ترند های روز

حضرت ابراهیم؛ «یک جفت لباس زندانی به من بدهید تا به خانه ببرم»/ تنازی که قبل و بعد از انقلاب زندانی سیاسی بود.

حسین قره: سید ابراهیم نبوی در دوره ای به اوج رسید که جریان های سیاسی در مقابل هم قرار گرفتند تا یکدیگر را از میدان خارج کنند. او متعلق به جنبش اصلاحات بود که امید به تغییر را در جامعه به ارمغان آورد. وی به واسطه تحصیلات سیاسی و حضور در وزارت کشور به عنوان مدیر دفتر سیاسی از سال 61 تا 64 در روزنامه نگاری تحلیلی موفق بود و شناخت دقیقی از جریان ها و گروه ها داشت. با این حال، ذوق او در طنزنویسی عالی بود. دانش سیاسی سید ابراهیم نبوی از او طنزپردازی خاص ساخت، آن هم در دوره ای که طنزپردازی محدود بود و همه طنزپردازان مجرب ایران را ترک کردند یا دست از نوشتن برداشتند و کسانی که در عرصه ماندند تنها یک فرصت داشتند: هفته نامه گل آقا. به اعتراف خودش علاقه خاصی به ادبیات داشت و خود را بیشتر نویسنده می دانست تا سیاستمدار.

ستون طنز در مطبوعات کمیاب و اسامی اندک بود. نبوی اما با حضورش ستون طنز روزنامه ها را احیا کرد، طنز نویسی را با قلم و نثر مختلف در روزنامه های مختلف احیا کرد و بار دیگر طنز نویسی مشروطه و دوره هایی از پهلوی دوم جان گرفت. او مخاطبان زیادی داشت و مردم برای خواندن طنز او روزنامه می خریدند.

او مانند هر طنزپرداز دیگری روی خطوط قرمز راه می رفت و گاهی از آنها عبور می کرد و در هر جایی حتی در دادگاه در مقابل قاضی وقت سعید مرتضوی شوخی می کرد.

زمانی که وی پس از گذراندن مدت در سلول انفرادی و زندان در دادگاه حاضر شد به سعید مرتضوی گفت: اگر اکبر گنجی اینقدر از لباس زندان ناراحت است، حاضرم وقتی از زندان بیرون آمد لباسش را به او بدهم. آن را به خانه ببر و نمی خواهم کاری انجام دهم که منجر به زندانی شدن من شود. وی افزود: پیشنهاد می کنم مسئولان زندان به تعدادی از زندانیان علاوه بر یک ست لباس دولتی که به عنوان لباس فرم به آنها می دهند، هنگام خروج از زندان یک دست لباس نیز بدهند تا با دیدن او در خانه، او را ببینند. کمی بیشتر مراقب خودشون باشند (خنده حضار)» (به نقل از ایرنا)

نبوی در همان جلسه آنقدر شوخی کرد که فقط تبرئه شد. نبوی در جلسه دادگاه القائات زیادی کرد که اگرچه دفاعیات جدی او بود. اما عموم مردم باور می کردند که او همه اینها را به شوخی می گرفت و در آستانه طنز قرار داشت و شاکیان چیزی جز بیهودگی شکایتشان به دست نیاوردند. وی در همان دادگاه گفت: «اگر چیزی را معقول و صحیح ندانم، به زور نمی پذیرم و اگر چیزی را صحیح بدانم، لحظه ای از اظهار عیب و اشکال خودداری نمی کنم. برای توضیح می گویم که من از سادات هستم و مطلقا آذری هستم پس زیر بار زور نمی روم حتی اگر نیرو خیلی قوی باشد.

سال ها بعد که قاضی مرتضوی دستگیر و روانه زندان شد، نوشت که انزوا و سفیدی مطلق سه ماه با او چه کرد. متنی که دیگر خنده دار نبود.

پیامبر از کجا آمد؟

او پیامبر آذری بود. اما در سال 1337 در آستارا به دنیا آمد، احتمالاً به دلیل شغل پدرش، بارها در شهرهای دیگر ایران از جمله رفسنجان، جیرفت و… مسافرت و اقامت داشت، در سال 56 وارد دانشگاه پهلوی شیراز شد و در رشته جامعه شناسی پذیرفته شد. . . او پیش از این شور مذهبی و انقلابی داشت و در سال 52 دستگیر شد و مدت زیادی را در زندان گذراند و همین امر باعث شد تا با محمدعلی رجایی اولین نخست وزیر فقید انقلاب آشنا شود.

نبوی بعد از انقلاب در دولت بود تا اینکه به دانشگاه بازگشت و با انتقال به دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد.

حضرت ابراهیم؛

پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات و گشایش فضای مطبوعاتی، وی از اولین روزنامه نگاران و سیاستمدارانی بود که در سال ۱۳۷۷ به اتهام اقدام علیه امنیت کشور به مدت یک ماه دستگیر شد و بار دیگر به اتهام توهین به مقامات دولتی متهم شد. و توهین به نظام جمهوری اسلامی در سال ۱۳۷۹ به زندان اوین رفت.

پس از زندان، خاطرات آن روزها را در قالب کتاب «دفترچه خاطرات اتاق شماره 6» منتشر کرد که باز هم با استقبال مردم مواجه شد. البته او کتاب های زیادی در زمینه طنز نوشت که هر کدام در آن زمان مخاطبان زیادی داشتند که از آن جمله می توان به ستون پنجم اشاره کرد.

پیامبر در سال 1381 برای همیشه ایران را ترک کرد و در سال های دوری از وطن به انواع طنز از جمله استندآپ کمدی های مختلف روی آورد و به طنز نویسی ادامه داد. اگرچه او در برخی از نامه های خود از خشونت سیاسی انتقاد کرد. اما همیشه دوست داشت به ایران برگردد. هر دولتی که کوچکترین امیدی به بازگشت او می کرد به او سلام می کرد و عزم خود را برای بازگشت ابراز می کرد و حتی او را تهدید می کرد. فرصتی که هرگز محقق نشد و طناز آخرین روایت را با تلخی مرگ خودساخته به پایان رساند.

۵۷۵۷

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا