جشن Mehdi Fakhimzadeh توسط Davood Mirbagheri: کارگردانی که می داند چه می خواهد/ Roya Noahali یک بازیگر احمقانه است و من او را دوست دارم

وی گفت: “وقتی من پلیس زنان تلویزیون را آوردم ، او هنوز هیچ فیلم و فیلم تلویزیونی را به تصویر کشیده بود.”
شما بخش هایی از گفته های خود را می خوانید:
*با پیروزی انقلاب اسلامی ، من کار خود را شروع کردم و اگرچه قبل از انقلاب فیلم های زیادی را بازی کردم ، اما آنها هیچ ارتباطی با من نداشتند.
*من از ابتدا به فیلم های پلیس علاقه مند بودم. حتی اکنون ، اگر می توانم ، دوست دارم به فیلم های پلیس برگردم. “خواب و بیداری” نیز با پیشنهاد آقای غالیباف انجام شد. ابتدا فکر کردم قصد دارم یک فیلم تبلیغاتی بسازم. اما غالیباف به من گفت که ما می خواهیم عکسی از پلیس مدرن داشته باشیم. وی گفت: “همه فکر می کنند که پلیس 50 سال پیش همان نماینده سابق است ، اما ما می خواهیم پلیس مدرن را در جامعه صنعتی امروز به تصویر بکشیم و سرانجام این کار انجام شد.”
*در ابتدای انقلاب ، دفتر من سرپرست بود. در آن زمان ، آنها برنامه ترافیک را قرار داده بودند و من به دلیل کار اداری مجبور شدم با موتور سفر کنم. یک روز ، هنگامی که من نگهبانان را پشت سر گذاشتم ، دیدم که برخی جمع شده اند و پر از مردم هستند. من جلوتر رفتم بعضی از افراد ذهنیت را آزار می دادند. وقتی به جلوی من رسیدم چون آنها مرا می شناختند. دست شما را نگه داشتم و به سمت موتور رفتم و به خانه رسیدم. وقتی پیاده شد ، دست من را تکان داد. من آن را دوست داشتم و فکر کردم می تواند یک فیلم باشد. من شروع به بررسی ناتوانی های روانی ، ذهنی و روحی ، رفتاری و آناتومی کردم. من در تقاطع Valiasr به مدرسه او رفتم. دیدم که همه آنها لباس هستند. من یک سناریو ، تهیه کننده و کارگردان بودم و فکر نمی کردم بتوانم در این نقش بازی کنم.
من برای پخش کاغذ با مهدی هاشمی تماس گرفتم. اما او در محل کار بود. من همچنین با مرحوم محمد موتی صحبت کردم. اما او نتوانست بازی کند. من در کاغذ روان بودم ، اما به عنوان راهنما. یک روز ، در حالی که برای دستیاران خود توضیح می دادم ، ناگهان صدای شخصیت را درست کردم و تصمیم گرفتم خودم کاغذ را بازی کنم. فردا به شیراز رفتیم و تمام کارها فیلمبرداری شد. در طول بازی سعی کردم کسی را انجام ندهم. من سعی می کردم به عنوان یک قدرت ذهنی بازی کنم. این نقش نمک بود.
* من بیش از یک سال است که در مورد سری امام دعا می کنم. او می دانست که ما نمی توانیم چهره آهنربا را نشان دهیم. اما این کار از نظر جسمی و جسمی انجام شد. ما در مطالعه (SABA) کار کردیم که هنوز کامل نبود. یک روز ، اکبر زنجانپور با Nemati Farrokh وارد استودیو شد. وقتی صدای بلند و آموزش دیده نعمت ها را دیدم ، آن را انتخاب کردم تا نقش امام رضا را بازی کند. من به Farrokhi به شما گفتم ، اما چهره شما دیده نمی شود ، فقط فیزیک و صدای شما نشان داده می شود. نماتم پاسخ مثبت داد و تا روز آخر با ما بود. حتی برای بالا رفتن و پایین تپه ها ، گفتم که اگر می خواستیم یکی را بسازیم ، و او گفت نه ، من خودم بازی خواهم کرد. او تعهد قابل توجهی داشت ، زیرا او متحیر شد و نقش بسیار معتبری ایفا کرد. من فکر می کنم که اگر نماتم فارروک به آن روز نمی رسید ، او نمی توانست انجام دهد.
* ماریلا زاری مجری بود و بازیگر شناخته شده ای نبود. ابتدا برخی از بازیگران را انتخاب می کنیم. اما هیچ کس اسب یا ترسیده را سوار نمی کند. اما وقتی ماریلا زاری وارد شد ، او شروع به سوار شدن کرد و به گروه پیوست.
*وقتی من تنهایی فرمانده را انجام می دادم ، امام علی (ع) هنوز آغاز نشده بود. آنها مرا به کارگردانی Gholamreza Mousavi ، که تهیه کننده این کار بود ، ارائه دادند.
*Davood Mirbaqeri ؛ او کارگردانی است که می داند چه می خواهد یا نمی خواهد. من واقعاً دیوید را دوست دارم و هرگز نتوانسته ام دوستی را از سینما جدا کنیم. از ابتدا ما کارهای تاریخی انجام می دادیم. من پذیرش زیادی دارم
* رویای نولی ؛ بازیگر بسیار باهوش است و من او را خیلی دوست دارم. این بازیگر بسیار چشمگیر است. به نظر می رسد که او در سریال پلیس من از شخصیت ناتاشا خلاص نمی شود و همه آنها مدت طولانی او را می شناختند.
23302