ترند های روز

از اتاق فرمان به من گفتند نگو که خدا بندگانش را دوست دارد

به گزارش خبرگزاری فارسیرو، امیر غفارمنش بازیگر نمایش «سینگل» به تشریح خلأهای موجود در عرصه عشق می پردازد و حتی به این موضوع می پردازد که سال هاست صحبت از عشق در رسانه ها ممنوع شده است.

در نمایش «سولترو» چقدر می خواستید نشان دهید که بخشی از تنهایی این افراد به این دلیل است که نمی دانند چگونه ابراز عشق کنند؟

در جامعه ما خلاء به نام “عشق” داریم. خیلی وقت بود که حتی صحبت از عشق در رسانه ها هم مشکل ساز بود، چون من کمی بزرگتر هستم و آن را خوب به یاد دارم. بعضی جاها ممکن بود در خیابان گیرمان بیاید و باید جایی می رفتیم و ثابت می کردیم که خواهر و برادر هستیم. صحبت از عشق در رسانه ها ممنوع بود. ما در دورانی زندگی می کردیم که همه چیز از عشق حرف می زد، همه فیلم ها، سریال ها و حتی برنامه های رادیویی، اما بعد از آن جنگ شروع شد و ما به سینمای حماسی و صحبت از جنگ نیاز داشتیم.

می خواستم در آینده هم همین را بگویم، اما همه چیز را از روی میز برداشتیم و گفتیم اینها عشق دارند و نباید، در حالی که جوانمردی و بزرگواری بینشان بود که گم شد. وقتی آنها را دور انداختیم، سالها صحبت از عشق، جوانمردی و چشمان پاک از بین رفت و همه چیز به آرمان گرایی و جنگ تبدیل شد. الان این جامعه به جایی رسیده است که خلاء عشق وجود دارد و آمار طلاق را می بینیم. برگردیم به متن، می بینیم که دو نفر خلأ توجه و نوازش و محبت دارند و چیز پیچیده ای نیست و به این معناست که آن خلاء را با تخیل خود پر می کنند، اما تخیل آنها را از نظر روحی آزار می دهد، زیرا می تواند دیگر منجر به تجسم نمی شود. به نظر من جامعه ما به عشق و ترویج عشق و محبت، نیاز به خدا و تبلیغ خدا و تصویر عاشقانه از خدا نیاز دارد. به نظر من جامعه ما نیاز به ایمان به خدا دارد تا تبدیل به توکل به خدا شود و اتفاق خوبی در آن بیفتد. کاری که لبخند می آفریند، محبت می آفریند، شفقت می افکند و محبت خدا را گسترش می دهد، خدمت است و همچنین اگر قصه بگوید و بتواند مردم را به سالن ها دعوت کند، خدمت است.

اشاره کردید که صحبت از عشق سال هاست در رسانه ها ممنوع شده است. آیا در آن مدتی که فیلم ها و سریال ها به دلیل این مشکل اکران نشدند، با مشکلی مواجه نشدید؟

در برنامه ای با هومان حاجی عبداللهی مجری بودیم و گفتیم بسم الله گفتم بسم الله الرحمن الرحیم وقتی اتاق فرمان را قطع کردند پرسیدم چه شد؟ و به من گفتند نگو که خدا بندگانش را دوست دارد.

الان سعی می کنم خودم را سانسور نکنم تا ببینم بعدا چقدر سانسور می شوم؟

245245

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا