تولد پدری برای شعر نو ایران
به گزارش خبرگزاری فارسیرو، علی اسفندیاری شاعری که بعدها به «نیما یوشیج» شهرت یافت، در 21 آبان 1276 برابر با 20 آبان 1376 در دامان زیبای البرز در منطقه ای به نام یوش به دنیا آمد. ، در نور مازندران.
به گزارش خبرنگار ایرنا، این شاعر متجاوز 62 سال زندگی کرد و با اندیشه ها و اشعار قوی و مستدل ادبی خود، معیارهای کهن شعر فارسی را که تغییر ناپذیر، مقدس و جاودانه به نظر می رسید در هم آمیخت و طرحی نو خلق کرد.
نیما اولین شعر خود را به نام «قصه رنگ پریده» در 23 سالگی سرود و در آذرماه 1301 «افسانه» را که بیانیه یا اعلامیه او بود خلق کرد و بخشهایی از آن در مجله «قارن بیستم» به چاپ رسید. تصحیح «میرزاده عشقی». او منتشر شد و متعاقباً آثار ماندگاری چون گل مهتاب، ققنوس، مرغ غم، پریان، با گوروب، دارو، ری را و شهر شب نوشت.
در اواخر عمر بر اثر سرمای شدیدی که زادگاهش یوش را گرفت، به ذات الریه مبتلا شد و برای معالجه به تهران رفت، اما معالجات بی نتیجه ماند و در 22 آذر 1338، نیما یوشیج، نورافشانی جدید. شیوه زندگی شعر فارسی درگذشت و در تهران به خاک سپرده شد و در سال 1372 بنا به وصیتش پیکرش را به روستای یوش بردند و در صحن خانه اش به خاک سپردند. محل تولد
ای مردمی که در ساحل نشسته اید، شاد باشید و بخندید.
یک نفر در آب می میرد.
یک نفر هست که مدام دست و پایش را می زند.
در این دریای تاریک و سنگین که می دانی
آن لحظه ای که مستی از رویای رسیدن به دشمن.
وقتی فکر می کنی بی فایده است
که دست ناتوانی را گرفتی
برای توسعه ظرفیت بهتر
اون موقع که دلت تنگ میشه
کمربند روی کمرت…
نمونه ای از شعر نیما است که علیرغم رعایت وزن، محدودیتی در طول بیت به عنوان کوچکترین جزء شعر وجود ندارد و ایجاز و طول مصراع ها بر اساس بافت شعر تعیین می شود. شعر کلمات و نفس کشیدن در هنگام خواندن شعر.
شعر نیما نقطه مقابل شعر کلاسیک و قافیه قرن های متمادی است و او قافیه را به عنوان زنگ شعر پذیرفته است، اما از تکرار منظم و منظم آن صرف نظر کرده و بر حسب ضرورت از قافیه استفاده کرده و در پایان مصراع ها برای رها کردن غل و قافیه، بگذار ملکه شعر آزادانه حرکت کند و هر چه دلش می خواهد بی زحمت بیان کند.
او در مورد فرم شعری خود به صراحت توضیح داده است: قالب شعری من حاصل ذوق و طرز فکر من است، می خواهم شعر یک دکلماسیون باشد، موسیقی آن موسیقی عروضی نیست، بلکه موسیقی طبیعی است که با عروض ارتباط برقرار می کند.
به گفته معلمان زبان و ادبیات فارسی، نیما شعر آزاد را می دانست و به دلیل آشنایی با شعر اروپایی، محدود به قالب نبود و آن را وارد زبان فارسی کرد و قانون شکنی او باعث شد تا در جلسات شورای شهر سروصدا شود. شاعرانی که در ابتدا بعید به نظر میرسید که مردم او را بپذیرند، اما نیما که سیاستمداری دوراندیش در عرصه ادبیات بود، گویی پایان کارش را میدانست، سنگهای بنای ادبی خود را پیگیرانه گذاشت.
نیما می گفت: شعر فارسی را باید اصلاح کرد، تکرار می کنم نه فقط از نظر فرم، بلکه از نظر شیوه کار.
طولی نکشید که شعر نیمایی به عنوان یکی از قالب های شعری جای خود را باز کرد و پیروان نیمایی نیز مانند هر ابتکاری که پس از نخستین ابتکار به وجود می آید، قالب ها و سبک های جدید و متفاوتی را نسبت به شعر نیمایی و مدرنیسم ابداع کردند. حتی در شعر ترکی، شاعرانی از زبان های محلی دیگر نیز رواج یافتند.
اسماعیل شاهرودی از اولین پیروان نیما بود که از نظر بافت کلام نوعی شعر اجتماعی استخوانی ارائه کرد و البته آثار اولیه او عموماً متاثر از نیما است به گونه ای که انتخاب واژه و استفاده از واژه ها نیز موید توجه شاعر به شعر نیما است، اما در آثار بعدی زبان شعر به بلوغ و شکوه خود رسیده و مستقل شده است.
احمد شاملو شعر سپید را که به شاملویی یا نثر نیز می گویند، تحت تأثیر نیما سروده است و این شعر عاری از هر وزن عروضی است، اما دارای موسیقی و ملودی است و هارمونی معنایی دلیل آمیختگی است. از شعر سپید که با وجود ظاهر ساده و بدون محدودیت، سرودن آن هرگز آسان نیست.
مهدی اخوان الطلیحی آمیزه ای از شعر کهن و سبک نیمایی به دست آورد و مجموعه ای خاص به سبک خود پدید آورد و با مهارتی که در شعر حماسی داشت، تأثیر عمیقی بر شعر معاصر گذاشت.
سهراب سپهری تحت تأثیر نیما تخیل و زبان خود را از قید سنت ها رها کرد و سبکی منحصر به فرد ابداع کرد که در عین بهره مندی از شعر و وزن نیما، از نظر مفهومی و محتوایی متفاوت است.
او در اشعار خود تصاویر خلاقانه ای دارد و اغلب مفاهیم بزرگ انسانی را با بیان و نگاهی آمیخته به فلسفه ارائه کرده است و در نهایت در سیر تحول میراث نیما، قالب های دیگری چون فرانو، موج نو، حجم و… بعدها آثار ادبی نیما و ادامه روآن نیما پیروانی پیدا کرد و امروز شعر نو نیما به تمام زبان هایی که می شنویم تکرار نشدنی است و با جوک های مختلف به طنز می پردازیم.
نیما در نامه های خود می نویسد: «شعر نشانه زندگی عالی و بسیار انسانی است، اما در نظر داشته باشیم که وزن و قافیه تنها نماینده این فضیلت نیستند».
امروز نهضتی که نیما آفرید به حیات ادبی خود به شکلی پویا و رسا ادامه میدهد و شعر معاصر نشان از این واقعیت دارد که پیروان نیما ویژگیهای شعر مدرن را رعایت کرده و شگردهای شعری رنگارنگی خلق کردهاند، اما تفاوتها و شکافهایی بین آنها دیده میشود. عمدتاً از دوری گویشها و تفاوتهای زبانی و زمانی شاعران میآید که در برابر سنت و مدرنیته اجتنابناپذیر است.
با گذشت بیش از نیم قرن از خاموشی نور زندگی نیما، هنوز برقی از تخیلاتش در شب های شاعران می درخشد و شاعران بسیاری پا جای پای او گذاشته اند، پشت پرچین ها و باغ های اندیشه او قدم زده و ادامه داده اند. مسیر آن غول ادبی سنت شکنی که به آن می بالند.
ناگفته نماند که انسان هر چقدر هم که به سمت مدرنیته و تمدن پیش برود، همواره پشتوانه سنت و قدمت را با خود به همراه دارد، شعر با وجود لایه های فراوان، نمی تواند بی تعهد به شعر اصیل کلاسیک باشد و کاملاً در آن ریشه دارد ریشه ها جدا می شوند
نويسندگان و پديدآورندگان شيوه هاي نو در شعر نيمايي، هر كدام به اقتضاي توان ادبي، جهان بيني و منش خود، سعي كرده اند مسير نيمايي را حفظ كنند و زواياي ساختاري و محتوايي را در مقايسه با نيمايي نشان داده اند . شعر، و برخی از آنها هنوز در حال تلاش، نوآوری و پایه گذاری شعر و ایجاد قالبی نو هستند.
به هر حال، تجددگرایی در شعر ادامه خواهد داشت و حتی برخی از قدیمی ترین شعرا و ادبیات معتقدند که عرصه برای سنت شکنی و ظهور روش های جدید همچنان باز است و فضای شعر و ادبیات شعر هرگز به آن راضی نبوده است. وضعیت فعلی آن و دریچه خلاقیت و مدرنیته است هرگز بسته نخواهد شد.
از قول نیماست: «صالحین بعد از من خواهند فهمید که چه هماهنگی خاصی برای شعر با وزن ایجاد کرده ام».
او در شعر «شب غمگین» می خواند.
در شب که سایه همه چیز پنهان می شود
دریای منگلب
در همین موج
هر سایه به کنجی نزدیک می شود.
به سمت شتاب امواج گریز
سایه پنهان
به سمت جاده بروید
این سایه آزاد می شود
به سایه های دیگر در ساحل نگاه نکنید.
گرچه پیدا می کنند، اما مقامی نیست.
با هر شتابی، شتاب های …
نیما نشان داد همانطور که در عصر حاضر نمیتوانیم کفشها و لباسهای گذشته را بپوشیم و به جای استفاده از وسایل نقلیه امروزی، از چهارپا برای پیادهروی و مسافرت استفاده میکنیم، شعر نیز باید از مواد کلامی آن دوران انباشته شود. شاعر باید وقت بگذارد.
به گفته شاملو، «شاعر امروز مورخ است، مورخ زمان خود، یعنی تاریخ، شعری مستند می خواهد و شعر شاعر، سخنان زمانه خود در لحظه لحظه زندگی است».
۲۴۴۵۷