آیا اجازه ذکر نام کوروش را در رادیو گرفتید؟
هفتم آبان را روز کورش نامیده اند و به نظر می رسد امسال حساسیت ها و تصور تقابل آن به عنوان نماد ملیت با اسلام و دین مانند سال های گذشته قوی نیست تا جایی که به نظر می رسد. که مجریان رادیو هم اجازه دارند نام کورش را ببرند و از هفتم آبان می گویند.
ابتدا توضیح رسمی مبنی بر اینکه در سالهای پس از انقلاب برای سهولت در تلفظ، شکل نوشتاری «کوروش» به «کوروش» تغییر یافته و با وجود عادت نسل ما به زبان قبلی، به زبان رایج می نویسم. فرم (کوروش). تفاوت امسال با سال های قبل را باید در دو واقعیت جستجو کرد. یکی ادعای شورای همکاری خلیج فارس در مورد جزایر سه گانه ای است که به شکل بی سابقه ای مورد حمایت اتحادیه اروپا قرار گرفته اند (اگرچه اروپایی ها خواستار مجازات آنها به دلیل نارضایتی از نزدیک شدن ایران به روسیه شده اند) و دیگری در صبح زود. حمله روز شنبه 14 آبان اسرائیل به مراکز راداری ایران که باعث بیدار شدن ناسیونالیسم در بین ایرانیان شده و اجماع بین مردم و دلواپسان سرزمین را به وجود آورده یا ضروری کرده است.
تأسیس حکومت ایدئولوژیک پس از انقلاب که ملیت و منافع ملی را انکار نمی کرد و ترجیح اسلام بر جنبه های ملی، با وجود تألیف کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران توسط ایدئولوگ جمهوری اسلامی، باعث شد بی مهری به ملیت در سال های بعد از انقلاب و این روند به ویژه از آن پس و پس از اختلاف میلیون ها نفر با متدینین درون حکومتی و رویارویی آنان با جمهوری اسلامی، رهبر فقید انقلاب، افزایش یافت. خشمگین از اعلام انتقام جویی جبهه ملی ایران و رفتار رئیس جمهور اول ملت، آن را مغایر با اسلام دانست.
البته مقصود امام خمینی بزرگ نمایی ملی گرایی و مخالفت با اسلام بود; وگرنه او در آغاز جنگ عراق علیه ایران در اوایل مهر 1359 و در اولین بیانیه مکتوب جنگ و سال قبل مخالفت کرده بود، چند بار از کلمه وطن و نه حتی میهن اسلامی استفاده کرد. کاندیداتوری جلال الدین فارسی بر اساس افشای اصل و نسب افغانستانی پدرش به این معنی بود که او خود ایرانی تبار نبود.
یا می گویند خود آیت الله خمینی پس از فتح مجدد بندر خرمشهر در 12 خرداد 1360 با ورود نیروهای ایرانی به خاک عراق مخالف بود، اما اگر به مرزهای جغرافیایی اعتقاد نداشت، آن مخالفت ابراز نمی شد. یا سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق می گفت شاهد بوده ام که چگونه عده ای با امام خمینی به عنوان خلیفه مسلمین بیعت می کنند، اما بر خود جمهوری اسلامی تاکید می کند.
با همه این شرایط، ملیت و ناسیونالیسم در دهه اول جمهوری اسلامی رنگ باخت، به طوری که واژه ایران در عنوان هیچ یک از نهادهای تازه ایجاد شده قرار نگرفت و در اولین دهه، دید مثبتی وجود نداشت. . از شخصیت کوروش این در حالی بود که علامه طباطبایی در تفسیر «المیزان» تا حد زیادی نظر مولانا ابوالکلام آزاد را تأیید می کند که منظور از قرآن کریم از نظر «ذوالقرنین» خود کوروش است یا می تواند کوروش باشد. .
به این ترتیب بود که در سالهای اول پس از انقلاب، خانوادههای ایرانی به ندرت نام کوروش را به فرزندان خود میدادند تا وقتی بزرگ شدند متهم به عضویت در خانوادهای مستبد نشوند و این شبهه عمیقتر در جشن های 2500 ساله سلطنت و جمله معروف محمدرضا شاه پهلوی که در 30 اردیبهشت 1350 و بر سر مزارش در پاسارگاد نوشته شده بود: “کوروش، آسوده بخواب، ما بیداریم.”
اما این تقصیر کوروش هخامنشی نبوده و مخالفان پادشاهی 2500 سال بعد نباید او را سرزنش می کردند که پادشاه اردن نسب خود را به پیامبر اسلام می رساند و پادشاه عربستان نیز به این موضوع اشاره می کند. خودش مثل خادم الحرامین. رژیم پهلوی به جای ناسیونالیسم، باستان گرایی را ترویج می کرد و اگر ناسیونالیست بود، اینقدر از طرفداران دکتر مصدق عصبانی نمی شد. اما استقبال پهلوی از سخنان عتیقه با نماد کوروش باعث شد که دیگر سخنرانی ها مهر «کوروش» را به خود نگیرند و یا برای رواج آن تلاش نکنند.
گفتمانهای رایج دهههای 40 و 50 که علیه باستانگرایی و در واقع کوروشیسم دوران پهلوی همسو شدند، عبارت بودند از: اسلام انقلابی با نماد دکتر علی شریعتی. آمیختگی یا التقاط اسلام با مارکسیسم با نماد مجاهدین خلق. ناسیونالیسم با نماد دکتر مصدق. ملی گرایان با چهره هایی مثل مهندس بازرگان. روشنفکران جریان اصلی، مدرنیست ها، توسعه گرایان و همچنین مارکسیست ها و در نهایت اسلام سنتی، در حالی که کوروش در هیچ یک از آنها نمی گنجید، جز اینکه دستگاه تبلیغاتی پهلوی او را ناگهانی و در سطح وسیع گسترش داد. در ذهن انقلابیون، حتی اگر نه انترناسیونالیست بودند و نه فرامرزی، چیرو به عنوان نماد فرهنگی رژیم شناخته می شد.
همین نگاه باعث شد که وقتی بعد از انقلاب نام خیابان کروش کبیر به دکتر علی شریعتی تغییر پیدا کرد، هیچکس اعتراضی نکرد که چرا نام های کوروشی مثل پهلوی، زاهدی، فرح و آیزنهاور در خیابان ها پیدا شده است. ، و مولوی. و فردوسی که در خیابان یا میدان ماند؟ گرچه دلیل اصلی آن این بود که مردم آن خیابان را اساساً به نام «جاده قدیم شمیران» میشناختند نه به «کوروش کبیر» مانند جاده تازه تأسیس، نه به نام «داریوش» که به نام «سید خندان»، بلکه کوروش. یادآور حکومت شاهنشاهی بود که گویی ایران و ملیت آن نیست و از این نظر عزل وی پس از سرنگونی تاج امری آشکار بود.
ماجرا آنقدر محدود به «کوروش» نشد که نام فروشگاههای زنجیرهای کوروش (البته با همان شکل نوشتاری کورش) به قدس تغییر کرد، به کلمه «ملی» هم رسیدند و نه فقط نام دانشگاه ملی ایران به شهید بهشتی تغییر یافت، اما هواپیمایی ملی ایران نیز به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد، در حالی که «هما» نام سه کلمهای آن بود.
حتی یک روز به یاد آوردم که کلمه ملی را از رئیس سازمان ملی انتقال خون ایران برداشتند. من شاهد این اقدام در خیابان ویلا بودم که احتمالا در ذهن عاملان این اقدام شبیه به تخریب مجسمه رضا بود. میدان شاه 24 اسفند که به میدان انقلاب تغییر نام داد.
اگر این پیشینه را در تضاد با اصرار فعلی رسانه ها برای توصیف خود به عنوان «رسانه ملی» می بینید، درست می گویید: همین رسانه بر مضامین میهنی تمرکز می کند و در هر حزب ملی، فوتبال را با شاهنامه خوانی اشتباه می گیرد.
در دوره جدید و دهههای بعد، البته در رویکردی معکوس، اجازه دادند فروشگاههای زنجیرهای بخش خصوصی به نام «کوروش» در همه جا باز شود و این دو کلمه دیگر نه ممنوعه و نه زشت است و اینطور نیست. قرار بود به جای کوروش قدس بگویند.
اما با وجود اینکه حساسیت های گذشته نسبت به نام کوروش کم شده است، اما همچنان در مورد برگزاری مراسمی به یاد کوروش یا به دلیل حضور مردم در پاسارگاد در روز هفتم آبان و این بار زبان فارسی حساسیت وجود داشت. بی دینی او نتیجه می گیرد که شبکه های ماهواره ای به دلیل علاقه ایرانیان به کوروش به این رویارویی دامن زدند. عده ای بی توجه به اینکه ایرانیان با مقایسه نوروز با ماه های رمضان یا محرم نشان داده اند که چقدر یکپارچه هستند و از پس آن بر می آیند، تشیع را نتیجه یکپارچگی اسلام و ایران می دانند.
رسانه های رسمی گاه به مناسبت هفتم آبان ماه را زیر سوال می بردند، در حالی که اثری از این جست و جوهای مستند در نامگذاری روزهای یاد سعدی، حافظ و مولانا وجود نداشت و با یک جستجوی ساده مشخص می شود که دلیل آن چیست. . این است که در روزی مانند امروز در سال 539 پیش از میلاد، کوروش وارد بابل شد و در حالی که مردم فکر می کردند فاتحان زنان و اموال آنها را غارت می کنند، می کشند و تصاحب می کنند، رفتاری کاملاً متفاوت و آشتی جویانه نسبت به کوروش پیدا کردند.
البته مخالفت با کوروش محدود به دیدگاه های ایدئولوژیک نبود، بلکه عده ای ایران گرایی و حتی زبان فارسی و کوروشیسم را به نفی خرده فرهنگ های ایرانی و نوعی شوونیسم بر اساس آنچه تمرکز بر مردم فارس می نامیدند تقلیل دادند. فقط با کوروش، بلکه با فردوسی.
تمام این توضیحات و توصیفات و تمهیدات برای یادآوری این بود که در هیچ یک از سال های گذشته فضا برای یاد و خاطره کوروش مناسب نبود. چرا که ایرانیان هر چه که با هم فرق داشته باشند، ما که به کارگر جمعی نبودن و تفرقه انداختن پس از هر اتحادیه و تشکلی معروفیم، می توانند حول نمادها و مفاهیمی متحد شوند و کوروش یکی از آنهاست و اینگونه پیش می رود. فراتر از هفتم آبان. می رود و ایرانیان از هر گرایش و مذهبی را دور هم جمع می کند، حتی اگر خیلی به زبان فارسی علاقه نداشته باشند.
اکنون دیگر ایران، ملیت و کوروش به مخالفت با اسلام و مبانی اسلامی تعبیر نمی شود و چنان است که در زمان عقیدتی ترین شهردار تاریخ شهرداری، نقاشی دیواری مرکز شهر در ولی عصر (عج) میدان به جزایر ایرانی و خلیج فارس اختصاص داشت و اگر اخیراً عکسی از کوروش و ماندانا در آن نصب نمی شد، بعید نبود!
از یک طرف رئیس جمهور در حال حاضر در مورد توافق ملی می گوید که اگرچه برخی مفهوم آن را مبهم می دانند، اما به نظر من به معنای توافق است و اگر چنین است، آن توافق باید بر اساس یک هسته و پایه باشد. و آن هسته و بنیان چیزی جز ایران و ملت نیست (و لزوماً نه با خوانش ایرانشهری). نماد مشخص «کوروش» چه اتفاقی می تواند بیفتد تا در مورد آن اختلافی پیش نیاید؟
هیچ نقاشی دیواری در مرکز شهر به اندازه این سه جزیره در خلیج فارس به خاطر ندارم که آنقدر گم شدم که دو سه بار دور آن قدم زدم و فکر می کنم نام کوروش کبیر است. همینطور است و می توانیم هویت خود را حول آن بسازیم.
احسان یار شاطر گفت با اینکه سال هاست از وطن دور بوده اما احساس دوری نمی کند چون وطنش زبان فارسی است. شاهرخ مسکوب نیز گفت: ایرانی بودن با همه مشکلاتش به دلیل زبان فارسی ارزشش را دارد. اما اگر یک خارجی بخواهد ایرانی بودنش را توضیح دهد، شاید نتوانیم با تأکید بر زبان ساده این کار را انجام دهیم و بنابراین شاید هیچ نام دیگری به اندازه کوروش به کار نرود.
چیرو را باید بعد از 7 نوامبر دید و شناخت.
*معاون سردبیر روزنامه هممهان
منبع: هموطن