بازیگر دهه شصتی هنوز در “چادر” زندگی می کند / نه گازوئیل بگیرم نه گازوئیل که گرمایش گازوئیلی را که به من قرض دادند روشن کنم.
مهرداد غفارزاده کارگردان سینما که پیگیر وضعیت این بازیگر نوجوان دهه شصت است در گفت و گو با فارسیرو گفت: با وجود واکنش های گسترده ای که این موضوع در رسانه ها و فضای مجازی به دنبال داشت، مشکلات این هنرمند دردناک همچنان پابرجاست اگرچه می دانیم در شرایط سخت اقتصادی کنونی بسیاری از همفکران سینمای من نیز با مشکلات مالی جدی مواجه هستند، اما این وضعیت به هیچ وجه نمی تواند توجیهی برای نادیده گرفتن سرنوشت هنرمندانی باشد که روزگاری درخشیدند و به فرهنگ و هنر خدمت کردند. کشور
غفارزاده در ادامه افزود: داستان «میم» است. الف» یکی از این همکاران نمونه ای از این مشکلات است که راه حل مؤثری برای آن پیدا نشده است، اخیراً پیامی عاجزانه از او دریافت کردم که وضعیت او را به وضوح بیان می کند.
این کارگردان سینما تاکید کرد: این پیام به خوبی نشان می دهد که مسئولان سینمایی و نهادهای مرتبط هیچ حمایتی نکرده اند و وعده های داده شده همچنان پوچ است. نیاز است که مسئولان سینمایی و نهادهای مرتبط به جای وعده های توخالی با اقدامات عملی و حمایت مالی واقعی عمل کنند.
غفارزاده افزود: وضعیت پیش روی «میم الف» حکایت از بحرانی عمیق تر از مسائل مالی دارد. این وضعیت نشان از عدم توجه به نیازهای انسانی و اساسی هنرمندانی دارد که بخش مهمی از فرهنگ و هنر این کشور بوده اند. امیدوارم این متن بتواند همدلی و توجه بیشتر جامعه و مسئولین را جلب کند تا این هنرمند و خانواده اش بتوانند از این بحران عبور کنند.
متن پیام «میم. الف» حاکی از وضعیت ناگوار وی که توسط مهرداد غفارزاده کارگردان سینما برای انتشار در اختیار فارسیرو قرار گرفته است، به شرح زیر است:
«سلام و شب سرد پاییزی بخیر.
بیش از یک ماه و نیم است که به دلیل مشکلات ناشی از خانه اجاره ای مجبور به سکونت در چادر شده ایم. دوستان رسانه ای که مطلع شدند این موضوع را به اطلاع عموم رساندند. عزیزان محبت و حمایت کردند و ما را تشویق کردند و امیدوار بودند که به زودی مشکلشان را حل کنیم. مثلا خانه هنرمندان گفت ما شما را عضو می کنیم و صندوق هنر هم اعلام کرد وام می دهیم اما با وثیقه و مبلغی که گفتند یک ذره مشکل را حل نمی کند! هنرمندانی که چهره های سرشناس هستند (سلبریتی ها) هم گفتند به زودی مشکل شما را بررسی و حل می کنیم… و مسئولان مدیریتی که فقط زنگ زدند تا ببینند ماجرا صحت دارد یا نه!
مردم دوست داشتنی و آگاه نیز حمایت های معنوی ارزشمندی کردند که خاطره انگیز شد (دمشان گرم بود!). اما متاسفانه به امید هنرمندان و مسئولین عزیز نتوانستم در این شب های سرد پاییزی چادر خود را برای خانواده گرم کنم و حتی نتوانستم فرزندانم را در مدرسه و دانشگاه ثبت نام کنم. شاید شگفت انگیز باشد که بعد از کلی کار نتوانستم نفت یا گازوئیل برای روشن کردن بخاری نفتی قرضی ام تهیه کنم!
به هر حال بیش از یک ماه و نیم می گذرد و همچنان منتظر اسپانسر هستیم تا بر این مشکل غلبه کنیم.
امید ما خداست و دستی گرم که به ما کمک کند.
متأسفانه تا الان که بیش از یک ماه و نیم است که متوجه وضعیت ما شده اند، فقط امید می دهند و قرار است تصمیم بگیرند! وقتی خدا دانای کل است
شرایط سخت سرما و امکانات ضعیف مقاومتی ما و مدرسه و دانشگاه بچهها که دیگر دیر شده، شرایط را سختتر کرده است…»
۵۷۵۷