زوج هایی که برای دریافت درمان ناباروری به ایالات متحده مهاجرت می کنند

طبق روابط عمومی خانه هنرمند ایران ، صدمین برنامه یکشنبه اسناد و مدارک هنرمندان ایران ، مستند “من به شکوه نگاه کردم” روز یکشنبه ، 6 اوت راه اندازی شد. این کار یک روایت عاشقانه و انسانی از زندگی دکتر اکبر ملکپور و همسرش دکتر شوکووه یوسفی است. این زوج که علی رغم ناباروری و مهاجرت ، عشق و شرکت را روی زندگی خود متمرکز کردند.
پس از پیش بینی فیلم ، یک جلسه بررسی با کارگردان کار و محمد جعفری (فیلمساز و منتقد فیلم) برگزار شد. این برنامه توسط برنامه انجام شد.
این مستند 5 دقیقه ای به زندگی زوجین می گوید که برای درمان ناباروری به ایالات متحده مهاجرت می کنند. اما بعد از اینکه امیدی به زایمان وجود ندارد ، آنها زندگی خود را به علم ، تحقیق و کار اختصاص می دهند. این فیلم با این زوج 5 ساله از طریق عشق سروکار دارد. اعتماد به عکس ها ، نامه ها و مکالمات صمیمی ، روایت شخصی و شاعرانه از تعهد و همزیستی ایجاد می شود.
محمد جعفری ، فیلمساز و منتقد فیلم ، این مستند را “رمانتیک و عاشقانه” توصیف کرد و گفت: “اگر قدرت عشق و این محبت عجیب در دکتر یوسفی نبود ، این زندگی پنج سال طول نمی کشد.” تماشای یک فیلم ساده اما قابل اعتماد ، یک فیلم ساده اما قابل اعتماد بسیار نادر است. ”
او “من به جلال نگاه می کنم” را به عنوان یک کار ساده اما شجاع توصیف کرد که یک لحظه غافلگیرکننده را با یک نسخه هوشمند و صدای ماهر ایجاد می کند. جعفری گفت: “این مستند به گفتگو و مونولوگ بیشتر گرایش دارد ، اما ما را با تأثیرات روی نسخه شگفت زده می کند.” صحنه ها به عنوان یک نامه عاشقانه در اول ژانویه ، تصویر یک پسر 5 ساله عاشق یک دختر 5 ساله و یک نگاه مدرن به عشق در اوج یک دوره سنتی ، یکی از نقاط قوت فیلم است. ”
جعفری افزود: “در پرشور این سالها سیاسی بود ، کودکی که به جای شعار سیاسی خود به عشق پناه می برد و در مورد اولین بوسه او می نویسد ، نگاهی غافلگیرکننده به تاریخ اجتماعی دارد.”
وی همچنین با پذیرش ناباروری ، درمان آن و انتخاب مسیری متفاوت برای بارور شدن آینده (در قالب خیریه و آموزش علمی) از جسارت دکتر ملکپور ستایش کرد.
پیام میرتابریزیان درباره انگیزه فیلم گفت: “دکتر ملکپور عموی مادر من است.” ما از کودکی با آنها مسافر داشتیم. آنها همیشه برای من جذاب بودند. پس از بازنشستگی ، آنها به ایران بازگشتند و پزشک به آلزایمر تبدیل شد. آنها در همان زمان به من اجازه دادند و در سال 3 شروع به فیلمبرداری کردند. متأسفانه ، در پایان همان سال ، این بدتر شد و در سال 2 درگذشت. چند سال بعد ، من با دکتر ملکپور صحبت کردم و با رضایت او ادامه دادم. ”
میرتابریزیان ادامه داد: “در طول پروژه ، من به حروف ، عکس ها و پرونده ها با بیش از 5 تصویر دسترسی پیدا می کنم.” کم کم ، این ایده برای گفتن داستان در مورد زمینه عشق شکل گرفت. “این زوج می توانند از نظر علمی با دیگران قابل مقایسه باشند ، اما آنچه آنها را متمایز می کند عشق است.”
وی افزود: در خانه خود ، عروسک ها جای خالی کودک را پر کرده بودند و پزشک علی رغم آلزایمر ، هنوز نسبت به آنها بسیار حساس بود.
در بخش دیگری از جلسه ، مردم در سالن و به ویژه محمد جعفری به عدم حضور دکتر یوسفی (به دلیل بیماری) اشاره کردند و آن را “سکوت بزرگی” خواندند که باعث شد این فیلم به طور یک جانبه مورد علاقه دکتر ملکور باشد: “ما باید عشق خود را در ذهن خود دوست داشته باشیم. “” “.” “” “”.
جافاری با اشاره به ساختار غیر خطی فیلم و در زمان استراحت در روایت گفت: “لحظه فیلم یکی از نقاط قوت آن است.” به عنوان مثال ، ما نمی دانیم که دکتر یوسففی درگذشت و این باعث تعلیق خواهد شد. “
وی دنباله نهایی را تحسین کرد و گفت: “در سکانس تولد ، ما حضور جلال را می یابیم ؛ گویا مرگ پایان همه چیز نیست. با این طرح ، این فیلم مخاطب را درگیر می کند و به او اجازه نمی دهد که” در یک استیک “در épera” را دوست داشته باشد.
مستند “من به شکوه نگاه می کنم” اولین تجربه نیمه تمام پیام میرتابریزی ، روایتی انسانی ، شاعرانه و ضد نفرت است. این فیلم داستانی از تعهد ، کمبود ، بخشش و باروری معنوی را از طریق عکس ها ، نامه ها و سکوت ها روایت می کند. داستان این زوج که به جای پر کردن خلاء کودک ، دیگران را آموزش داده و عشق عمیقی را در تاریخ شفاهی ما ثبت کردند.
۲۴۲۲۴۳