به دلیل نامناسب بودن و خنده او – اخبار آنلاین

جهان از امروز اندکی ندارد. ناصر طاهوی. مردی که به معنای عزت در سینمای ایران بود.

ما خوش شانس هستیم که هوا را نفس می کشیم که یک اسطوره به عنوان نیرو نفس می کشد. او نوشت اما منتشر نشده است. او گوش داد اما نگفت ، و روزی بود که تعداد فیلم های ساخته شده از فیلم های او از این تعداد فراتر رفت. وقتی خندیدید ، اشک از چشمان ما جاری شد.

مثل کاپیتان خورشید ؛ «جهان مانند خرگوش ؛ نیمی از هاله و نیمی از ممنوعیت “، قسمت حلال او روی نیرو و بخش ممنوعه او روی دوستدارانش افتاد. نه! صحبت کردن در مورد غم و اندوه ، صحبت کردن در مورد مردی که در سرزمین خود خفه شده است. بررسی تاریخچه بزرگترین فیلمسازان در جهان نشان می دهد که شاید موفق ترین فیلم های درخشان ساخته شده ، فقط شش فیلم ساخته و آنها Flies For For Forliant است که در آن اوج است که Nasser Thavai است. او سعی کرد تا جو سینما را به سینما باز کند. نظم آهنی پادگان ، اما خانواده را از آنچه انتظار داشت ، گیج می کند. ما چه می کنیم؟ زندگی؟ ما یک استراحت تنبل داریم ، با نان فاسد ، معده غروب شده ، چه امیدی وجود دارد؟ پس شما با کی لاجی از من می پرسید؟ خوب ، یکی دیگر. “

اما او لجاجت نکرد ، او متوقف شد و ناامید نشد ، زیرا او معتقد بود که “هیچ چیز بیشتر از سرزمین بایر وجود ندارد.”
پرکارترین سالهای زندگی سالها بود که با تعیین مسیر شما. فیلم چند مستند و کوتاه. نه “صلح در حضور دیگران” و نه “نفرین” متوقف شدند. او در ارائه اولین ضد هرو در سینمای ایران “صادقانه” بود. مردی که مورد آزار و اذیت قرار گرفت. مردی که می خواست زندگی کند اما در نهایت کشته شد تا اینکه کشته شد.

دهه شصت با “ایران” برای توانبخشی و یک عبارت طلایی که از دهان حسین بیرون آمد ، به پایان رسید ، هنگامی که او به همکار خود گفت که به او گفت: “سخنان شما ، مانند فرهنگ شما ، دارایی بیوک است.”
در “روزنامه ناامید” ، نصرات القاعده درهای جهان را باز کرد که بسیاری از آنها عمداً بسته شد. درهای یک خانواده طبقه متوسط ​​که درد آنها درد نیست ، درد رشد ، پیشرفت و بهبود شخصی است. درست در روزهایی که نویسندگان و شاعران در اینجا و آنجا جمع شدند ، او در مورد خواسته های زنی که نویسنده داشت به ما گفت. به گفته فیلمساز ، “همه چیز به اسباب بازی های خود نیاز دارد ، نه فقط مداد و کاغذ ؛”
امروز یک روز تلخ برای سینمای ایران است. تقی در هشتاد و چهار سالگی استخدام شد ، اما بیست و چهار سال قبل از مرگ وی آخرین فیلم خود را ساخته بود. رنج امروز سالها نبوده است ، فیلم هایی که او می توانست بسازد و ساخت و داستانهایی که او نوشت و منتشر کرد. رنج امروز رنج ما است ، نه او ، که گفت: “تراژدی توسط کسانی که تسلیم و فاجعه می شوند ساخته نشده است. و ناصر برای زندگی جنگید.”
نام ماندگار او برای ما که دانش آموز بودیم ، برای سینمای و فرهنگ ایران و برای دوستداران هنر. امیدوارم پر از جاده باشد.

* روزنامه نگار

حمیدرضا ریحانی

دیدگاهتان را بنویسید