بازی: بگو Klee Pok!

سناریو: Iraj Afshar تهیه کننده: Houshang Nahavandi بازیگر: محمد رضا پهلوی
زمانی بود که دانشمندان و دانشگاهیان کشور ما “سیاسی” و “Nasih Al -Muluk” و “to -Zawrah” را نوشتند ، که در بالای مجالس نشسته بودند ، اسبها را به یمن و یاسر پرتاب می کردند و پادشاهان به شاگرد خود افتخار می کردند ، اما …
مکان این است که خون موج زنراد در قلب زین زین تگابان که بازار خود را می شکند (حافظ)
عمق انحطاط و اختیار شبه انتخابات و شبه کشور کشور را می توان در یک خاطره مشاهده کرد که هاوهانگ نهاوندی در مصاحبه ای در 14 مه 1985 برای شهروخ مشوب توضیح داد: “من رئیس دانشگاه شدم ، ما در مشکلات امنیتی ، دائمی و یکی از ایالات متحده بودیم.
محمد حسین دانائی جلال آل احمد سوبرینو
سپس اعلام می کنیم که می خواهیم نمایشگاهی را ایجاد کنیم که اعلیحضرت شما باز می شود. به طور طبیعی ، دانشگاه تهران ایجاد شد … اعلیحضرت آمد و ایراج افشار پشت سر آنها و بنده من در پشت ایراج افشار آمد و سپس ، وقتی به آن اتاق عالی اتاق بزرگ اتاق تهران رفتیم ، جایی که نمایشگاه جشن گرفته شد ، آنها مرا به عقب برگرداندند ، “چه کسی می خواهید شما عکسی را به ایرج عکاس کنید:” ماجستاد علیه جلال آل ارسال شد
این یک فروپاشی اخلاقی است که به عنوان مثال ، نخبگان یک کشور ، در سطح وزیر علوم و رئیس دانشگاه و محقق فرهنگ و ادبیات ، نقش دلقک ها را بازی می کنند و گسترش می یابد!
البته نخبگان که اوج بالای کلاه او رئیس اقتدار نیست ، اما آنچه را می توان در مورد دو سال دیگر قبل از بازی Kane Tuzan گفت ، وقتی جلال به دنیا آمد -AHMAD و بازار ماداهی و رهئی داغ بود و داغ بود. و او از او ستایش کرد: “جوشکاری بهاری کوه زیبای ادبیات معاصر ایرانی! اشکال کاروان درک و اندیشه! یک مرد نخبه و خردمند! انسانها و انسانها! وجود برای به دست آوردن فیض بیشتر!
اما از آنجا که موضوع این بازی کودکانه بود ، او تصمیم به انجام این کار نکرد ، او محکم نشست و کاری را انجام داد که “جرخکی در بدنش به او نگاه می کند”. (چیزی در مورد آهنگ احمد شملو در دوئل جلال به احمد).
5959