درماجرای مناظره اردستانی صدا و سیما قافیه را باخت/ شاید منتظر گزارش آمنه‌سادات ذبیح‌پور هستند

مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: نوشتن دربارۀ ماجرای مباحثۀ دو روحانی شیعه دربارۀ روزهای واپسین حیات دختر پیامبر گرامی اسلام و بحث بر سر دو اصطلاح «وفات» و «شهادت»، حساس است و قصد ورود ندارم اما از دو سه نکته هم نمی‌توان غفلت ورزید: 

۱. مردم و روحانیون و سیاسیون و رسانه‌ها دربارۀ مناظره‌ای گفت‌وگو می‌کنند که در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازیِ فیلتر شده تماشا کرده‌اند نه از صدا و سیما. به بیان دیگر صدا و سیما قافیه را در رقابت باخته اگر چه بعید نیست در حال تهیه فیلمی با صدای خانم آمنه‌سادات ذبیح‌پور باشند تا بعد از تأیید نهادهای امنیتی پخش کنند و موضوع آن هم می‌تواند سیاسی بودن قضیه و دست‌های وهابیون یا انگلیسی‌ها باشد منتها چون روابط با عربستان سعودی حسب ظاهر حسنه است آن را هم باید در نظر بگیرند. یا قصد دارند به این بهانه به خاتمی و اصلاح طلبان طعنه بزنند که چرا موضع شدیدتر نگرفتید کما این که این خط را شروع کرده‌اند. به هر حال فعلا دست نگه داشته‌اند یا انتظار نداشته‌اند کیهان هم فحاشی به سلیمانی اردستانی را تقبیح کند و عجالتا هنوز به نقطۀ موضع‌گیری نرسیده‌اند. 

علی‌ایّ‌حال جدای محتوا و از حیث فرم و بستر انتشار پیام فیلمی در کانون بحث قرار گرفته که از صدا و سیما پخش نشده و گزارش احتمالی آمنه سادات ذبیح‌پور هم اگر تأیید و پخش شود باز بیشتر در همان شبکه‌های اجتماعی دیده خواهد شد. دلیلی از این محکم‌تر بر بی‌فایده‌بودن فیلترینگ زشت؟ 

2. اگر بخواهیم فرای فرم در محتوا هم وارد شویم کلمۀ «وفات» دقیقا معادل «مرگ» و «درگذشت» و خنثی نیست و بار دینی دارد یعنی الزاماً به قصد نقض و نفی در مقابل شهادت قرار نمی‌گیرد. پس این نکته را هم باید لحاظ کرد. این نسبت دربارۀ دو تعبیر مرحوم و شهید هم برقرار است کما این‌که اگر بگوییم مرحوم مطهری به این معنی نیست که با شهید مطهری معارض است. مهم‌تر این‌که به کار گیری کلمۀ وفات برای بزرگان در متون دینی سابقه دارد: 

– در «روضه الواعظین» دربارۀ امام حسن از وفات استفاده شده در حالی که به کار گیری سم هم انکار نشده. 

– در «منتهی الآمال» برای سه امام تعبیر «وفات» آمده است. 

-در کتاب «وَفاة الصدِّیقه علیهاالسّلام» تألیف: علّامه سید عبدالرزّاق مُقَرَّم در صفحه ۱۱۳، ذیل عنوان «یوْم الْوَفاة» آمده: قَدْ قَضَتْ نَحْبَها شَهِیدَهً صابِرَهً مَظْلُومَه… آن بانو در حالی که شهید، بردبار و ستمدیده بود؛ جان باخت… 

یعنی بین وفات و شهادت تعارضی قایل نبودند در حدی که به تازگی مجری صدا و سیما را به خاطر به کار گیری واژه اول به جای دوم واداشتند عذرخواهی کند انگار تعبیر موهنی به کار برده. پس اولا وفات، عام است و شامل شهادت و غیر شهادت می‌شود و نقیض شهادت هم نیست (مثل روز و شب یا فقر و ثروت) ثانیا وفات، معنی دینی دارد و با مرگ و درگذشت غربی متفاوت است و مثلا نمی‌توان گفت: فلان مقام خارجی فوت کرد یا وفات کرد چون بار دینی دارد. در حالی که مرگ و درگذشت، خنثی است. 

– برخی هر دو را به کار برده‌اند. مثل خود امام خمینی که گفتار و رفتار او باید برای کار به دستان جمهوری اسلامی معیار و سنجه باشد و روز تولد فاطمه زهرا به دنیا آمده و قابل به این بود که بعد از رحلت پیامبر جبراییل بر دختر ایشان نازل می‌شده و تا این حد علاقه‌مند بود و قضیه آن حکم درباره برنامۀ رادیویی در اواخر عمر را هم از یاد نبرده‌ایم غالبا می‌گفت وفات و البته یک بار هم وفات و شهادت را کنار هم به کار برد. 

محدّث قمی هم یک جا در کتاب «منتهی الآمال» عبارت «وفات حضرت فاطمه زهراعلیهاالسّلام» را به کار برده ولی در کتاب دیگر خود به نام «بیت الأحزان» در وصف آن بانو می‌نویسد: الشَهِیدَهُ الْمَظْلُومَهُ الْمَقْهُورَه…

غرض این که وفات و شهادت مقابل هم قرار ندارند و جدای آن یادمان باشد تا جایی که من دیده و فهمیده‌ام آن آقای حجت‌الاسلام دربارۀ فضایل و زندگی دختر پیامبر گرامی اسلام صحبت نکرده. بلکه کل بحث آن دو بر سر اتهام قتل با این مدعاست که آن حکایت را با عدالت حضرت علی سازگار نمی‌داند و متضمن جسارت به دختر پیامبر نیست و اگر هم چنین برداشتی صورت پذیرفته در ویدیوی اخیر درصدد توضیح برآمده است. 

به لحاظ تاریخی و نه ورود به جنبۀ محتوایی دربارۀ مقولۀ «شهادت» می‌توان گفت قضیه تازه هم نیست و یک یادآوری مناسبت دارد: 

مهدی فخیم‌زاده کارگردان سریال «ولایت عشق» دربارۀ رعایت موارد تاریخی زندگی امام رضا علیه‌السلام در مصاحبه با روزنامۀ خود صدا وسیما (جام‌جم) گفته بود برخی قایل به شهادت امام رضا نیستند ولی ما طبعا منابعی را مد نظر داشتیم که قایل بودند و گرنه اغلب نبودند. 

احتمالا این پرسش پدید می‌آید که پس چرا می‌گویند «مشهد» حال آن که مشهد تنها به معنی محل شهادت نیست و به معنی محل شهود و حضور هم هست کما این که در بصره مشهد امام علی داریم چون در آنجا متوقف و مدتی مقیم شده و همان جا همسری اختیار کرده و فرزندان همان همسر هم در کربلا کنار فرزندان دیگر به شهادت رسیدند. (نام همسری که اختیار کردند: لیلای نَهشَلی و نام فرزندان این وصلت که در کربلا شهید شدند: ابوبکر و عبیدالله. 

ناصر خسرو می‌نویسد: در بصره به نام امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی طالب صلوات‌الله علیه سیزده مشهد است. یکی مشهد بنی‌مازن است… امیر المؤمنین دختر مسعود نهشلی را به زنی اختیار کرده بود و این مشهد سرای آن زن است و ۷۲ روز در آن خانه مُقام کرد و بعد از آن به جانب کوفه بازگشت. مشهد دیگر پهلوی مسجد جامع است و آن را مشهد باب‌الطیب گویند… باقی ۱۱ مشهد دیگر هریک به موضعی دیگر بود و همه را زیارت کردم…) 

دیگر این که احساسات اهل سنت به دختر گرامی پیامبر را هم در نظر بگیریم و این که آن‌ها به خاطر علاقه به هر دو سوی قضیه نمی‌توانند نسبت قتل را باور کنند و دچار مشکل می‌شوند. 

در این مباحثه ادبیات و الفاظ بسیار حساس و مهم است. هم از جانب منتقد روایت شهادت تا خدای ناخواسته تصور نشود به عزیزترین یادگار پیامبر و عزیز دل مسلمانان و خاصه شیعیان کمترین جسارتی روا شده. جایگاه فاطمه زهرای عزیز نزد شیعیان چنان است که به رغم آیه بسیار صریح ۴۲ سورۀ عمران دربارۀ مریم ترجیح می‌دهند آن را تا قبل از تولد فاطمۀ زهرا بدانند: 

نص صریح آیه این است: وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَیٰ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ

وهنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم! قطعاً خدا تو را برگزیده و پاک ساخته، و بر زنان جهانیان برتری داده است…

مفسرین شیعی اما آن را تنها نقل گفت‌وگوی فرشتگان با مریم می‌دانند تا نگران سرزنش به خاطر بارداری قبل از ازدواج نشود نه این که منظور این باشد مریم از همه زنان برتر است بلکه فاطمه برتر است. 

ملاحظه دیگر باید از جانب منتقدینِ منتقد باشد که برخی از طبقۀ مداحان هستند. به دو دلیل: هم به خاطر الفاظ زشتی که به کار می‌برند و هم این که قرار بود مداحان ذیل روحانیون باشند نه روحانیون پیرو مداحان. 

به هر صورت در این گونه مواقع اگر قرار باشد قضیه بیخ پیدا کند گزارشی با صدای آمنه‌سادات ذبیح‌پور پخش می‌شود که غالبا بر اساس اتهامات امنیتی است.

 

حمیدرضا ریحانی

دیدگاهتان را بنویسید