دلیل زیبایی خود ، توجه بسیاری از مردان را به خود جلب کرد ، اما آنها دیگر سرگرمی برای او نبودند و او تنها معلم ماکان بود که توجه نکرد به زیبایی او و جذابیت این زن برای جلب توجه معلم با سازمان سیاسی مخفی تحت نظارت معلم همکاری می کند ، اما معلم آن را جدی نمی گیرد یا احساسات و عشق خود را پیدا می کند. در پایان ، معلم توسط پلیس دستگیر می شود و زن به درخواست رئیس کابینه ، که یکی از خواسته های قبلی وی بود ، پاسخ مثبت می دهد ، با این شرط که معلم مرگ را نجات دهد. معلم به تبعید می رود و هرگز از فداکاری زنان آگاه نیست. در تبعید ، او چشمان خود را می کشد ، چشمانی که یک زن مرموز اما ناامید و خطرناک را نشان می دهد. زن می داند که معلم هرگز او را تشخیص نداده است و این چشمان او نیستند.

حسن میرابدینی در کتاب “داربی داری” در مورد این کتاب می نویسد: در رمان “چشمان او” ، ما داستان عشق را به جای سیاست می خوانیم ، زیرا همانطور که می گویم. آزاد ، “علوی یک مرد درونی است و در خط سیاست نیست. چشم و نامه های او محتوای اشرافی اما بشردوستانه دارند … آلاوی نویسنده بود و صداقت و صداقت بود که شوروچا و یاسی (داستان) به او نشان می دهند از حیاط خلوت (سیاستمدار مقالات خود) نیز به جای اینکه از اعتقادات مارامی به دور باشد ، به حزب Tudeh می پیوندد.

Alavi برجسته ترین منشأ یا برجسته گرایش های ادبیات زندان (حبس جدید) و ادبیات مهاجرت در روایت داستانهای زبانهای فارسی است. این در سالهای قبل از انقلاب ممنوع بود و داستانهای آن مجاز به انتشار در ایران نبودند. در آن سالها ، رمان “چشم” در برداشت های مخفی یا نسخه های خطی بازتولید شد ، در حالی که می خواند و آن را یک جرم سیاسی می دانست! این جو و نقش چهره ساختگی “نقاش مبارزه و افتخار” ، شخصیت نویسنده را در یک معلم پوشانده بود و این رمان را به قهرمان یک رفتار نسلی از آرمان گرایان دهه 1980 تبدیل کرده بود. این جهان ها را تصویب کرده اند ، Alavi “نقش بازیگوش در توسعه و تحول فکری” جوانان چپگرا از چهل سالگی ایفا کرده است. به نظر وی ، “دانش با او و چشمان او آغاز نگاهی به جهان بوده است.” شاهرنوش پارسیپور ، که رمان آلوئیتا را در ده سالگی می خواند ، از تأثیر بازتاب آن صحبت می کند. به ویژه ، گفته شد که این رمان توسط زندگی کمال به -مولک نوشته شده است. پارسیپور می نویسد: آثار Alavi باعث شده است که آن را “احمقانه و بدون وابستگی سیاسی” ، دختری از یک خانواده مرفه ، به “موضوع نیروهای چپگرا ایرانی” تبدیل کند. وی می افزاید: Alavi “برای من به چهره اسطوره ای تبدیل شده بود … بنابراین سالها بعد ، وقتی اولین رمان سگ و زمستان خود را نوشتم و (1) ، در واقع ، چشمانم عالی بود. من سعی داشتم در این مورد ادبیات ایجاد کنم موضوع

در کتاب خود ، Mirabedini می گوید: Bozor Al -Lawi رمان های “Salari” (1) ، “Termitas” (1) و روایت (1) را می نویسد ، اما در هیچ یک از آنها نمی تواند موضوع و گره های ساختاری چشمان او را تکرار کند بشر

حسین پاتنده ، منتقد ادبی ، این موضوع را نیز تأیید کرد و گفت: “Alavi موضوعات دیگری از جمله رمان” Salari “را نوشت ، که تقریباً یک سال به سقوط یک خانواده اشرافی می پردازد. رمان بعدی وی در سال 2” موریانه ها است “، که راوی او یک ساواکی است ، و رمان دیگر او” روایت “که در سال 2 منتشر شد ، زندگی یک مبارز سیاسی قبل و بعد از کودتای 6 اوت است ، با این سه رمان. زیرا بله این رمان به دنبال ترویج ایدئولوژی است ، دیگر این رمان نخواهد بود.

پیند در مورد Alavi بزرگ گفته است: من فکر می کنم که Alavi بزرگ ، مانند بسیاری از نویسندگان دیگر ما ، غیرقابل تصور مانده است و جالب است که او خود می گوید محیط من مرا نادیده گرفته است و همکارانم می گویند. کارفرمایان ، اگر نام من را در روزنامه بخوانند ، به آنها نمی رسیدند ، و این می تواند یک درس عالی برای بسیاری از نویسندگان ما امروز باشد که از تحقیر آثار خود شکایت دارند. از آنجا که می بینیم نویسنده ای مانند Alavi بزرگ بی دقتی بوده است.

آلاوی پس از انقلاب سه بار وارد ایران شد: اول آوریل ، 2 و 1 آوریل.

در کتاب خود ، Mirabedini می گوید: Alavi می خواست نویسنده شود. وی در 2 فوریه 2008 در سن نود و سه سالگی در اثر بیماری قلبی درگذشت و در گورستان برلین به خاک سپرده شد. در حالی که پشیمان می شوم: “وقتی می بینم چه آثار ارزشمندی را نوشتند … از دستم غم و اندوهی که کیف من خالی است از دست می دهم و نمی دانم چه اتفاقی برای نویسنده ای افتاد که می خواستید در وسط باشید.”

245

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا