ترند های روز

“دستگیری پرستاری قاتل” در خانه هنرمندان/ بازنمایی شر در قلب سیستم بهداشتی ایالات متحده

پس از نمایش این مستند ، طبق گفته های خانه هنرمندان ، در حضور زاهرا مشتق (منتقد فیلم) بررسی شد. این برنامه مسئول برنامه بود.

مستند “دستگیری پرستار قاتل” بر اساس کتاب “پرستار خوب: تاریخ واقعی پزشکی ، جنون و قتل” توسط چارلز گریبر (1) ساخته شده است و با یک پرستار آمریکایی به نام چارلز کالن سروکار دارد که به یک زنجیره قاتل تبدیل می شود. در این مستند اقتباس ، مخاطب از طریق مصاحبه با کالن ، همکاران ، کارآگاهان و امی لافرن ، پرستاری که به کارآگاهان کمک می کند ، حقیقت را پیدا می کند.

زهرا مشت در این جلسه گفت: “این فیلم می تواند یک کار وحشتناک و شاید اجتماعی تلقی شود.” چیزهای جالبی در فیلم وجود داشت. بسیاری از صحنه ها در بیمارستان اتفاق می افتد و همین باعث می شود فکر کنم اگر این شخص از نظر مختلف مورد بررسی قرار گرفته باشد. آیا این یک فرد فداکار بود که توانسته است رنج بیماران را ببیند؟ به خصوص بیمارانی که نتوانستند زنده بمانند؟ آیا او آن را نداشت یا رنج او این کار را کرد؟ نکته مهم این است که او حتی بیماران را با امید به زندگی کشته است. بنابراین در مورد آن رفتار چطور؟ این فیلم کد کوتاهی به ما می دهد و تا حدودی با این شخص مرتبط است. اگر مراقب باشید ، پیشینه صحبت های شما شنیده می شود. به نظر می رسد که مادرش عصبانی صحبت می کند ، گویی او هیچ حمایتی ندارد و بسیاری از مشکلات وی مربوط به کودکی است. روانشناسان همچنین می گویند که ریشه بزرگترین مشکلات ما در کودکی نهفته است.

وی ادامه داد: اگر مراقب بودید ، من در یک صندلی با پاهای جمع شده نشسته بودم. من نمی دانم که قابل تحمل است یا خیر. من نمی دانم که کارگردان فیلم در این زمینه چقدر دقیق بود. او قطعاً فرصتی برای صحبت مستقیم با این شخص داشت ، اما ما هیچ صحنه ای برای کارگردان نمی بینیم که با او صحبت کند. من در جایی خواندم که کارگردان عمداً این رویکرد را انتخاب کرده است زیرا او نمی خواست این شخص را تأیید کند و معتقد بود که گفتگوی مستقیم می تواند این احساس را القا کند. با این حال ، من فکر می کنم ما در این فیلم به صدای واقعی شما گوش نمی دهیم.

این منتقد فیلم گفت: “من به یاد می آورم که وقتی سعید هنای ، یک قاتل زنجیره ای در مشهاد که زنان را در یک زنجیره کشته است ، و همچنین نام دیگری ایرانی را کشته است ، که به زودی اعدام شد ، برخی از متخصصان گفتند که این افراد نباید اعدام شوند. واقعیت این است که توجه کافی به این مشکلات وجود ندارد. کارشناسان ، به ویژه کارشناسان ، به ویژه کارشناسان ، به ویژه کارشناسان ، به ویژه متخصصان و روانشناختی ، می توانند اعمال و روانشناختی باشند ، می توانند بار متخصصان باشند ، اما می توانند روانی و روانی باشند.

سامان بایات گفت: “در بخشی از صحبت های خود ، وی به کدهای مستند اشاره کرد.” برای من در این مستند جالب است. این مستند با موسیقی به نام “O Susanna” آغاز می شود ، که موسیقی محلی آمریکایی ما و چیزی شبیه “Dawn Chickn” ما است. یعنی کودکانی که موسیقی را در ایالات متحده آموزش می دهند ، اولین قطعه ای که آنها به آنها آموزش می دهند ، “سوزانا” است. این مستند با “سوزانا” در طول فیلم آغاز می شود که می بینیم کارگردان به آرامی این موسیقی را کند می کند و او را می ترساند. این قطعه بومی موسیقی آمریکایی است و در واقع نماینده آمریکایی ها است. دومین موردی که برای من جالب بود این است که شخصیت مستند از بسیاری از قسمت ها اخراج شده است و بارها دستگیر شده است ، اما دوباره آغاز شده است. به نظر می رسد که سیستم پزشکی آمریکا گناهکار تر است. آیا می توانیم این کدها را با این دو واقعیت قرار دهیم و بگوییم که فیلمساز مسئله این قاتل نیست بلکه یک سیستم درمانی آمریکایی است؟ و انتقاد انتقاد و بسیار حاد؟ آیا می توانیم این موسیقی را به عنوان یک کد برای خرد کردن سیستم پزشکی آمریکا در نظر بگیریم؟

وی گفت: “تصور من این است که از آنجا که فیلمساز در کشورهای آمریکای لاتین سخت کار کرده و در آنجا تحصیل کرده است ، بیشتر تحت تأثیر زندگی در کشورهای آمریکای لاتین قرار گرفته است و این موسیقی مناسب را برای این فیلم دیده است.” اما واقعیت سیستم معیوب این است که دلالت بر خیلی بیشتر دارد. مخاطب با مردم زندگی می کند. افراد در بیمارستان ، حتی رئیس بخش بزرگی یا شخصی که در آخرین مصاحبه ها می گوید: “نه ، او مقصر نبود ، این شخص مجاز و تصویب شد ، بنابراین این مشکل ما نیست.” می دانید ، بیمارستان ها هر بیمار را منبع درآمد می دانند. انگار مردم فقط یک رسانه بودند. ما تفاوت می بینیم ، اما ساکت هستیم. من فکر می کنم این در مورد دیدن تاریخ است و مربوط به روح مدرنیته و انسان مدرن است.

وی افزود: “انسان مدرن انسانی است که فقط به نفع خودش فکر می کند و چیز دیگری را در نظر نمی گیرد.” اولین کسی که به این موضوع اشاره کرد ، یک متفکر مشهور بود که در طول جنگ جهانی دوم گفت: “این مرد مدرن است.” وقتی انسان مدرن آموزش دیده است ، مردم دیگر انسانی نیستند بلکه به عنوان یک عدد هستند. وقتی انسان را به عنوان یک عدد می بینیم ، روح انسان را حذف می کنیم و مرگ او بی اهمیت است. این “ابتذال شیطانی” است. به همین دلیل این موسسه فاجعه مدرنیته را ایجاد می کند. نکته ای که شما گفتید بسیار متفکر است. توجه داشته باشید که دوست و همراهی شما در مورد اطلاع رسانی شک دارند. او فکر می کند: “اگر گزارش دهید ، من شغل خود را از دست خواهم داد. در مورد فرزندانم چیست؟ من امنیت نخواهم داشت.” این سود و زیان را اندازه گیری می کند. اما یک دختر 5 ساله چه کاری انجام می دهد؟ منظورم این است که این یک تضاد عالی است. اگر چنین است ، هرج و مرج واقعاً عالی است. اما باز هم ، احساسات انسانی در مورد آنچه عقل ماشین حساب می گوید بیشتر از آن فراتر می رود.

59243

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا