جایزه ادبی جلال آل احمد باید بتواند به دل رادیکالیسم او بنگرد/ نیاز به یادآوری پرتره گلابدری
به گزارش خبرگزاری فارسیرو به نقل از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، نام جلال آل احمد در تاریخ فرهنگی معاصر ایران به قدری مهم و تأثیرگذار است که خط کشی یا نادیده گرفتن آن باعث می شود فاصله بین این داستان و بسیاری از فصل های مهم آن. با توجه به این اهمیت، باید نویسندگانی را که متأثر از اندیشه و قلم جلال بودند نیز مهم دانست، زیرا دلیل اصلی تأثیر جلال – چه به عنوان داستان نویس و چه به عنوان محقق و نظریه پرداز عرصه فرهنگ – رادیکالیسم او در نقد بود. . . محمد آسیابانی در یادداشتی بر لزوم دریافت جایزه ادبی جلال آل احمد به برخی از نویسندگان متاثر از جلال اشاره کرد. این یادداشت را در زیر بخوانید:
1. جلال آل احمد نویسنده ای بود که در دهه های 1920 و 1930 شکوفا شد و بر گفتمان روشنفکری دهه 1940 تسلط یافت: پس از مرگ او از شهرت او کاسته نشد، بلکه تا پیروزی انقلاب با انواع گفتمان های خصمانه و مخالف آمیخت. انقلاب اسلامی. ایران و خودش تبدیل به منظره ای گریزناپذیر و بی نظیر شد. شیفتگان او از همه مکاتب و مذاهب قاطعانه در مورد میراث او بحث کردند و نکات و نکاتی از سیر و سلوک فکری و انگشت او را گوشزد کردند. آنها ادعا کرده اند که تقریباً همه آنها به رادیکالیسم خشن و خشمگین او نسبت به غرب سرمایه داری امپریالیستی و بومی سنخی اشاره دارد. اما این تمام سوال نیست.
2. جایزه ای که به نام و شخصیت جلال آل احمد نسبت داده می شود، طبیعتاً باید در حد عمر کوتاه و پربار فکری او باشد. جایزه جلال باید شخصیتی باشد که او را نشانه میگیرد و در قلب امروز مینشیند و نوعی ادبیات بومی جایگزین را نشان میدهد. بررسی وقایع زندگی جلال نشان می دهد که او در طول 46 سال زندگی اش آنقدر وقفه ها و اضافه شدن ها را تجربه کرده است که جایزه ای به نام او باید همه این ابعاد را در نظر بگیرد وگرنه سناخی به شدت سیاست واحد استاندارد را دنبال خواهد کرد. جایزه جلال باید بتواند به قلب رادیکالیسم خود بنگرد و آن را جشن بگیرد.
3. جلال نویسنده و سخنوری بود که در زندگی کوتاه خود سعی کرد تقریباً تمام سخنرانی ها و گفتارهای کوتاه زمان خود را درونی کند و در ژانرهایی مانند رمان، داستان کوتاه، مقاله، گزارش، داستان سفر، تک نگاری جغرافیایی، پرتره، و غیره .حوزه نفوذ خود را بگیرید و گسترش دهید، اما ما به همان سخنرانی ها و سخنرانی های کوچکی که برای داوران و بنیانگذاران جایزه جلال مهم به نظر می رسد برمی گردیم: مقابله. سوسیالیسم در جنبه های ضد امپریالیستی و ضد استعماری و دقیقا خط سوم یا سیاست عدم تعهد در مقایسه با سوسیالیسم قدرت های بزرگ که تهذیب و تعمیق تنهایی و انزوای هستی را در عصر کامل دنبال می کند. مزخرف که البته می توان آن را نیهیلیسم نیز نامید، با تکیه و تاکید بر عناصر سازنده بومی فرهنگ و تحولات و مظاهر آن در مواجهه با یکنواختی و یکنواختی فرهنگی، حتی اگر از غرب صادر شود، کشف اقلیم ها و جغرافیاهای رها شده در پیله. و فراخوانی آنها و بازنمایی خلاقانه آنها، بازنویسی و بازگویی اشکال قدیمی داستانهای باستانی و پیوند آنها با زمینه و زمان مدرن و واقعی ساختن آنها.
پس از کشف جغرافیاهای عجیب، چه «خیسی در میقات» و چه فردی از استان عزرائیل، در قالب و جایگاه نوعی پرتره روح رنجور انسان معاصر، داستان سفر بنویسید. بازگويي حديث پس از آشكار كردن باطن رازدار، يا مبناي شجاع ترين گونه ادبي اعتراف و… اينها مراكزي است كه دارندگان جايزه ادبي جلال آل احمد بايد و شايسته تلاش خود را به آن اختصاص دهند. به این گونه دانش ها و ایده ها و اضافه کردن آنها به لایه های آنها.
4. تونی بنت; اخیراً نظریه پرداز حوزه فرهنگ و سیاست فرهنگی، در مقابل الگوهای یک خطی و منفی ارتباط دولت و روشنفکران، گفت و گوی بین ارکان حکومت و روشنفکران را مطرح می کند، به گونه ای که حوزه کلی فرهنگ در دو حالت – تلاش مشترک، امکان باروری و تولید که تأثیر بیشتری و عمیقتر بر تودههای مردمی به دست آورد. البته این افق زمانی امکان پذیر است که هر دو طیف وجودی شناخته شوند.
این گفت و گو و همکاری می تواند با واسطه های مختلف انجام شود و ایجاد جوایز و جشنواره ها یکی از مهم ترین جلوه های این گفت و گوی دوسویه است. سیاستگذاران جایزه ادبی جلال آل احمد باید اقدامات موثرتری برای تعمیق این گفت وگو و مشارکت انجام دهند و بخش مهمی از این صداهای ناخودآگاه، کم شنیده و حتی ناشنیده را بشناسند و در واقع فضای عمومی فرهنگ را تبدیل کنند. چند فرهنگی آوازی مطابق با ماهیت استاندارد رفتار چند جانبه فکری جلال.
5. به راستی باید در تمام عمر از نویسنده ای دانشمند و عاصی یاد کرد که به حق جلال و نام و شخصیت او را به ارث برد و به هیچ وجه از این خط عدول نکرد و در فقر و تنگدستی زیست و مرد: محمود گلابدره ای. بزرگوار گلابدره ای و او رزمنده ای بود که با دلی سوزان خط و پیوند سلف خود جلال آل احمد را دنبال کرد و نثر و سبک او را به رادیکال ترین شکل پذیرفت. و سبک و انرژی های فکری جلال آل احمد را با نامه های خود رها کرد و این در مقابل فرقه گرایی عظیمی که به وجود آمد و به جلال نسبت داده شد، کار بسیار دشواری بود.
گلابدره نامی بلیغ بود که از دهان جلال بیرون آمد و با اینکه بی نظیر و بی نظیر بود، نافذ و تأثیرگذار بود. حتی اگر عده ای بخواهند آن صدا را به نفع خود مصادره کنند، آن صدا همیشه منحصر به فرد خواهد بود. جایزه جلال می تواند پرتره گلابدره را به عنوان شخصیت و روش منحصر به فرد جلال آل احمد به یاد آورد و حتی به یاد آورد و آن را چهره تلاش او قرار دهد. به خاطر سپردن گلابدره ای در واقع به فعلیت رساندن صداهایی است که از دل سنت روشنفکری جلال برخاسته اند، اما در ردای انواع فرقه گرایی «شبه جلالی» کمتر یا اصلا شنیده نشده اند.
۲۴۴