در کوچه باد می آید و این آغاز ویرانگر است

جایی که می توانست یکی از جاذبه های گردشگری فرهنگی تهران و کشور باشد ، جایی که می توانست یکی از جاذبه های گردشگری فرهنگی تهران و کشور باشد ، سرانجام بخشی از افرادی که عاشق فرهنگ و هنر و اربابان و اربابان خود هستند و آثار با دوام آنها نابود شد.
با این حال ، این که آیا آنها حق برخورد با این خاطرات ارزشمند را دارند ، حق دارند با این حافظه ارزشمند مقابله کنند. ؟
مگر در مواردی که این کشور شخصیت های منحصر به فردی مانند استاد محمد رضا شجاریان نداشته باشد ، ما آثار و بازماندگان او را به حراج نمی گذاریم.
این نمی تواند بخش کوچکی از درآمد کلان شهرداری تهران و انستیتوی هنری شهرداری تهران را برای خرید این خاصیت ارزشمند از منظر میراث معنوی ، فرهنگی و هنری تهران صرف ماندن کند.
مؤسسه دیگری از کانتو دل در خیابان شریعی کوچه کوچه شهید کوچه با آن ساختمان سه طبقه با دیوارهای شیشه ای و سنگی که به منطقه معتبر بودند و منطقه وجود نخواهد داشت ، چقدر میراث سهل انگاری و ساده ای که سالها به یاد می آورد تلاش های معلم شجاریان را به یاد می آورد. بشر و معماری آن منطقه مشخص خواهد بود.
وقتی این شکل بی تفاوت و بی رحمانه از بناهای فرهنگی و بی سابقه کشور را نادیده می گیریم ، چگونه انتظار پیشرفت فرهنگی و ماندگار آثار بزرگ فرهنگ و هنر را داریم.
وقتی صحبت از بناهای یادبود معلم شاجریان ، اوه دیگر بزرگان فرهنگ و هنر است که نامگذاری نمی شوند یا نام هیچ هنر و فرهنگ دیگری برای هیچ یک از این نهادها است.
طبق گفته های Farrokhzad:
در کوچه باد می آید و این آغاز ویرانگر است
*به نظر می رسد که این نوع ملک قبل از دفاع از خود توسط معلم شاجریان به یکی از وراث منتقل شده بود ، که سرانجام تصمیم به فروش نقش خود گرفت.
*شمس لانگانگودی از کلمه جدید “بازار” در شعر “جاودانگی” در شعر معلم شاجریان ، به جای مرگ ، زنده ، متوفی ، متوفی و مشابه استفاده کرد. از آنجا که شاعر ، از طریق آثار ابدی استاد شجاریان ، جاودانگی را برای آنها می دانست.
“مرگ ، با رنگ صداهایی که مردگان و زندگی را می شناسند
و تو
“دوباره متوقف شوید” با دهان خود ، جاودانه است “
ایلیا محمدی نیا: مدیر کارگاه ویژه استاد شاجاریان
۵۷۵۷