به گزارش خبرگزاری فارسیرو، آنها این آهنگ را با هم می خوانند. این قطعه توسط خود بیات ساخته شده است و حمید حامی یکی از جوانانی است که سعی کرده موسیقی این کوچه نیاکان را بیاورد اما حالا خبر رسیده حامی در آخرین کنسرت خود در کانادا اعلام کرده برای همیشه ایران را ترک کرده است. . و قصد دارد در کانادا زندگی کند. او سپس گفت که امیدوار است زندگی جدید خوبی را در کانادا آغاز کند.
این گزارش مربوط به بابک بیات یا حمید حامی نیست. این نسل از خوانندگانی است که چند نقطه مشترک مهم داشتند. همه از شاگردان مستعد بابک بیات بودند. مردی که آشکارا سعی داشت خلاء خوانندگانی را که در آن زمان در عرصه موسیقی ایران در حال بازتر شدن بود، پر کند و آثاری به ماندگاری آثار گذشته خود بیافریند.
اگرچه نمی توان گفت که او به این ماموریت دست یافت، اما حداقل نسلی را تشکیل داد که به وضوح با بقیه ستارگان پاپ زمان خود تفاوت داشت. به عنوان یک نسل قبل از آنها، آنها قرار نبودند مقاومت فضا را در برابر موسیقی پاپ بشکنند، نیازی نبود شبیه نسخه ای از خوانندگان خاطره ساز که به لس آنجلس رفتند، آنها می توانستند بهترین نسخه خودشان باشند. پس فضا و زمان و چهره هایی مانند بیات که هنوز هم خواننده های جوانی با سبک های مشابه اما تکراری نداشتند تا در همان زمان محبوب شوند.
در این میان موج ساخت فیلم هایی به سبک فیلم های قبل از انقلاب همراه با موسیقی و صحنه های حساس آنها همراه با آهنگی خاص به شکوفایی آنها کمک کرد.
حمید حامی اکنون 48 ساله و مهاجرت او به کانادا دلیل نگارش این گزارش بوده است. بیات حتی نام هنری «حامی شریف» را برای خود انتخاب کرد، پسری خجالتی که وقتی به یک ستاره پاپ در حال ظهور دهه 1980 تبدیل شد، هنوز خجالتی بود. وقتی آهنگ فیلم سام و نرگس بیشتر از خود فیلم تعریف شد همه کسانی که باید هامی را بشناسند.
او اکنون علاوه بر بابک بیات، با آهنگسازان مشهور دیگری از مجید زمینامی، ناصر چشم آذر و محمدرضا چراغعلی گرفته تا شاهین فرهت کار کرده است. روزهای تلخی هم برای این هوادار بود که کم کار بود و گفت که با حنجره اش مشکل دارد، داستانی که در مجلات زرد آن زمان درام ایجاد کرد. در نهایت به گفته خودش با درمان های تکمیلی توانست قدرت حنجره اش را بازیابی کند اما قبلا خبری از آن درخشش نبود البته این موضوع به قدرت حنجره آماتور مربوط نمی شد بلکه بعد از آن . در سال های 93 و 94 با ظهور شبکه های اجتماعی، گویی صندلی یک ستاره پاپ به نسل بعدی سپرده شد.
با گذشت زمان به جز کنسرت های گهگاهی هیچ خبر خاصی از فالوور معلوم نبود تا اینکه در سال 1396 در کنسرت شیراز تصاویری که پشت سر او به عنوان یک خواننده پخش می شد ابهامات زیادی را ایجاد کرد و باعث شد که او برای چندین سال ممنوع است. حالا بعد از چند سال خبر می رسد که او هم رفته است. او این خبر را روی صحنه اعلام کرد و در اینستاگرامش همراه با هشتگ «کانادا» نوشت: وطن وطن چه گفتند… راست گفتند.
یکی دیگر از ستاره های پاپ اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 که ستاره شدنش به بابک بیات گره خورد، نیما مشایی است که اکنون 49 سال سن دارد. جالب اینجاست که او به دنبال دعوتی که در روزنامه همشهری برای عضویت در گروه کر منتشر شد، به تالار وحدت رفت و قرار بود خود را وقف آواز کلاسیک کند. او بعدها کار خود را با حسین سرشار و گرگین موسیان ادامه داد، اما با آشنایی با بابک بیات در سال 1356 همه چیز برای او تغییر کرد.
نکته قابل توجه این همکاری که به عنوان لحظه شکست مشیا به حساب می آمد، خواندن آهنگ پروانه برای فیلم دستان کثیف سیروس الوند بود که نام او را بر سر زبان ها انداخت. عجیب است که بابک بیات دیگر خالق هیچ یک از آثار نیما مشیا نبود، بلکه نام او با بابک بیات و دیگر جوانان مدیون او گره خورده بود. در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 عمدتاً او را در برنامه های تلویزیونی و مناسبت های خاص می دیدیم و خبری از آلبوم های موفق نبود. هوا هم داشت تاریک می شد. سال گذشته نیز اخباری در مورد مهاجرت او منتشر شد، خبری که او هرگز درباره آن اظهار نظر نکرد.
داستان یکی دیگر از اعضای این باشگاه کمی متفاوت است. در حالی که مانی رهنما گل هایش را مدیون بابک بیات است و بیش از دو بازی قبلی با او کار کرد، شهرت او نیز به مسعود کیمیایی بستگی داشت. در واقع او خواننده محبوب این کارگردان برجسته بود. قبل از اینکه کیمیایی با رضا یزدانی آشنا شود و لحن موسیقایی فیلم هایش تغییر کند. مانی رهنما 53 ساله ترانه عطایی ایرج جنتی را خواند و موسیقی فیلم مرسدس را ساخت. پس از آن آثار مهم دیگری از جمله پرنده، فصل پرواز، مرگ ماهی، سقوط، نوحه، قاب و افسانه دل را با بابک بیات ساخت.
او شش سال شاگرد بابک بیات بود و شاید به همین دلیل بود که واروژان را مانند او دوست داشت و در آلبومی به یاد واروژان خواند. گفته می شود که او نیز به ترکیه مهاجرت کرده است. دفعه قبل گفت که به طور کلی ایران را ترک نکردم اما به دلیل شرایط جوی و برخی شرایط دیگر موقتا در ترکیه ساکن شد.
این سه خواننده بارها در کنار هم دیده شده اند، مثلا در برنامه رادیو هفت که منصور باجیان برای شبکه ادوزا اجرا کرد و برنامه ویژه ای با حضور این سه نفر داشت، اما یکی از غم انگیزترین تصاویری است که از آنها دیده ایم. . با هم باشید و همچنان در ذهن بسیاری باقی بماند. دقیقا به روز درگذشت بابک بیات برمی گردد. وقتی همه در خانه جمع شده اند.
مانی رهنما پشت پیانو نشسته و آهنگ “خونه” را می نوازد. نیما مشیا شروع به خواندن می کند. صدایش از عصبانیت و گریه قطع می شود و از اینجا به بعد حامی ادامه می دهد: پدرم می گفت / کینه هایمان را دور ریخته بودیم / در برف و باد و باران / خانه را با دل ساخته بودیم / خانه عشق مادرم بود/ در باغش گل بود اطلس کاشت/ خانه روح پدرم بود/ هیچ چیز نزدیک خانه را دوست نداشت…
22057
