برای مرضیه وفامهر که ساعتش از دیروز خواب مانده است

برخی از افراد مشهور و رسانه ها و انتظارات آنها چقدر خسته هستند ، آنها دائماً در نامه “کاپیتان سینمای ایران” می نویسند آیا از این سطح بی سوادی خسته شده اید؟ در اینجا دو نکته در مورد صلاحیت و همسرش وجود دارد که کمتر ذکر شده است.


بالا: برخی از افراد مشهور و رسانه ها چقدر خسته کننده و قابل پیش بینی هستند ، آنها دائماً در نامه “کاپیتان سینمای ایران” می نویسند ، آیا شما از اینقدر افراد بی سواد خسته نشده اید؟ در اینجا دو نکته در مورد صلاحیت و همسرش وجود دارد که کمتر ذکر شده است.

نکته اول قدرت “نه” است.

ناصر تاکفی سالها گفت: “نه” ، و این “من نمی گویم” بود که او را از هموطنان خود جدا کرد. در حالی که بسیاری از هموطنانش تحت هر شرایطی آماده عمل بودند ، نیرو سکوت را ترجیح می داد.

او با هیچ سرمایه مشکوک کار نکرد. وی گفت: “اگر غیبت من باعث مرگ این سینمای فاسد شود ، بهتر است من با وجود من در فساد شرکت کنم. اجازه دهید دوباره مرگ او بیاید.”

این بدان معنی است که او قدرت “نه” را به عنوان یک عمل اخلاقی ، اجتماعی و حتی سیاسی ، قبل از مردم آموخته است. او جلوتر از زمان خود ایستاد. در زمانی که بسیاری از آنها “به هر قیمتی” را فضیلت می دانستند ، او به دنبال فضیلت در “کار نکردن به هیچ وجه” بود. در حقیقت ، تاکی فیلم را به یک افسانه “نه” تبدیل نکرد.

نکته دوم حضور افراد رضایت بخش و غیراخلاقی در زندگی او است

همسر ناصر تاهفای ، مارزیه واکامیر ، اولین زنی بود که نقش اصلی را در سینمای پس از تجدید نظر در فیلم “حراج مرد من” ایفا کرد و عواقب آن را تحمل کرد.

قبل از صحبت در مورد زنانگی ، واهار از طریق چیزی زندگی می کرد که امروز حدود بیست سال بعد به موضوع تبدیل شد. اگر امروز اسامی به طور کلی به نمادهای فرصت طلب و بی طرفانه تبدیل شده اند ، سالها پیش در همان مسیر پیروی می کردند.

اما نقش دیگر او شاید انسانی تر و عمیق تر بود: سفر ناصر طاهافی در سالهای آلزایمر.

او و عقاب مجاز به انتشار هیچ تصویری تحریف شده یا توهین آمیز نبودند. این محافظت شد تا صلح و عزت حتی در فراموشی آسیب نبیند.

داشتن چنین زنی ، با مردی که تمام زندگی خود را در تنهایی و سکوت گذرانده بود ، یک نعمت بود. او تصویر خود را با سکوت همجنسگرا حفظ کرد.

حمیدرضا ریحانی

دیدگاهتان را بنویسید