ترند های روز

خوشحال بودن

یک برنامه جمع و جور بدون سخنرانی مختصر و مفید با یک نمایش کوتاه و مفید توسط سیف الله صمدی ، که دو دهه در ماه مارس در مرکز شهر خاکستری و ترافیک خسته کننده در آخرین روزهای روز در مرکز شهر خاکستری بوده است.

این مراسم از توانایی اتاق غرق شده بود ، و جماعت مشتاق و تقریباً یک سوم ظرفیت اتاق نشیمن در حال تماشای داستان بود و فیلم مستند همزمان در دو راهرو بود.

مستند پرتره علی دهباشی یک مستند طبیعی خوب بود که ناشی از طاعون مستند سخنگو بود و مصاحبه با شخصیت هایی که قرار است پرتره مستند را برای بیننده ارائه دهد ، در متن مستند به خوبی ادغام شده بود ، و انواع سفرهای مصاحبه به متن اصلی فیلم باعث شد فیلم طولانی مدت باشد. سکوی اصلی علاوه بر کمک به رویدادهای فرهنگی یا تحقیقات فرهنگی ، کار روزانه دهباشی در دفتر و تهیه مجله بوخارا ، بازدید از دوستان و مشارکت بود. به عنوان مثال ، جذابیت این فیلم ، جایی که مجله Bukhara در حال آماده سازی برای نویسنده ، نوستالژی و خاطره بازی با دارندگان و صفحات و صفحات معمولی در صفحه دستی بود و برای نسل امروز یک روند ناسالم ، ناخوشایند اما جالب و جالب را تماشا می کرد. با این حال ، این بخش از فیلم همچنین بخشی از کار Dehbei را نشان داد و شاید دلیل موفقیت و استمرار ده ها سال آغاز شده باشد. حقیقتی که بر بخشی از فیلم فیلم خود تأکید دارد ، و آن مدیریت و تا حد زیادی توسط خود دهباشی می گوید که من به توصیه ای که باید همه کارها را انجام دهم به همان اندازه (به استناد به جایی در فیلم) اعتقاد ندارم ، یک حقیقت تلخ که بارها و بارها به عنوان مشخصه فرهنگ و ماهیت مردم توصیف شده است. کار تیمی در اینجا ادامه نمی یابد و به پایان نمی رسد یا به کار تیمی عادت نمی شود.

اما این مراسم بار دیگر در سرزمین فرهنگ و هنر در این زمین برگزار می شود. چگونه نهادهای رسمی فرهنگ فرهنگ هرگز با کمک افرادی مانند دهباشی ، که عملکردهای زیادی در فرهنگ و انتقال انجام داده اند ، انجام نداده اند و حتی گامی به سمت تبلیغات نمی گذارند.

نکته مهم دیگر که امشب انجام می شود ، در مقایسه با دو یا سه دهه گذشته که مشتری امروز بود ، وقایع فرهنگی هنری بود ، این بود که اکثر شرکت کنندگان چهره های هنر و فرهنگ را نمی دانستند ، که شامل خود علی دهباشی نیز می شد ، اما مشتاق حضور در این مراسم بودند. او بعد از چند دقیقه از یک زن میانی سخنرانی کرد تا با او تماس بگیرد ، لطفاً ما را به ما ارائه دهد ، و من صدایی را در جمع نشنیدم و برعکس ، جوانی که پشت سر من بود گفت که قطب به -دین سادنگی و جالب ترین واکنش جوانی دیگر که نام خود را پس از صمدیان ارائه داد. این پوستر به چهار نماد اصلی این جشن ، یعنی سینما ، کارتون ، عکس و طراحی ، و باز هم ، کسی دوست دارد چهره ها را معرفی کند ، و اکثر شرکت کنندگان در عباس کیارستامی ، کامبیز درباخش ، بهمن ژاللی و مورزا مامیز در این پست تصاویر خود را نمی دانستند.

وضعیت گروسسکی ، با اضطراب ، امید و تعجب ، جامعه ای که عاشق فرهنگ و هنر سرزمین اوست ، اما به نظر می رسد بیابان ناپدید شده در بیابان یا در خیابان پر از مردم پر از نئو کولور است. نه در رسانه های رسمی و نه در مظاهر جذاب چیزی را مشاهده نمی کنید.

در این شرایط است که تلاش ها و تلاش های علی دهباشی برای شناسایی ، ثبت نام و به یاد آوردن تأثیرات فرهنگ و هنر ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است. رودکی “یا بوخارا خوشحال و دیر است”

۵۷۵۷

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا