ترند های روز

سخنرانی فرهنگی دولت چهاردهم – فارسیرو

این سوال: “مردم ما از زندگی در کشورشان و از نظام سیاسی آن چه می خواهند؟” به نظر می‌رسد محوری‌ترین سؤالی باشد که همه نهادها و سازمان‌ها باید سعی کنند به آن پاسخ دهند و سیاست‌ها و اقدامات خود را بر اساس پاسخگویی به این خواست صلح طراحی کنند. شهر

نهادهای فرهنگی نه تنها باید پیگیر این موضوع باشند، بلکه باید زمینه طرح این موضوع را در فضای اجتماعی فراهم کنند و زمینه لازم را برای بحث در این باره فراهم کنند. به نظر من در شرایط کنونی می توان به این سوال پاسخ اساسی داد و تاکید کرد که مشکل امروز ایران همچنان بحران همبستگی اجتماعی (اختلاف) است. ابعاد کم و بیش متفاوت این موضوع در تعابیر و مفاهیمی مانند افول سرمایه اجتماعی، بی اعتمادی، سست شدن مبانی اخلاقی، گسستن پیوندها و تعاملات بین دولت و مردم در رسانه ها و زبان بیان می شود از کارشناسان ، فعالان اجتماعی، فرهنگی و سیاسی. ‏

این بحران بزرگ چند سالی است که وجود دارد و موضوع جدیدی نیست، اما زوایای جدیدی به آن اضافه شده است. مردم به دنبال رفاه، آرامش و شادی زندگی در کشور خود هستند و شرط رسیدن به این اهداف تقویت همبستگی اجتماعی است. زیرا در شرایط نابسامانی انتظار رفاه و رشد اقتصادی، شادی و آرامش بیهوده و غیرواقعی است. اکنون چه باید کرد و چه رویکردهایی در اولویت قرار خواهند گرفت؟ به نظر می رسد مردم انتظار دارند دولت در این زمینه تلاش جدی کند و هر دولتی به شیوه خود و با رویکردهای خود به این موضوع می پردازد.

پاسخ ها طبیعی است که انتظار داشته باشیم دولت چهاردهم رویکرد خود را در این زمینه روشن کند. از این زاویه می توان گفت که اولاً وزارتخانه های فرهنگ و ارشاد اسلامی، میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، آموزش و پرورش و علوم، تحقیقات و فناوری و وزارتخانه هایی مانند ورزش و جوانان، معاونت علمی و پژوهشی فناوری، معاونت زنان و خانواده و… گفتمان فرهنگی دولت را ایجاد می کند و البته هماهنگی گفتمانی و رفتاری بین این وزارتخانه ها و نهادها برای توسعه رویکرد و گفتمان واحد ضروری است. زیرا مهم ترین راه توجه ملت به دولت، سیاست های فرهنگی در این دوره است. از جمله رویکردهای مهم، اعتقاد به نقش مردم و متخصصان، واگذاری هلدینگ ها به صنوف و تشکل ها و مشارکت آنها در سیاست گذاری ها و تقویت نهادهای مدنی در حوزه فرهنگی است، به طوری که وزرا و معاونان رئیس جمهور ضمن تبیین سیاست های فرهنگی دولت به فکر افزایش مشارکت مردم در فرهنگ، هنر و دانش و تعمیق گفتار «برای ایران» باشید. مهم‌ترین رویکردی که دولت باید در پیش بگیرد این است که نقش‌های استبدادی را کنار بگذارد و زمینه مشارکت مردم در زندگی فرهنگی را فراهم کند و کار مردم را به دست خود مردم بسپارد. وجه دوم که در سیاست و رویکرد دولت چهاردهم بسیار حائز اهمیت است، کنار گذاشتن سیاست های حذفی و بسنده شدن به حلقه های کوچک جناحی است که ابزاری برای یاس و حذف فرهنگ سازان شده است. نمی توان در عرض سه سال از رونق فرهنگی و پالایش گسترده در عرصه هنر و فرهنگ صحبت کرد. حکمرانی فرهنگی با حذف سلایق مختلف سازگاری ندارد. نمی توان سیاست شفافیت را بست و افراد فرهنگی، رسانه ای و دانشگاهی را نامحرم دانست. نمی شود با افتخار پرونده اهالی فرهنگ و هنر را اعلام کرد و از عدالت فرهنگی صحبت کرد. همه اینها به این معناست که بازگرداندن اعتماد و تقویت انسجام بین نخبگان فرهنگی و فعالان و دست اندرکاران فرهنگ، هنر و رسانه باید از اولویت های حاکمیت فرهنگی باشد. «شکوفایی فرهنگی» و پیشبرد سیاست های کلان فرهنگی مبتنی بر عدالت و عدالت جز با بازسازی امید و اعتماد امکان پذیر نیست. تنوع اجتماعی و فرهنگی یک واقعیت ملموس در جامعه امروز ایران است و تلاش مردم برای درک ارزش‌های چندگانه و متنوع اکنون به ثمر نشسته است و آنها یاد گرفته‌اند که با وجود سلیقه‌های متفاوت، با هم همکاری و زندگی کنند. دولت باید با درک دقیق و درست از تحولات فرهنگی، پایگاه و تامین کننده زیرساخت های لازم باشد و نقش و کارکرد سازنده خود را در تقویت همبستگی اجتماعی ایفا کند. در دولت چهاردهم نمی توان نهادهای فرهنگی را بازیافت و به عنوان «معلم اخلاق» تعریف کرد. فضا، روستا و نیروهای اجتماعی نیز بر مدیران فرهنگی تأثیر می گذارد و بهتر است زمینه گفت و گو و همگرایی را فراهم کنند و زیرساخت ها را فراهم کنند. متأسفانه باید این حقیقت را بپذیریم که یکی از مشکلات و موانع پیش روی دولت این است که سیاست‌های نادرست در رگ‌های نهادهای دولتی ریشه دوانده و افراد و گروه‌ها از این سیاست‌ها منفعت گرفته‌اند و در برابر هرگونه اصلاح و تغییر سیاست مقاومت می‌کنند. آنها انجام می دهند یک مثال “فیلتر کردن” است، که توسط دولت پرداخت می شود، اما منافع مالی به فروشندگان و اپراتورهای VPN می رسد. پایان دادن به این سیاست هم به نفع دولت و هم به نفع مردم است. همین طور حسابرسی که یکی از موضوعات مهم فرهنگی است باید مورد بازنگری جدی قرار گیرد. امروزه هر محتوایی از فیلم و موسیقی گرفته تا کتاب و نوشته های مختلف در دسترس عموم است. حسابرسی در گذشته کارایی و حتی کارکرد اصلی خود را که حفظ پایه های اساسی زندگی اجتماعی است از دست داده است. هیچ کس نیست که از تولید محصولاتی که نفرت و درگیری بین گروه های مختلف جامعه را تحریک می کند، دفاع کند. اگر کسی نیست که نسبت به تمامیت ارضی کشور حساس نباشد. از مؤسسات مختلف انتظار می رود که از این اصول حمایت کنند، اما وقتی حسابرسی با چنین دامنه وسیعی مانند آنچه امروز شاهد آن هستیم مواجه می شود، دیگر نمی تواند آن نقش را ایفا کند. خلاصه اینکه کارگزاران و وزرای فرهنگ و علوم و آموزش و پرورش این دولت باید اعتماد مردم ایران را در شهرها و شهرستانها جلب کنند و در کنار قوه مقننه و قوه قضائیه قدر این وضعیت خطرناک و فرصتی را که این امر به وجود آمده است بدانند. دولت . بازسازی اعتماد و انسجام “وظیفه حکمرانی ویژه” این دولت و به ویژه بخش فرهنگی آن است.

*منبع: روزنامه شرق

5757

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا